آيا تمام مصيبت هاي که يک فرد با آن موجه است نتيجه اعمال خود اوست
در بيشتر نقاط جهان مردم با گرفتاري هاي زيادي روبرو هستند، آيا تمام اين مصيبت ها و گرفتاري ها نتيجه اعمال خود آن ها است يا خداوند چنين مي خواسته؟پاسخ
بلاها و گرفتاري ها و مصيبت هايي كه به انسان ها مي رسد، بنابر يك تقسيم بر چند قسم است:1. قسمتي از آن ها در اثر حوادث طبيعي و از راه عادي و نظام اسباب و مسبّبات حاصل مي شود و هيچ ربطي به أعمال و كردار انسان ندارد، براي نمونه تحت تأثير علل خاص و فراهم بودن اسباب و مقدّمات خاصي انسان دچار انواع بيماري مي شود، و يا در اثر حركت توده هاي مذاب در زير زمين فعاليت هاي آتشفشاني به وجود مي آيد كه در برخي مواقع باعث نابود شدن انسان ها و ويران شدن شهرها و روستاهاي زيادي مي شود. روشن است كه اين امور از لوازم عالم مادّه است، عالمي كه نظام كلّي حاكم بر آن، نظام اسباب و مسبّبات است و تضاد و فعل و انفعال بين موجودات از لوازم لاينفك و جدائي ناپذير آن است[1] و هر اتفاق از مسير طبيعي خود به وجود مي آيد. پس نمي توان عالم مادّه را بدون اين گونه حوادث و فعل و انفعالات و تزاحمات مادّي در نظر گرفت، چرا كه در اين صورت ديگر عامل مادّه نخواهد بود، بلكه عالمي مجرد و غيرمادّي مي باشد[2] و اين برخلاف حكمت الهي در خلق اين عالم است، پس فرض كردن عالم ماده بدون تضادها و حواد طبيعت كه گاهي اوقات نام «شرور» بر آن ها مي گذاريم، مساوي با فرض موجود نشدن عالم است.[3]2. امّا قسمت عمده از مصائب و بلايا و گرفتاري ها كه غالباً از راه هاي طبيعي و نظام علّي و معلولي حاكم بر جهان به انسان ها مي رسد، بازتاب اعمال و رفتار و گناهان و معاصي خود آنهاست، چنان كه خداوند متعال مي فرمايد: «وَ مَآ أَصَـبَكُم مِّن مُّصِيبَة فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ;[4] و هر مصيبتي به شما برسد به سبب اعمالي است كه انجام داده ايد.» اين آيه به خوبي نشان مي دهد مصائب و گرفتاري هايي كه دامنگير انسان مي شود يك نوع مجازات الهي و هشداري براي گناهكاران است.حديثي از امير مؤمنان علي(ع) نقل شده كه پيامبر گرامي اسلام(ص) خطاب به ايشان فرمودند: «اين آيه (وَ مَآ أَصَـبَكُم مِّن مُّصِيبَة....) بهترين آيه در قرآن مجيد است، اي علي هر خراشي كه از چوبي بر تن انسان وارد شود و هر لغزش قدمي، بر اثر گناهي است كه از او سرزده است.»[5] و در حديث ديگري امام صادق(ع) فرموده اند: «من يموت بالذنوب اكثر ممّن يموت بالاجال و من يعيش بالاحسان اكثر ممّن يعيش بالاعمار;[6] تعداد كساني كه در اثر گناهان (زودتر) مي ميرند، بيشتر از كساني است كه اجلشان سر آمده و مي ميرند، و تعداد كساني كه بواسطه خوبي و احسان بر ديگران زندگي مي كنند، بيشتر از كساني است كه به عمر مقرّر و مقدّر شده برايشان زندگي مي كنند.»و به گفته شاعر:
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
باز آيد سوي ما از كُه ضدا
باز آيد سوي ما از كُه ضدا
باز آيد سوي ما از كُه ضدا
[1]. الحكمة المتعالية، صدرالمتألهين، داراحياء التراث العربى، ج 7، ص 70.[2]. تفسير الميزان، علامه طباطبايى، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ج 8، ص 51.[3]. الحكمة المتعالية، همان، ص 71 و مجموعه آثار، شهيد مطهرى، صدرا، ج 1، ص 164.[4]. شورى، 30.[5]. مجمع البيان، مرحوم طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، ج 9، ص 47، شبيه اين حديث در تفسير درالمنثور، سيوط آمده.[6]. بحارالانوار، مرحوم مجلسى، داراحياء التراث العربى، ج 5، ص 140.[7]. روم، 41.[8]. نهج البلاغه، خطبه 12.[9]. نهج البلاغه، قصار 154.[10]. بقره، 155.[11]. ر.ك به تفسير نمونه، استاد مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه، ج 20، ص 440.