بين علم الهي نسبت به اعمال و پيشامدهايي كه در آينده براي انسان روي ميدهد و اختيار انسان را چگونه بايد جمع كرد؟
پاسخ
ابتدا براي اينكه شبهه را خوب تقرير كنيم، ميتوانيم اينگونه آن را مطرح كنيم كه يكي از انگيزههايي كه اشاعره را به عقيدة جبر سوق داده است مسئله علم گسترده و پيشين خداست كه بر تمامي موجودات جهان و از آن جمله افعال و رفتار آدمي احاطه دارد. چنين علمي از نظر اشاعره و همفكران آنان ماية سلب اختيار و مجبور بودن بشر در كارهاست.لذا شبهه را چنين مطرح كردهاند كه: از طرفي خداوند متعال از ازل به كلية حوادث و رخدادهايي كه در جهان واقع ميشود، علم و آگاهي تام دارد. او از ابتدا و ازل ميداند كه فلان پديده و فعل خاص در كدام روز و در چه شرائطي محقق و عملي ميشود. از طرفي علم الهي نه تغييرپذير است و نه خلافپذير، زيرا تغيير با تماميت و كمال ذات واجب الوجود، منافات دارد. لذا ممكن نيست آنچه او از ازل ميداند با آنچه واقع ميشود، مخالف و مغاير باشد زيرا لازم ميآيد كه علم او علم نباشد بلكه جهل باشد و اين با كمال وجود مطلق منافي است. پس اگر در ازل در علم الهي چنين بوده است كه فلان شخص در فلان ساعت فلان معصيت را ميكند و يا فلان پيشامد (مرض، تصادف، مرگ و..) در روز خاص براي او پيش ميآيد، پس جبراً و قهراً بايد آن معصيت و آن واقعه براي آن شخص به وجود آيد و هيچ راه فراري و گريزي از آن نيست و خود شخص بلكه هيچ قدرتي قادر نخواهد بود آنرا تغيير دهد و الا علم خداوند جهل خواهد بود.[1]
من مي خورم و هركه چو من اهل بود
مي خوردن من حق ز ازل ميدانست
گر مي نخورم علم خدا جهل بود
مي خوردن من به نزد او سهل بود
گر مي نخورم علم خدا جهل بود
گر مي نخورم علم خدا جهل بود
[1] . ر.ك: مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص124و125، چاپ 17، انتشارات صدرا، تهران 1377،رباني گلپايگاني،علي جبر و اختيار، ص50، مؤسسه تحقيقاتي سيدالشهداء قم، 1368.[2] . مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص130ـ125 همان، طباطبايي، محمدحسين، نهاية الحكمة، مرحله 12،فصل 14.[3] . صدرالمتألهين، اسفار اربعة، ج6، ص385.[4] . حكيم سبزواري، شرح منظومه، ص176.[5] . رجبي، محمود، انسانشناسي، ص144،145، چاپ چهارم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، زمستان 1380.