آيا جنيان مسلمان و غير مسلمان دارند؟ - آيا جنيان مسلمان و غير مسلمان دارند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا جنيان مسلمان و غير مسلمان دارند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا جنيان مسلمان و غير مسلمان دارند؟

پاسخ

آنچه از آيات و روايات استفاده مي‏شود اين است كه جنيان نه تنها، مسلمان و غير مسلمان دارند بلكه شيعه و غير شيعه و صالح و غير صالح نيز دارند، بدين ترتيب آنها نيز از نظر ايمان و عمل مانند انسانها، گروههاي متفاوتي دارند، چنانكه قرآن كريم در اين باره - از زبان خود جنيان - مي‏فرمايد:

"وَ اَنّا مِنّا المُسلِمونَ وَ مِنّا القاسِطونَ فَمَن اَسْلَمَ فَاُولئِكَ تَحَرَّوا رَشَداً وَ امَّا القاسِطُون فَكانُوا لِجَهَنّمَ حَطَباً"(1)

"گروهي از ما، مسلمان و گروهي ظالمند، هر كس اسلام را اختيار كند راه راست را برگزيده است و اما ظالمان هيزم دوزخند".

مراد از "منا مسلمون" اين است كه ما تسليم امر خداييم، پس "مسلمون" كساني‏اند كه تسليم امر خدا هستند، و مراد از "قاسطون" كساني‏اند كه به سوي باطل ميل دارند.

و در آيه ديگر مي‏فرمايد:

"وَ اَنّا مِنّا الصالِحون وَ مِنّا دونَ ذلِكَ كُنّا طَرائِقَ قِدَداً"(2)

"در ميان ما، افرادي صالح و غير صالح هستند و ما گروههاي متفاوتي هستيم".

در سوره "جن" (آيات 1 تا 15) و "احقاف" (آيات 32 31 30 29) بحث فشرده‏اي پيرامون ايمان آوردن گروهي از جنيان به پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله و كتاب آسماني او، آمده است كه شاهدي ديگر بر صحت مطالب مذكور است. به عنوان نمونه به ترجمه چند آيه بسنده مي‏كنيم:

قرآن، خطاب به پيامبر مي‏فرمايد:

"بگو: به من وحي شده است كه جمعي از جن به سخنانم گوش فرا داده‏اند، سپس گفته‏اند: ما قرآن عجيبي شنيده‏ايم، كه به راه راست هدايت مي‏كند، پس ما به آن ايمان آورده‏ايم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نمي‏دهيم و ما هنگامي كه هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم و هر كس به پروردگارش ايمان بياورد نه از نقصان مي‏ترسد و نه از ظلم"(3).

و در سوره احقاف مي‏فرمايد:

"اي پيامبر بياد آور هنگامي كه گروهي از جن را به سوي تو متوجه ساختيم كه قرآن را بشنوند، وقتي حضور يافتند، به يكديگر گفتند: خاموش باشيد و بشنويد و هنگامي كه پايان يافت، به سوي قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند (دعوت به اسلام كردند)"(4).

در روايتي آمده است: رسول اسلام‏صلي الله عليه وآله روزي از مكه به طائف رفت تا مردم را در آن مركز اجتماع بزرگ به سوي اسلام دعوت كند، كسي به دعوت او پاسخ مثبت نداد، در بازگشت به محلي رسيد كه آن را "وادي جن" مي‏گفتند، شب را در آنجا ماند و به تلاوت آيات الهي مشغول شد. در آن هنگام گروهي از جنيان صوت قرآن آن حضرت را شنيدند، نور ايمان در دل آنها تابيد و آنان را مجذوب حضرتش نمود، پس از آنكه رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله از تلاوت قرآن فراغت يافت، جنيان به سوي قوم خود بازگشتند در حاليكه مشاهدات خود و آنچه از آيات الهي، شنيده بودند، براي قوم خود بيان داشته و آنها را به ايمان به رسول اسلام‏صلي الله عليه وآله دعوت نمودند(5).

قرآن سخنان آنان - در ميان قومشان - را چنين نقل مي‏فرمايد:

گفتند: "اي قوم ما، ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده و تصديق كننده مطالب آن است و به حقّ و راستي، هدايت مي‏كند. اي قوم ما! دعوت كننده الهي را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذاب دردناك پناه دهد. و هر كس به دعوت كننده الهي پاسخ (مثبت) نگويد، هرگز نمي‏تواند از چنگال عذاب الهي در زمين فرار كند..."(6).

شواهدي از روايات در دست است كه جنيان مسلمان همانند انسانها به فرق مختلف (همانند شيعه و غير شيعه) تقسيم مي‏شوند. مثلاً در رواياتي كه از اهل بيت‏عليهم السلام رسيده، عده‏اي از جنيان به عنوان شيعه معرفي شده‏اند. از آن جمله روايتي است كه ابوحمزه ثمالي نقل كرده و گفته است:

"روزي جهت شرفيابي به حضور امام باقرعليه السلام اجازه خواستم. گفتند كه عده‏اي خدمت آن حضرت هستند، لذا اندكي صبر كردم تا آنها خارج شوند. پس كساني خارج شدند كه آنها را نمي‏شناختم و غريب به نظرم مي‏آمدند. چون اجازه شرفيابي گرفتم، داخل شدم و به حضرت عرض كردم؛ فدايت گردم، الان زمان حكومت بني اميه است و شمشيرهاي آنها خونريز مي‏باشد (يعني ورود افراد ناآشنا براي حضرتت خطرناك است)، امام‏عليه السلام فرمود: اي اباحمزه، اينان گروهي از "شيعيان"، از طايفه "جن" بودند، آمده بودند تا از مسائل ديني خود سؤال كنند"(7).

