عشق هم آداب و رسوم دارد - عشق هم آداب و رسوم دارد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عشق هم آداب و رسوم دارد - نسخه متنی

نویسنده: محسن رنجبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عشق هم آداب و رسوم دارد

با سلام و آرزوي توفيق براي دست‏اندركاران نشريه‏ي «ايران جوان«

در شماره‏ي 159 اين نشريه، صفحه‏ي 11، پاراگراف دوّم، از قول جناب دكتر باهر نقل شده بود كه «ممكن است بگويند: الگوي جوان ما بايد حضرت فاطمه‏ي زهرا(س) باشد، اين خيلي هم خوب است؛ امّا به عنوان يك اسوه، نه الگو! اسوه با الگو فرق دارد؛ الگو يعني يك نمونه‏ي قابل دست‏رس ...». اين سخن از چند جهت قابل نقد و تأمّل است:

اولاً، اين كه گفته شده اسوه با الگو فرق مي‏كند و الگو به نمونه‏ي قابل دست‏رس مي‏گويند (به خلاف اسوه). شايسته بود مدرك و مأخذ اين تفاوت بيان گردد. با توجّه به آن كه با مراجعه به فرهنگ‏هاي فارسي و عربي، نه تنها اين تفاوت به دست نمي‏آيد، بلكه با حجم انبوهي از معاني گسترده و شبيه به هم در مورد اين دو واژه روبه‏رو مي‏شويم. «الگو» از الفاظي است كه در علم روان شناسي و جامعه شناسي كاربرد زيادي دارد و داراي مفهومي گسترده است؛ چرا كه از يك سو به طرح‏ها و برنامه‏هاي گوناگون اعم از تربيتي، اجتماعي و اقتصادي و سياسي گفته مي‏شود و از سوي ديگر، بر نمونه‏هاي عيني و خارجي يك طرح علمي و يا اجتماعي و اقتصادي و يا اخلاقي و مذهبي اطلاق مي‏گردد و كاربرد آن در هر دو مورد بسيار زياد است؛ چنان كه در فرهنگ دهخدا اين واژه چنين معنا شده است:

الگو = روبُر، مُدِل، سرمشق، مقتدا، اُسوه، قُدْوَه، مثال، نمونه(1).

اين معاني، حاكي از گستردگي بسيار زياد معناي اين واژه است چه از الگوي به كار رفته در امور عادي زندگي هم‏چون خياطي گرفته تا معاني گسترده‏ي اجتماعي و نيز مفاهيم مذهبي، همگي را در برمي‏گيرد.(2)

واژه‏ي «اُسوه» كه واژه‏اي عربي است و بيش‏تر در متون ديني (قران، احاديث، تفاسير و غيره) كاربرد دارد؛ مانند معادل فارسي‏اش (الگو) علاوه بر آن كه به نمونه‏هاي عيني و مصاديق خارجي امور و مفاهيم اطلاق مي‏شود، به معناي طرح‏ها و روش‏هاي عمل و سلوك نيز مي‏باشد.(3)

حال با توجّه به مطالب فوق، چه دليل يا دلايلي وجود دارد كه »الگو« بر نمونه‏ي قابل دسترس و «اُسوه» بر نمونه‏ي غير قابل دسترس اطلاق شود؟

ثانياً، گوينده‏ي محترم مي‏بايست مقصود خويش را از «قابل دسترس بودن» مشخص مي‏كرد؛ آيا مراد از اين تعبير، افرادي هستند كه زنده هستند و حضور فيزيكي در اين دنيا دارند يا مقصود، انسان‏هايي هستند كه معصوم نيستند ولي داراي صفات و كمالاتي هستند كه براي ديگر انسان‏ها قابل پيروي است يا معاني ديگر؟

به نظر مي‏رسد مراد، معناي اوّل نباشد؛ ديگر كه تمثيل به بزرگان و علمايي هم‏چون مرحوم مطهري كه در قيد حيات نيستند، نشان‏گر آن است كه نمي‏تواند اين معنا مراد باشد؛ بنا بر اين احتمالاً، معناي دوم، مقصود گوينده‏ي اين سخن باشد. حال با توجّه به اين معنا، اين بحث مطرح است كه آيا نمي‏توان از معصومان و انسان‏هاي الهي الگو گرفت و آن را در زندگي به كار بست؟ در قسمت سوم جواب، به اين موضوع مي‏پردازيم.

ثالثاً، گرچه هيچ كس از زنان عالم، به مقام حضرت زهراعليها السلام نمي‏رسد (چنان كه گوينده‏ي محترم در ادامه‏ي سخنش به اين مطلب تصريح مي‏كند) چرا كه حضرت زهراعليها السلام بهترين زن عالم از گذشتگان و آيندگان است؛ چنان كه ديگر معصومان نيز اين چنين هستند.

