نقدي بر سخن آقاي احمد بورقاني
الف) آقاي بورقاني ميگويد: در سه سال عمر اين دولت، به رغم همهي فراز و فرودهايي كه جامعهي ايران با آن روبهرو بوده، يك چيز همواره ثابت مانده و آن اعتقاد به رأي مردم در مشروعيت يافتن حاكميت است.ب) اگر اعتقاد به رأي مردم در مشروعيت يافتن حاكميت، مخصوص سه سال مذكور است، بنا بر اين آقاي بورقاني بايستي حكومت اسلامي از آغاز 1357 تا خرداد 1376 را نامشروع پندارند! آيا ايشان چنين اعتقادي دارند؟!ج) مراد از «مردم« كدام مردم است؟سه فرض در اينجا مطرح است:
1- مردم متشرع
2- مردم غير متشرع
3- مردم متشرع و غير متشرع.
فرض اول صحيح است و دو فرض دوّم و سوم باطل؛ زيرا طبق فرض دوّم بايد رأي مردم غير متشرع را ملاك شرعيتِ حكومت اسلامي بدانيم و اين خلاف عقل و بداهت است. و طبق فرض سوم، باز هم بايستي ملتزم شويم كه به صورت موجبهي جزئيه، رأي مردم غير متشرع در شرعيتِ حكومتِ اسلامي سهم دارد و اين نيز چيزي جز تناقض نيست. تنها فرض معقول، فرض اول است. مراد از سخن حضرت امام راحلقدس سره نيز كه فرمودهاند: «ميزان رأي ملّت است» همين است كه «ميزان رأي ملتِ متشرع است».د) اگر از مردم متشرع سؤال كنيد كه شما شرعيّت رأي خود از كجا ميگيريد و از چه طريقي مشروعيت ايده و نظر خودتان را به دست ميآوريد؟ خواهند گفت: مشروعيتِ رأي ما، بر اساس رأي فقيه و اسلام شناس است و ما خود، تخصصي در احراز مشروعيت رأي و عمل خودمان نداريم؛ بنا بر اين اگر مشروعيت حاكميت، به رأي مردم متشرع باشد - كه هست - و مشروعيت رأي مردم متشرع هم به رأي فقها و اسلام شناسان و در رأس همه، ولي فقيه باشد - كه هست - پس مشروعيت حاكميت اسلامي - نهايتاً - به رأي ولي فقيه است.آيا آقاي بورقاني، نظري غير از اين دارند؟محسن غرويان