آيا ازدواج موقت هوسرانى است؟!
در نشريه ايران جوان ص 41 نامهئى از يكى از منتقدان ازدواج موقت درج گرديده و عنوان شده است:«ازدواج موقت به غير از هوسرانى هدف ديگرى دنبال نمىكند».شايسته بود كه منتقد محترم پژوهشگرى را جايگزين نظريهپردازى مىكرد و بحث در اين رابطه را بصورت استفهامىمطرح مىنمود كه آيا ازدواج موقت يك هوسرانى نيست؟البته واقعيت اين است كه شتاب زدگى در نظريهپردازى از چالشهايى است كه كمتر انسانى در آن فرو نيفتاده است و نسل نو و كهنه و سنّتى و مدرن در اين جريان برابرند.در روايتى از امام هفتمعليه السلام اين چالش بيان شده و راهكار گرفتار نيامدن در آن نيز يادآورى گرديده است: «آن حضرتعليه السلام خطاب به هشام مىفرمايد: لقمان به فرزندش گفت: اگر بخواهى از خردمندترين مردم باشى بايد در برابر حق فروتنى كنى البته در پيشگاه حق انسانهاى زيرك اندكند. فرزندم همانا دنيا درياى ژرفى است كه دانشمندان بسيارى در آن غرق شدهاند پس - براى گرفتار نيامدن در آن - بايد كشتىات از تقوا و فضايش ايمان و معابرش توكل و ناخدايش خرد و راهنمايش دانش و ساكنانش صبر باشد».(1)در هر صورت پاسخ اين پرسش و نقد آن نظريه اين است كه خير، ازدواج موقت هوسرانى نيست بلكه يك راهكار پيش درمانى در برابر يك پديده ناهنجار اجتماعى است. به بيان ديگر ازدواج موقت تشريع شده است تا بدين طريق از فرو افتادن افراد جامعه در بسترى كه فضاى باز هوسرانى را موجه مىسازد پيشگيرى شده باشد. در مدارك دينى و نصوص روايى به اين مقوله پرداخته شده است كه در مقام استناد به يك روايت بسنده مىشود:فتح بن يزيد مىگويد: از امام هفتمعليه السلام دربارهى متعه سؤال نمودم امامعليه السلام فرمود متعه براى كسانى مباح است كه نتوانستهاند ازدواج كنند و بايد از اين طريق عفت خويش را حفظ نمايند و اگر ازدواج نمودند در صورتى بر آنان مباح است كه دسترسى به همسرشان نداشته باشند.(2)با توجه به اينكه ازدواج صرفاً به معناى ارضاء غريزه جنسى نيست كه اين شايسته زندگى حيوانى خواهد بود بلكه ارضاء غريزه بر پايه مسؤوليتها و شرايط ويژه تراز با حوزه انسان است و لذا مانند ازدواج دائم مسؤوليت آفرين و محدوديت آور است و از سويى به لحاظ اينكه جريان متعارف آن يعنى ازدواج دائم برخوردارى از امكانات مناسب خود را مىطلبد كه بواسطه عوامل پنهان و پيدا در سطح يكسانى براى همگان وجود نداشته و مانع تشكيل زندگى زناشوئى بصورت ازدواج دائم است و از طرفى ناديده گرفتن حق طبيعى ازدواج براى گروه فاقد امكانات، جامعه را به آفتهاى كلّى دچار مىنمايد، دين در ره يافتى براى جمع بين برخوردار نمودن آنان از حق فطرى و طبيعىشان در عين بى امكاناتى با تشريع اين ازدواج هم از فعليت يافتن آفتها و مفاسد بالقوه پيشگيرى كرده و هم براى اين گروه راهكار مناسبى در دست يافتن به خواسته فطريشان ارائه داده است. (البته بهرهورى سودجويانه و هوسرانانه گروهى فاسد الاخلاق از اين جريان نقض كننده شايستگى كلى و اصولى اين راهكار دينى نمىباشد همچنانكه در همه پديدههاى مثبت اجتماعى سود جويانى وجود دارند كه به سوء استفاده مىپردازند.پس پرداختن به يك امر منفى (هوسرانى و...) در نتيجهگيرى از يك امر مثبت - ازدواج موقت با شرائط خاص خود - بعنوان نتيجه عايد از ازدواج موقت با شرايط خاص خود كه امرى مستحسن و مثبت است اولاً نگاهى غير كارشناسانه به اين امر دينى و ثانياً ناشى از يك نتيجه حاصل از مقدماتى متزلزل است. بنابراين نه ساختار ماهوى ازدواج موقت به معناى گزينشها و رهايشهاى آزاد از هر مسؤوليتى است و نه هدف از تشريعش آن گزارهئى است كه منتقد محترم بيان نموده است.
1) اصول كافى، ج 1، ص 13.2) وسائل الشيعه، ج 14، ص 449.سيد مهدى مهدوى