علي فلاح نژاد - با تلخيص از کتاب سياست صدور انقلاب اسلامي، ص 47- 72 و 139- 159عوامل بازدارنده ي داخلي سياست صدور انقلاب در جمهوري اسلامي ايران به اشكال سياسي ـ اقتصادي و ژئوپليتيكي ظهور يافته اند. در ذيل اين موانع را مورد تدقيق قرار مي دهيم.
الف) عامل سياسي ـ اقتصادي
در نتيجه ي اختلافات داخلي و وجود شرايط انقلابي و رقابت براي كسب قدرت ميان گروه ها و دسته جات گوناگون، بويژه در اوايل انقلاب و در نتيجه بروز و ظهور بحران هاي سياسي ـ اجتماعي مختلف، مشكلات و معضلات داخلي نظام، بيش از پيش به منزله ي مانعي در راه تداوم و گسترش طبيعي و ارادي انقلاب به وراي مرز هاي ملي نمود يافت. اين امر به ويژه زماني بيش تر خود را نشان داد كه مجاهدين خلق (منافقين) به منزله ي طرد شدگان نظام، به اقدامات مسلحانه عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران روي آوردند. به شهادت رساندن بسياري از مسؤولان بلند پايه ي جمهوري اسلامي، نظام را با خطراتي مواجه ساخت.هم چنين جنگ تحميلي عراق عليه ايران، نظام نوپاي جمهوري اسلامي را با معضلاتي جدي و بغرنج رو به رو كرد. ساختار هاي اقتصادي كشور در اثر جنگ به شدت آسيب ديدند. جنگ موجب گرديد انرژي انقلابيون تحليل رفته و صرف دفاع از كشور شود. در نتيجه استراتژي مواجهه جويانه ي صدور انقلاب به مثابه سياسي تهاجمي (چه به صورت تبليغات و چه به صورت جنگ و درگيري نظامي) جاي خود را به استراتژي دفاعي داد. از اين رو، نيروي انقلاب صرف دفاع از كشور و تماميت ارضي و در مرحله ي پس از جنگ، صرف بازسازي خرابي هاي ناشي از جنگ گرديد.
ب) عوامل ژئوپليتيكي
عوامل ژئوپليتيكي نيز به منزله ي مانعي در راه پي گيري آرمان ها و اهداف فراملي و جهاني انقلاب اسلامي از جمله صدور انقلاب و حمايت از نهضت ها و جنبش هاي آزادي بخش ايفاي نقش كرده اند. قبل از هر چيز اين امر به مسأله ي پيچيده و بغرنج قوميت ها و مخالفين داخلي انقلاب اسلامي كه بعضاً در كشور هاي همسايه اردو زده اند و به عنوان اهرم فشار در دستان آن ها عليه جمهوري اسلامي ايران ايفاي نقش مي نمايند، بر مي گردد.ايران به مثابه ي كشوري داراي قوميت هاي مختلف همواره مجبور بوده است كه اين عامل را در سياست هاي كلان خود مدنظر قرار دهد. وجود اقوام مختلف همواره سياست هاي كلان جمهوري اسلامي ايران را تحت تأثير قرار داده است. وجود گرايشات استقلال طلبانه در ميان كردها در خاورميانه و ايران و نيز گرايشات موجود ميان آذري هاي ايران و آذربايجان بويژه در اوايل دهه ي دوم انقلاب، جمهوري اسلامي ايران را با متغيرهاي جديدي مواجه ساخت. تشديد اين مسأله بويژه در مواقع بحراني كشور، پي گيري سياست هاي آرمان گرايانه اي هم چون صدور انقلاب و انتقال پيام انقلاب به آن سوي مرزها را با خطرات جدي مواجه ساخته و به نوبه ي خود امنيت ملي كشور را تحت تأثير خود قرار داده است.تحت چنين شرايطي، ايران به سمت مسائل جديدي چون قوميت ها و ممانعت از رشد آثار منفي آن و محافظت از تماميت ارضي و امنيت كشور سوق داده شد تا پي گيري سياست هاي فراملي و آرمان گرايانه اي چون صدور انقلاب. به عبارت ديگر، در دهه ي دوم انقلاب به خاطر وجود عوامل و متغير هاي ژئوپليتيكي متعدد، سياست خارجي جمهوري اسلامي بيش تر ژئوپليتيك بوده تا ايدئولوژيك. بدين ترتيب، در حالي كه در اوايل انقلاب، رهبران جمهوري اسلامي ايران اميد فراواني به برانگيختن مسلمانان ديگر مناطق جهان اسلام بويژه مناطق همسايه داشتند، در دهه ي دوم انقلاب، مخصوصاً در فرداي پس از فروپاشي اتحاد شوروي، حفظ امنيت مرزها بويژه در استان هاي شمال غرب به خاطر اشتراك قومي ميان آذري هاي ايران و آذربايجان تازه استقلال يافته، بويژه زمزمه ي طرح جدايي طلبي و تجزيه ي ايران، به مسأله ي امنيتي پررنگي در سياست هاي كلان امنيتي كشور مبدل گرديد.