آيا شبيه سازي حيوانات و انسان مورد تأييد قرآن كريم هست؟ - [آيا شبيه سازي حيوانات و انسان مورد تأييد قرآن كريم هست؟] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[آيا شبيه سازي حيوانات و انسان مورد تأييد قرآن كريم هست؟] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا شبيه سازي حيوانات و انسان مورد تأييد قرآن كريم هست؟

آيا شبيه سازي حيوانات و انسان مورد تأييد قرآن كريم هست. لطفاً دليل رد يا تأييد آن را ذكر فرمائيد؟

پاسخ

بسياري از مراجع اين كار را به لحاظ تبعات و عواقب بدي كه به دنبال دارد جايز نمي شمرند. اما اگر اين امر صحت داشته باشد هر كدام روح جداگانه دارند و از اين جهت مشكلي نيست.

از مسائل مهم و مستحدثه اي كه ذهن بسياري از انديشمندان اسلامي را به خود مشغول كرده است، مسأله شبيه سازي (استنساخ) است. كه اصطلاح زيست شناسي آن كلونينگ (Cloning) مي باشد. كلون در زبان يوناني بمعناي جوانه و تركه است و عمل كلونينگ عبارت از بريدن و تكثير كردن است يعني توالد موجود زنده بدون آميزش جنسي.[1]

اين عمل در اكوسيستم حياتي امري رايج و طبيعي است. پرشكان و زيست شناسان با الهام از طبيعت در آزمايشگاه اين عمل را روي حيوانات انجام داده اند و به نتايج مطلوبي در اين زمينه دست يافته اند. ولي عمل شبيه سازي در مورد انسان تبديل به مسأله جنجالي بين پرشكان كلون ساز و اخلاقيّون شده كه در ا ين نوشتار به طور گذرا توضيح داده شده است. اصطلاحاتي نظير شبيه سازي، انسان و روح تعريف شده و نيز مسأله شبيه سازي از ديدگاه علما، دلايل مطرح شده در اين زمينه و نحوه ارتباط اين عمل با روح انساني مورد بررسي قرار داده شده است.

طرح مسأله: در اين نوشتار ما درصدد بررسي اين مسأله هستيم كه اولاً، آيا قرآن بيان روشني در زمينه شبيه سازي دارد يا نه؟

ثانياً، دانشمندان اسلامي در اين رابطه چه نظري دارند؟

ثالثاً، ارتباط اين عمل با روح انسان چگونه است؟

تعريف اصطلاحات

1. شبيه سازي

الف) تعريف

بدن انسان از سلول كه داراي تمام اوصاف ژنتيكي او مي باشد تشكيل يافته كه در صورت پرورش ـ با يك روش خاص ـ اين جزء كوچك، تبديل به يك انسان مشابه مي شود، كه داراي تمام خصوصيات انسان اصلي است. به اين روش خاص شبيه سازي مي گويند.[2]

ب) نحوه شبيه سازي

شبيه سازي در مورد انسان (حيوان) بدين صورت انجام مي گيرد كه، سلولي از بدن يا خون او را درون تخمكي كه خالي شده (پوسته تخمك) قرار مي دهند و سپس (بدون اينكه تركيبي صورت گيرد) در رحم انساني (حيواني) مي كارند. و آن سلول پرورش پيدا مي كند و درست شبيه موجود اصلي (انسان يا حيوان) مي شود كه سلول از او گرفته شده است. در اين مسأله مسير تولد فرزند از تركيب نطفه نر و ماده نيست. اين مسأله در مورد حيوانات عملي شده است، اما در مورد انسان به جهت ممنوعيت هاي قانوني، انجام نشده و اگر هم انجام شده اعلام نشده است.[3] شبيه سازي مثل قلمه زدن و بذرافشاني است كه انسان در آفرينش آن هيچگونه مشاركتي ندارد، بلكه هم قلمه و هم زمين مساعد را خدا آفريده است. اين عمل ميليونها سال است كه در طبيعت انجام مي گيرد مثلاً زنبورهاي عسل به اين نحو تكثير مي يابند.[4]

2. انسان

هر چند فلاسفه و متكلمين انسان را در زمره جانداران قرار مي دهند، اما در انسان خصوصيات و ويژگيهايي وجود دارد كه او را از ديگر موجودات زنده مثل حيوانات و نباتات متمايز مي سارد. در انسان حقيقتي وجود دارد كه منشأ ويژگيهاي منحصر به فرد او نظير تعلق، استدلال، عشق و... مي باشد، اين حقيقت را من يا ذات انسان مي نامند.[5]

3. روح

با توجه به بيان فوق، انسان داراي دو بعد است؛ يك بعد وجودي او بدن جسماني و مادي است، و بعد دوم حقيقتي است كه عموماً از آن به من يا خود و در مضامين ديني به روح و در اصطلاح فلاسفه و متكلمان از آن به نفس انساني تعبير مي شود.[6]

علما و شبيه سازي

براي بررسي ديدگاه علما مراحل زير را در نظر مي گيريم.