و روايتي كه سُدير سيرفي نقل كرده مي‏گويد:

"امام باقرعليه السلام مرا به احتياجاتي كه در مدينه داشت، سفارش فرمود، چون از خدمت حضرت بيرون آمده (راه مدينه را در پيش گرفتم) در ميان دره "روحا" (در حالي كه) بر مركب خود سوار بودم، ناگهان كسي را در لباس نو ديده و به سويش رفتم، گمان كردم تشنه است، ظرف آب را به او دادم، گفت: احتياجي به آن ندارم و نامه‏اي به من داد كه مُهرش هنوز خشك نشده بود، چون نگاه كردم ديدم مُهر امام باقرعليه السلام است، گفتم: كي نزد صاحب اين نامه بودي؟ گفت: هم اكنون، و در نامه مطالبي بود كه حضرت مرا به آنها دستور داده بود، چون متوجه شدم كسي را نزد خود نديدم (آورنده نامه غايب شد) سپس امام باقرعليه السلام وارد مدينه شد، من ملاقاتش كرده و عرض نمودم: فدايت شوم، مردي نامه شما را به من داد و مُهرش تَر بود، فرمود: اي سدير! ما خدمتگزاراني از طايفه جن داريم كه هر گاه شتاب داريم، آنها را مي‏فرستيم... ما چنانكه پيرواني از انسان داريم، پيرواني از جن نيز داريم چون اراده كاري كنيم، آنها را مي‏فرستيم"(8).

جالب توجه اين كه در بعضي از روايات آمده است مؤمنين جن انسانهاي مؤمن را برادر خود مي‏خوانند. در اين زمينه از حضرت امام باقرعليه السلام نقل شده كه فرمودند:

جمعي از مسلمين مسافرت كردند و در اثناء راه را گم كردند. و در بيابان به تشنگي سختي مبتلا شدند به طوري كه نزديك بود هلاك بشوند، برگ درختي را مي‏جويدند و فايده نداشت ناگهان ديدند پيرمردي با لباس سفيد پيدا شد به آنها گفت: برخيزيد تا شما را به آب برسانم و آنها را حركت داد بر لب آبي رساند و آنها سيراب شدند از او پرسيدند تو كيستي، در اين بيابان به داد ما رسيدي؟ گفت: من از اجنّه هستم كه به پيغمبر اسلام‏صلي الله عليه وآله ايمان آورده‏ام كه فرمود: "المؤمن أخُو المُؤْمِنُ وَعَيْنُهُ، ودَليلُهُ فَلَمْ تَكُونُوا تُضَيّعُوا بِحَضرَتي" يعني "مؤمن برادر مؤمن است و به منزله چشم او است و بايد او را راهنمايي كند پس چطور من شما را در اين بيابان گرفتار ببينم و دادرسي نكنم و جان شما را حفظ نكنم"(9).

از برخي موثّقان و بزرگان نقل شده است كه بعضي از جنيان مقلّد مراجع بوده‏اند و مسائل خود را از آنان مي‏پرسيده‏اند. لذا نقل شده كه يكي از جنيان به صورت شخص عادي در سرداب منزل مرحوم حاج ميرزا حسين و حاج ميرزا خليل - از مراجع صدر مشروطيت - به حضور ايشان مي‏رسيده و مسائل مربوط را از ايشان مي‏پرسيده است(10).

نتيجه

از آنچه بيان شد، جاي هيچ ترديدي باقي نمي‏ماند كه جنيان نيز مانند انسانها داراي عقايد مختلف بوده و عده‏اي از آنها، فاسق و فاجر و ظالم و كافرند، و عده‏اي از آنان، صالح و مؤمن و مسلمان مي‏باشند. و مؤمنين آنها در خدمت ائمه بوده و انسانهاي مؤمن و شيعه را برادر خود مي‏خوانند.

جهت مطالعه بيشتر مي‏توانيد به كتابهاي ذيل مراجعه فرمائيد:

1- تفسير نمونه، ج 25، تفسير سوره جن.

2- جن و شيطان، علي رضا رجالي.



1- جن / 15 14.

2- جن / 11.

3- جن / 13 2 1.

4- احقاف / 29.

5- تفسير نور الثقلين، عبد علي بن الحويزي، المطبعة العلمية بقم، ج 5، ص 19، ح 30.

6- احقاف / 31 30.

7- ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، ناشر مكتب الاعلام الاسلامي، 1403 ه. ق، 1362 ه. ش، ج 2، ص 11، ح 2658.

8- اصول كافي (مترجم)، ج 2، كتاب الحجة، "باب آمدن جن نزد ائمه(ع) و پرسيدن از مسايل ديني"، ص 243، ح 4. لازم به يادآوري است 7 حديث ديگر درباره جن در همين كتاب آورده شده است.

9- سفينة البحار، للشيخ عباس القمي، دار الاسوه، الطبعة الثانية، 1416 ه. ق، ج 1، باب الجيم بعده النون، ص 673.

10- معارف قرآن، استاد مصباح يزدي، ص 316.

/ 1