گفتمان احياء و زوال گفتمانهاي پيشين - گفتمان احیاء و زوال گفتمان های پیشین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتمان احیاء و زوال گفتمان های پیشین - نسخه متنی

نویسنده: محمدتقي قزلسفلي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتمان احياء و زوال گفتمانهاي پيشين

مقدمه

رويداد انقلاب بهمن 1357 / فوريه 1979 در ايران بي ترديد حادثه اي بزرگ در قرن بيستم به شمار مي رود. با سقوط سريع و همه جانبه حكومت ديكتاتوري پهلوي و اضمحلال ساختاري آن، رويكرد نويني با ايجاد نوعي هژموني جديد گفتماني،‌ تحت عنوان «انقلاب اسلامي» پديدار گرديد، اين انقلاب در اساس بنيادين خود؛ متأثر از گفتمان احياي فرهنگ بومي ـ اسلامي بود كه در متن و زبان فرامدرن، عنوان «معنويت گرايي در سياست» آن هم در جهان مادي لقب گرفت.

گفتمان احياء كه به عبارتي، «بازگشت به خويش انسان مسلمان ايراني» است، ضمن چالش با گفتمان رايج تاريخي در اين مرز و بوم، نوعي حركت و تجميع و آگاهي همگاني را نيز به همراه آورد. اين گفتمان به موازات چالش عقلاني با پارادايم هاي مسلط و غالب، در مقام نفي رويكرد تك خطي حاصل از كلان روايت غربي برآمد. مجموعه ويژگيهاي موجود در اين رويكرد و نهفته در ادبيات غني آن، به شكل «كردار احياء»، هم گسستي معرفت شناسانه از الگوهاي غالب پيشين بود و در همان حال از گزينش هاي مثبت در بخش متون بومي داخل و خارج گريزان نبود.

در مقاله حاضر، نگارنده درصدد است تا ضمن ارايه چشم اندازهاي تاريخي از حضور، بلوغ و زوال گفتمان هاي پيشين، بر ابعاد گوناگون معرفتي در گفتمان احيا، از منظر انديشه هاي رهبر معنوي آن «امام خميني - رحمه الله عليه -» بپردازد. اصولاً تجربه تاريخي حاكي از آن است كه تا پيش از چنين تأسيسي، دو گفتمان تفوق هژمونيك داشته اند،‌ نخست «گفتمان تجدد»‌ كه زاده اولين نسيم آزادي در انقلاب مشروطيت بود،‌و ديگري «گفتمان انكار وضع موجود» كه پاسخي به شرايط به بن بست رسيده در مشروطه، و يا توجيه استبداد طبيعي ايران بوده است. در چنين شرايطي، «احيا» حضور پرقدرت آنها را به چالش مي كشد و در پي آن رستاخيز عظيمي در اجتماع، فرهنگ، و سياست ايجاد مي شود. در اين نوشته گونه هايي از انديشه هاي امام (س) گواه استدلالي ما خواهد بود.

/ 12