1. از نظر لوازم ذاتي و عرضي

با توجه به اينكه لازمه كاشتن در درون رحم نظر و لمس است كه در صورت عدم استفاده از طرق شرعي نامشروع خواهد بود. مگر اينكه اين كار توسط شوهر انجام شود كه فرض نادري است.

2. اصل اولي

چون مسأله مستحدثه است و آيه، روايت، اجماع و دليل عقلي بر عدم مشروعيت آن نداريم، پس اصالتة الاباحه جاري مي كنيم.

3. پيامدها

براي سنجش پيامدها بايد تبعات آن را در سه بعد اخلاقي، حقوقي و اجتماعي بررسي نمائيم.

الف) از نظر اخلاقي

در صورت رواج اين مسأله در جوامع بشري، نكاح و ازدواج كه نياز طبيعي است به تدريج برچيده مي شود و نظام خانواده از بين مي رود. و مسائل ناهنجاري نظير، باردار شدن زنان بي شوهر، باردار شدن زني از وجود خودش و... به وجود مي آيد[7] كه اخلاق جهاني آن را نمي پذيرد زيرا وقتي خبر شبيه سازي منتشر شد واكنش‎هاي فراواني از طرف دانشمندان و مذهبيون به وجود آمد.[8]

ب) از نظر حقوقي

به دليل اينكه به فاميل خاص منتسب نيست و فردي فاقد نسب است اين مسأله مشكلات عديده حقوقي را به وجود مي آورد چون حتي مادر او نيز مادر جانشين است نه مادر واقعي.

ج) از نظر اجتماعي

اين عمل اركان جامعه را به هم مي ريزد و به دليل يك دوست و شبيه بودن افراد، تنوع نژادي از بين مي‎رود. و اين با روح آيه «وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا»[9] ناسازگار است.[10]

1. رد يك ادّعا

شبيه سازان مي گويند: با اين عمل مي توان نسل نوابغ را ادامه داد. در پاسخ بايد گفت: چه كسي تضمين مي كند كه شبيه يك نابغه از هر لحاظ مشابه آن خواهد بود زيرا نبوغ تماماً ذاتي و جبلّي نيست، بلكه براي پرورش استعدادها محيط مناسب نظير جامعه، خانواده و نيز نحوه تربيت نقش اساسي خواهد داشت. مطلب ديگر اينكه ماهيت انسان بسيار پيچيده است. و براي دستيابي به تعالي ناگزير از گذراندن صحيح مراحل تربيتي است والا تمام زحمات بر باد خواهد رفت و چه بسا يك انسان بالقوه دانشمند و سودمند به يك انسان بي فايده و زيان آور تبديل شود.[11]

2. رد ادعاي دوم

شبيه از نظر روحي و رواني مانند اصل است. اولاً اين ادعا بعيد به نظر مي رسد. با يك نگاه به افراد بشر درمي يابيم كه هر انسانها به دليل تأثيرگذاري محيط و اجتماع از همديگر متفاوتند اين مسأله حتي در دوقلوهاي مشابه كه در دو محيط متفاوت رشد كرده اند نيز وجود دارد.[12]

ميان يك احتمال: با رواج شبيه سازي امكان بازسازي جانيان بزرگ نيز وجود دارد پس بهتر است انسان تابع نظام آفرينش باشد.[13]

دلائل حرمت شبيه سازي و نقد و بررسي آن: علما دلائل زير را بيان فرموده اند ه مورد بررسي قرار مي گيرد.

دليل اول

اصالة الحرمه: بدن ما ملك خداست و اجازه تصرف در آن و شبيه سازي را نداريم.

اين سخن، منطق پيروان اصالة الخطري يا اصالت حرمت اشياء است، در حاليكه اصل در اشياء اباحه است. اگر منظور از ملك خدا بودن مالكيت تكوينيه است، در مقابل از سوي خداوند بر اساس آيات و روايات اجازه تصرف داده شده[14] كه ايندو با هم منافات ندارد.[15]

دليل دوم

آيه «فليغيرن خلق ا....[16]» در اين آيه شيطان با وسوسه انسان قصد تغيير خلق خدا را دارد و ما نبايد با شبيه سازي خلق خدا را تغيير دهيم.

