نقدي بر نقد - نقدي بر نقد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدي بر نقد - نسخه متنی

نویسنده: علی پیروز

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقدي بر نقد

حضور وزراي خارجه ايران و امريكا در نشست گروه 6+2 برخي را بر آن داشت تا به فال نيك‏گيري آن، مجدداً موضوع رابطه ايران و آمريكا را مطرح نموده و با يك سو نگري چنين القا كنند كه قطع رابطه بين دو دولت در هر شرايطي از لحاظ اقتصادي به ضرر هر دوي آنهاست اينان مشتاقانه چشم به برقراري ارتباط ميان دو كشور دوخته و مترصد هر فرصتي براي طرح ديدگاههاي بظاهر علمي خود هستند مشتاق‏تر از اينها خانم مادلين آلبرايت است كه در يك اظهار نظر ابراز داشت: من با آقاي خرازي 7 متر بيشتر فاصله نداشتم.

اولا اين مدعا كه قطع رابطه بين دو دولت در هر شرايطي از لحاظ اقتصادي به ضرر هر دو دولت ملت ايران و آمريكاست از جهاتي قابل بررسي است اول آنكه چنين مدعايي، نوعي مطلق گويي و جزم انديشي است و محتاج ارائه دليلي قاطع است اينكه در هر شرايطي قطع رابطه مضر باشد و لو آنكه ارتباط مزبور موجب عدم استقلال و وابستگي شديد يكي از آنها به ديگري گردد مطلبي نيست كه براحتي بتوان آنرا پذيرفت و صرف اينكه برخي از اقتصاددانان مدعي شده‏اند كه روابط دول با يكديگر سبب افزايش كارايي اقتصادي و استفاده از مزيت‏هاي نسبي آن كشورها مي‏شود. نمي‏تواند دليلي بر اين اطلاق گويي باشد زيرا اين نظريه ‏ها معمولا ناظر بر فرض ثبوت پارامترهاي ديگر و يا مثبت بودن شرائط مي‏باشد.

ثانياً استفاده از مزيتهاي نسبي در روابط اقتصادي با كشورهائي مثل ژاپن و آلمان نيز موجب كارآئي اقتصادي شده و احتمال تأثيرپذيري فرهنگي كه مي‏تواند ناشي از تأثيرپذيري اقتصادي باشد در مقايسه با آمريكا بسيار كمتر خواهد بود.

ثالثاً بهتر است بجاي بحث مفهومي رابطه با آمريكا سراغ مصاديق اين رابطه رفته و كشورهايي را كه با آمريكا رابطه اقتصادي داشته‏اند مورد بررسي قرار دهيم كه تا چه ميزان از اين رابطه سود برده‏اند تجربه كشورهايي همچون مالزي نشان مي‏دهد كه رابطه با آمريكا معمولا با سلطه ‏طلبي اين كشور و وابستگي كشور مقابل همراه بوده‏است ضمن اينكه روابط اقتصادي موجب روابط و تعامل فرهنگي نيز مي‏شود و در اين ميان، آمريكا، كه بلحاظ اقتصادي قوي‏تر و از ابزارهاي مجهز انتقال فرهنگ نيز برخوردار بوده برگ برنده را در اختيار داشته است. و به همراه صدور كالاهاي خود فرهنگ ابتذال را نيز به كشور مقابل منتقل ساخته است. در هر صورت بهتر است بجاي بحث مفهومي، كشوري را كه در قطع رابطه با آمريكا متضرر بوده را مشخص كرد تا بقول امروزي‏ها بحث بصورت شفاف عرضه شده و از هر گونه ابهام گويي پرهيز شود.

علي پيروز

/ 1