جنيان و حقيقت آنها - [جنیان و حقیقت آنها] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[جنیان و حقیقت آنها] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنيان و حقيقت آنها

جن‏ها چگونه موجوداتي هستند؟

و آيا امروزه نيز وجود دارند؟

اگر وجود دارند در كجا زندگي مي‏كنند؟

چرا ما نمي‏توانيم آن‏ها را ببينيم؟

و آيا مي‏شود با آن‏ها ارتباط برقرار كرد؟

پاسخ

اين پنج سؤال به سه بخش تقسيم شد:

1. كلمه جن در اصل به معني چيزي است كه از حس انسان پوشيده باشد. مثلاً مي‏گوئيم "جنّة الليل" يا "فَلَمّا جنَّ الليل" هنگامي كه پرده سياه شب او را پوشاند، به همين جهت "مجنون" به كسي كه عقلش پوشيده شده و "جنين" به طفلي كه در رحم مادر پوشانده شده و "جنت" به باغي كه زمينش را درختان پوشانده‏اند، و "جُنّه" به سپري كه انسان را از ضربات دشمن مي‏پوشاند، گفته مي‏شود.

جن يك نوع موجود عاقل است(1) كه از حس انسان پوشيده شده و آفرينش آن در اصل از آتش است(2). (ابليس نيز از همين گروه مي‏باشد). از آيات و روايات استفاده مي‏شود كه آن‏ها هم مؤمن و كافر دارند، مطيع و سركش دارند و داراي تكليف و مسئوليت مي‏باشند(3).

طايفه‏اي از آن‏ها مرد و طايفه ديگر زن مي‏باشند(4). آن‏ها داراي حشر و نشر و معادند(5).

آن‏ها قدرت نفوذ در آسمان‏ها و استراق سمع داشتند كه ممنوع شدند(6). با بعضي از انسان‏ها ارتباط برقرار مي‏كردند و با آگاهي محدودي كه نسبت به بعضي از اسرار نهاني داشتند، به اغواي انسان‏ها مي‏پرداختند(7).

گروهي از آنان براي حضرت سليمان‏عليه السلام به اذن پروردگار كار مي‏كردند و براي او معبدها، تمثال‏ها و ظروف بزرگ غذا تهيه مي‏كردند(8). خلقت آن‏ها قبل از انسان بوده است(9). ولي در عين حال از انسان برتر نمي‏باشند، چون خداوند به بزرگ آن‏ها كه ابليس بود فرمود بر انسان سجده كن(10).

اين‏ها مطالبي بود كه از قرآن كريم درباره اين موجود ناپيدا استفاده مي‏شود و خالي از هر گونه خرافه و مسائل غيرعلمي است.

2. و اما اين‏كه فرموديد چرا نمي‏توانيم ببينيم؟

هيچ دليلي بر انحصار موجودات زنده، به آن‏چه ما مي‏بينيم وجود ندارد، بلكه علما و دانشمندان علوم طبيعي مي‏گويند موجوداتي كه انسان با حواس خود مي‏تواند درك كند در برابر موجوداتي كه با حواس قابل درك نيستند ناچيزند. تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بيني كشف نشده بودند، كسي باور نمي‏كرد كه در يك قطره آب و يا يك قطره خون هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديدن آن‏ها را ندارد.

همچنين دانشمندان مي‏گويند: چشم ما رنگ‏هاي محدودي را مي‏بيند و گوش ما امواج صوتي محدودي را مي‏شنود، رنگ‏ها و صداهايي كه به وسيله چشم و گوش ما قابل درك نيست، بسيار بيش از آن‏ها است كه قابل درك است.
اگر وضع جهان چنين باشد، چه جاي تعجب است كه ما نتوانيم با حواس خود جنيان را درك كنيم، وقتي مخبر صادقي مانند نبي گرامي از آن خبر مي‏دهد چرا نپذيريم.

اين نكته نيز قابل توجه است كه جن گاهي بر يك مفهوم وسيع‏تر اطلاق مي‏شود كه انواع موجودات ناپيدا را شامل مي‏گردد(11)؛ شاهد اين سخن روايتي است كه از پيامبر خداصلي الله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: خداوند جن را در پنج صنف آفريده است. صنفي مانند باد در هوا (ناپيدا هستند). صنفي به صورت مارها و صنفي به صورت عقرب‏ها و صنفي حشرات زمين هستند و صنفي از آن‏ها مانند انسانند كه بر آن‏ها حساب و عقاب است(12).

با توجه به اين روايت، بسياري از مشكلاتي كه در روايات و داستان‏ها در مورد جن گفته مي‏شود، حل خواهد شد. مثلاً در بعضي از روايات از اميرمؤمنان علي‏عليه السلام مي‏خوانيم كه فرمودند: از قسمت شكسته ظرف و طرف دستگيره آن آب نخوريد، زيرا شيطان روي دستگيره و قسمت شكسته مي‏نشيند(13).

