2. عدالت در ادبيات ديني - انقلاب اسلامی و گفتمان عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و گفتمان عدالت - نسخه متنی

محمدرضا مجيدي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. عدالت در ادبيات ديني

در قرآن، اساس رسالت پيامبران، هدايت و ارشاد مردم براي اقامه قسط بيان شده است[10] و در يك نگاه كلي، گوهر دعوت اديان، توجه به كرامت انسان و عدالت است. خداوند انسانهاي مومن را به عدالت خواهي و عدالت گستري فرا مي خواند و از آنان مي خواهد كه در روابط فردي و اجتماعي، هرگز عدالت را از ياد نبرند.

بنياد اسلام بر پايه عدالت استوار است و با هر آن چه رنگ ظلم و بيدادگري به خود گيرد، مخالف است، چرا كه نظام هستي و آفرينش با عدالت پا بر جا است.
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرموده است:‌آسمان ها و زمين به عدل ايستاده اند[11] و ايشان به مردم يادآوري مي كردند كه: مأمور عدالت در ميان شما هستم.[12]

از نظر اسلام همه انسان ها، داراي خلقت واحدند[13] و از اين روست كه در اسلام هيچ فردي و يا قومي بر فرد و قوم ديگر امتياز و برتري خاصي ندارد و تنها تقوا است كه ملاك امتيازگذاري انسان ها در نزد خداوند است.[14] اين نكته از آن جهت مهم است كه وجود برخي امتيازات براي برخي از افراد و گروه ها و يا وجود فاصله هاي طبقاتي، باعث نارضايتي در بين عموم مي گردد و ممكن است سلامت نظام سياسي را به خطر اندازد. از اين رو در نظام اسلامي تساوي در حقوق، از ضروريات است. هيچ كس را بر ديگري امتياز خاصي نيست، همه در شرايط مساوي قرار دارند و براي هيچ كس و هيچ گروهي حقوق خاص و امتيازات معيني وجود ندارد؛ زيرا همه داراي استعداد رشد و شكوفايي هستند. اسلام هرگونه امتياز قومي، نژادي و... و هرگونه تبعيض ناروا را رد مي كند. در پرتو مساوات در ميان افراد است كه عدالت اجتماعي و آزادي امكان تحقق مي يابد و اختلافات اجتماعي به هر شكلي كه باشد، راه را براي ظلم و تجاوز هموار مي سازد و مانع اجراي صحيح اصول حقوق انساني مي شود.[15]

در انسان شناسي اسلامي

1. همه انسان ها، از يك پدر و مادر (آدم و حوا) آفريده شده اند.

2. حركت انسان فطرتاً به سوي كمال است.

3. خداوند به انسان كرامت و شرافتي بخشيده كه او را در مرتبه اي بالا قرار مي دهد.

4. همه انسان ها در برابر خدا به طور يكسان مسئولند و نسبت به افراد ديگر وظايفي دارند.

5. هيچ تفاوتي جز تقوا نمي تواند معيار تبعيض و نابرابري قرار گيرد.

6. ارزش هر انساني به ميزان عمل و كيفيت آن بستگي دارد.

7. اسلام امتياز طلبي هاي مبتني بر ثروت و قدرت را محكوم مي كند.

8. براي ويژگي هاي نژادي نيز نقشي در تقسيم عادلانه حقوق مردم قائل نمي شود.[16]

قرآن كريم در آيات فراوان به صورت بسيار روشن از عدالت خداوند و ضرورت دادگري، سخن گفته است. از جمله اين كه: خدا حق را بيان مي كند و بهترين داوران است؛[17] خداوند به اندازه ذره اي ستم روا نمي دارد،[18] بلكه انسان ها هستند كه در حق خويش ستم مي كنند؛[19] خداوند به عدالت و احسان امر مي كند[20] و مردم را به داوري عادلانه فرا مي خواند.[21]




[1]. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، مقدمه.

[2]. راغب اصفهاني، مفردات، صص 337 ـ 336.

[3]. مولانا جلال الدين رومي، مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 2560.

[4]. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 437.

[5]. محمد تقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج3، ص 254.

[6]. همان، ص 255.

[7]. أحبب لنفسك ما تحب لغيرك.

[8]. محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص 353. در جاي ديگر در تعريف عدالت مي گويد: "و هي اعطاء كل ذي حق من القوي حقه و وضعه في موضعه الذي ينبغي له " (الميزان، ج؟، ص 371).

[9]. مرتضي مطهري، بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي، ص 16 همچنين: بيست گفتار، صص 9 و 52 و اسلام و مقتضيات زمان، ج1، ص 336.

[10]. سوره حديد، آيه 25.

[11]. بالعدل قامت السموات والارض (فيض كاشاني، تفسير صافي، چاپ قديم، ص 638، تفسير آيه هفتم سوره الرحمن).

[12]. امرت لاعدل بينكم (سوره شوري، آيه 15.)

[13]. سوره نساء، آيه 71.

[14]. سوره حجرات، آيه 12.

[15]. هاشمي، 1374؛ ص 254.

[16]. عميد زنجاني، 1368؛ صص 5 ـ 544.

[17]. يقص الحق و هو خير الفاصلين (انعام، آيه 57).

[18]. ان الله لا يظلم مثقال ذره (نساء، آيه 40).

[19]. ان الله لا يظلم الناس شيئاً و لكن الناس انفسهم يظلمون (يونس، آيه 44).

[20]. ان الله يأمر بالعدل و الاحسان (نحل، آيه 90).

[21]. ان الله يأمركم ان تؤدوا الامانات الي اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل (نساء، آيه 58).



/ 7