امام علي‏عليه السلام در اين زمينه به استان‏دار خود، عثمان بن حُنيْف مي‏فرمايد: «اَلا و انكم لا تقدرون علي ذلك؛(4) شما قادر بر آن چه كه من انجام مي‏دهم، نيستيد» و نيز امام صادق‏عليه السلام مي‏فرمايد: «نحن اهل بيت لا يقاس بنا احدٌ؛(5) ما خانداني هستيم كه هيچ كس با ما مقايسه نمي‏شود». اما اين سخنان بدين معنا نيست كه نمي‏توان در گفتار و رفتار به آن بزرگواران اقتدا كرد؛ چرا كه حضرت زهراعليها السلام و ديگر معصومان، به عنوان يك انسان مسلمان كارهايي انجام داده‏اند كه ما قادر به انجام آن‏ها هستيم و اگر اين كارها نمي‏توانست صادر گردد، قرآن به آن امر نمي‏كرد؛ در حالي كه خدا در جاهاي مختلف امر به اقتدا و پيروي از پيامبران و ديگر اولياء اللّه كرده است.(6)

هم چنين امام علي‏عليه السلام در ادامه‏ي سخن گذشته مي‏فرمايد:

«و لكن اعينوني بورعٍ و اجتهاد؛(7) مرا با پيشه كردن تقوا و سعي و تلاش ياري كنيد».

حضرت با اين بيان ما را به پيروي از خود و تلاش در زمينه‏ي پارسايي و پاك‏دامني فرا مي‏خواند البته بايد توجه داشت كه در الگو پذيري از زندگي معصومان، بايد ايده‏هاي آنان سر مشق قرار گيرد، هر چند ممكن است با توجه به شرايط زمان و مكان، برخي از اعمال و رفتارهاي آنان لازم الاجرا نباشد.

به هر حال، در زندگاني حضرت زهراعليها السلام الگوهاي رفتاري زيادي وجود دارد كه به خوبي قابل پيروي براي انسان‏ها به ويژه زنان مي‏باشد كه بايد آن‏ها را فرا گرفت و به كار بست.

تعبّد و رابطه‏ي عاشقانه‏ي آن حضرت با معبود خويش، بهترين الگو براي جوانان است. دفاع از ولايت تا سر حدّ جان و حمايت از امام زمان خويش با تمام وجود، زيباترين درس براي پيروان جامعه‏ي ولايي است.

حضرت زهراعليها السلام در اخلاق فردي و اجتماعي، اسوه‏ي حسنه‏اي بوده كه بايد به او اقتدا كرد؛ چنان كه حضرت به عنوان بهترين مادر، خوب‏ترين همسر و عالي‏ترين مدير خانه، بايد سرمشق زنان جامعه‏ي ما قرار گيرد. صديقه‏ي طاهره‏عليها السلام در زندگي، سخت به كار و تلاش مي‏پرداخت و سختي‏هاي زندگي را بر خود هموار مي‏كرد و با اين كه از موقعيت اجتماعي خوبي برخوردار بود ولي صفاي زندگي را در سادگي آن مي‏دانست و اين اصل را به خوبي رعايت مي‏كرد. او دانشمندي متواضع بود كه ديگران را از دانشش بهره‏مند مي‏ساخت. زهراي اطهر در عين اين كه به مسائل اجتماعي اهميت مي‏داد و در جامعه حضور داشت، در رعايت عفان و حجاب، يگانه‏ي عالم بود و اين‏ها و موارد بسيار ديگر كه در زندگي سراسر پر افتخار آن بانوي بزرگ اسلام به چشم مي‏خورد، اموري نيست كه قابل پيروي و الگوگيري نباشد.

البته در اين جا يك نكته را نبايد فراموش كرد و آن اين كه يك وقت ادعا مي‏شود كه معصومان نمي‏توانند الگو باشند چرا كه آن‏ها داراي نيروي عصمت هستند و اعمال و رفتارشان فقط در خور شأن خودشان مي‏باشد؛ اين ادعا با مطالبي كه ذكر شد، مردود است. امّا يك وقت ادعا آن است كه ما نتوانسته‏ايم درست آنان را به عنوان الگو براي جوانانمان معرفي كنيم و در اين زمينه بايد تلاش فراواني بكنيم. اين مطلب، سخني كاملاً به جا و صحيح است. در اين زمينه مي‏بايست مسئولين و دست‏اندركاران امور ديني و فرهنگي توجّه و عنايت بيش‏تري كنند و با در نظر گرفتن ظرافت‏ها و پيچيدگي‏هاي موضوع، درك علايق و مذاق‏هاي نسل جوان، در قالب برنامه‏ريزي‏هاي كوتاه مدت و بلند مدّت به اين مهم جامه‏ي عمل بپوشانند.



1) علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا.

2) مصطفي عباسي مقدم؛ نقش اُسوه‏ها در تبليغ و تربيت، ص 14.

3) همان، ص 22 - 20.

4) صبحي صالح، نهج البلاغه؛ نامه‏ي 45، ص 417.

5) محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 46.

6) براي نمونه ر.ك: سوره‏ي احزاب، آيه‏ي 21: لقد كان لكم في رسول اللّه اسوه حسنه؛ سوره‏ي ممتحنه، آيه‏ي 4: قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم و الذين معه؛ سوره‏ي ممتحنه، آيه‏ي 6: لقد كان لكم فيهم اسوه حنسه لمن كان يرجو اللّه.

7) بحي صالح، نهج البلاغه، نامه‏ي 45.

محسن رنجبر

/ 1