با توجه به اين‏كه شيطان از جن است و جاي شكسته ظرف محل اجتماع انواع ميكرب‏ها است، بعيد نيست كه جن و شيطان، مفهوم عام اين گونه موجودات را نيز شامل شود.

براي اطلاع بيشتر مي‏توانيد به كتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر (جلد اول) مراجعه كنيد.

3- و اما قسمت سوم سؤال شما كه آيا مي‏توانيم با آن‏ها ارتباط برقرار كنيم يا خير؟

طبق بيان قرآن كريم، ارتباط با عالم غيب به جز براي عده‏اي معدود كه خداوند آن‏ها را شايسته ببيند و بر اساس حكمتش ايشان را از غيب با خبر گرداند، (مانند پيامبران و ائمه معصومين‏عليهم السلام و اوليا و صالحين) بر ديگران مقدور نيست.

چنان‏كه مي‏فرمايد:

"عالِمُ الغَيْبِ فَلا يُظْهَرُ عَلي اَحَداً، اِلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ..."(14)

عالم به غيب، خدا است، هيچ‏كس را بر اسرار غيبش آگاه نمي‏سازد، مگر رسولاني كه آن‏ها را برگزيده است....

و نيز مي‏فرمايد:

"وَ ما كانِ اللَّهُ لِيُطْلِعكُم عَلَي الغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ"(15)

خدا شما را به غيب آگاه نمي‏كند، ليكن از پيامبرانش هر كس را كه خواست، انتخاب مي‏نمايد.

امّا ارتباط با روح و جنيان امر ممكني است، چون: اولاً موجودات عالم به نحوي با يكديگر ارتباط دارند، چه ارتباط ظاهري و مادي و چه ارتباط معنوي و غير مادي روح و جنيان نيز از جمله موجودات اين عالم هستند ولذا مي‏توان با آن‏ها ارتباط برقرار كرد، ولي ارتباط با روح و جنيان ،ارتباط با عالم غيب به معناي خاصش نيست.

ثانياً: يكي از دلايل تجربي اثبات روح و تجرد آن، مسأله ارتباط با روح است. اكثر دانشمندان مانند : افلاطون، ارسطو، ابن سينا و صدر المتألهين با اين نظر موافق هستند و ارتباط با روح را امري ممكن مي‏دانند و كتاب‏هاي زيادي هم در اين خصوص نوشته شده است.

طبق آيه قرآن نيز، جنيان با بعضي انسان‏ها ارتباط برقرار مي‏كردند و با آگاهي محدودي كه نسبت به بعضي از اسرار نهاني داشتند، به اغواي انسان‏ها مي‏پرداختند:

"وَأَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الجِنّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً"(16).

البته نبايد فراموش كرد كه در عمل، بسياري از جلسات احضار ارواح، آكنده از دروغ و حيله است و صرف حركت كردن نعلبكي روي حروف يا حركت ميز و پرده نمي‏تواند دليلي بر احضار روح شخص معيني باشد.




1- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، طبع 2، نشر 1403 ه ق، ص 60-283. و شيخ عباس قمي، سفينةالبحار، بيروت، دارالاسوه، للطباعة و النشر، اول، 1414 ه ق، ج 1، ص 678.

2- حِجر، 27.

3- حِجر، 29-42، جن، 11-15، و سفينةالبحار، همان.

4- جن، 6.

5- بحارالانوار، همان و سفينةالبحار، شيخ عباس قمي، بيروت، دارالاسوه، للطباعة و النشر، اول، 1414 ه ق، ج 1، ص 678، نقل از مجلسي.

6- جن، 9.

7- جن، 6.

8- سبأ، 12-13 و شيخ عباس قمي، سفينةالبحار، بيروت، دارالاسوه، للطباعة و النشر، اول، 1414 ه ق، ج 1، ص 678 و مجلسي، بحارالانوار، بيروت: مؤسسه الوفاء 142/14 و 70.

9- حجر، 26.

10- كهف، 50.

11- ناصر مكارم، تفسير نمونه، طبع هفدهم، 1374، دارالكتب الاسلاميه، ج 25، ص 156.

12- شيخ عباس قمي، سفينةالبحار، بيروت، دارالاسوه، للطباعة و النشر، اول، 1414 ه ق، ج 1، ص 678.

13- محمدبن يعقوب كليني، فروع كافي، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، طبع 3، نشر 1401، ج 6، ص 385، ح 5.

14- جن، 26 و 27.

15- آل عمران، 172.

16- جن، 6.

/ 1