اين سخن به دو دليل بي اساس است:

1. در اين صورت بايد از انجام بسياري از كارهاي مباح نظير جراحي ها و جداسازي دوقلوها و... جلوگيري شود.

2. خلق الله در آيه اشاره به فطرت است شيطان مي گويد من اينها را وسوسه مي كنم تا فطرت الله را تبديل به كفر كنند.[17]

نتيجه گيري: شبيه سازي بر اساس اصل اولي مشمول اصالة الاباحه است و دلائل حرمت آن نيز ضعيف است. ولي از نظر عناوين ثانوي براي جوامع بشري خطرناك است و ملل جهان آنرا منافي اخلاق مي دانند. و حتي بسياري از دولتها با تصويب قانون اينكار را ممنوع دانسته اند.

شبيه سازي و ارتباط آن با روح انساني: با توجه به اينكه فلاسفه وشماري از متكملمان اسلامي بعد دوم وجود آدمي يعني روح يا نفس را موجودي مجرد و غير مادي مي دانند و عمل شبيه سازي يك عمل مادي است و نمي تواند تأثيرگذار بر روح آدمي باشد زيرا روح قابليت انقسام و تجزيه پذيري را ندارد[18] به دليل اينكه تركيب روح و بدن، تركيبي اتحادي است. در اين تركيب بروز خواص مادي محال است. پس در اين عمل هر كدام از افراد شبيه به هم داراي روح جداگانه اي است كه به تبع هر كدام داراي شخصيت و من مستقل بوده و تنها در خواص ژنتيكي شباهت دارند.

معرفي كتابهائي جهت مطالعه:

1. بحوث في الالهيات، جعفر سبحاني، ج 6، بحث معاد، شبهه آكل و ماكول.

2. كشف المراد، علامه حلي، بحث معاد و تجرد روح.

3. موضع دين و علم در خلقت انسان، احد فرامرز قراملكي.

4. علم و دين و معنويت، دكتر مهدي گلشني.

5. دين پژوهي در جهان معاصر، دبيرخانه دين پژوهان كشور.

6. فلسفه اخلاق، استاد مطهري.

7. علل گرايش به ماديگري، استاد مطهري.

«مَوْتٌ في عِزّ خَيْرٌ مِنْ حَيوةٍ في ذُلّ»[19]

(مردن با عزت از زندگي در ذلت بهتر است)


[1] . مجله درسهائي از مكتب اسلام (مقاله كلونينگ از نظر اخلاقي، منصور اشرفي) چاپ سپهر، مرداد ماه 76 سال سي و هفتم، شماره 5، صفحه 66، با تلخيص و تصرف.

[2] . فصلنامه پژوهش و حوزه (مقاله شبيه سازي و راههاي فرار از ربا دو ديدگاه آيه الله مكارم شيرازي، نوشته ابوالقاسم عليان نژادي) پژوهش مركز مديريت حوزه علميه قم، تابستان 1380، سال دوم، ش 6، صفحة 23.

[3] . همان صفحة 24، 25.

[4] . مجله درسهائي از مكتب اسلام، صفحة 67.

[5] . آموزش كلام اسلامي، محمد سعيدي فر، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چاپ سپهر، زمستان 1378، چاپ اول، ج 2، صفحة 212.

[6] . همان صفحة 213.

[7] . فصلنامه پژوهش و حوزه، صفحة 25، 26.

[8] . مجله درسهائي از مكتب اسلام، صفحة 69.

[9] . سوره حجرات، آيه 13.

[10] . مجله پژوهش و حوزه، صفحة 26.

[11] . درسهائي از مكتب اسلام، صفحة 73، 74.

[12] . همان صفحة 74.

[13] . پژوهش و حوزه، صفحة 26.

[14] . سوره بقره، آيه 29، و در مورد روايات بحارالانوار، ج 2، ح 7، صفحة 272، ج 62، ح 30، صفحة 56.

[15] . پژوهش و حوزه، صفحة 27.

[16] . سوره نساء، آيه 119.

[17] . تفسيرالميزان، سيد محمد حسين طباطبائي، ج 5، صفحه 78، و تفسيرالمنير، وهبه دحيلي، ج 5،6، صفحه 277، به نقل از مجله پژوهش و حوزه، ش 5، صفحة 51.

[18] . آموزش كلام اسلامي، ج 2،صفحه 215، 216.

[19] . بلاغه الحسين، صفحة 141، به نقل از كتاب فلسفه اخلاق، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، چاپ و نشر علامه طباطبائي، چاپ سوم، بهار 1367، صفحة 152.

/ 1