نقدى بر مقاله «ايران و پژوهش علمى»
آقاى محسن خيمه دوز مورخه 1/8/79 در روزنامه حيات نو شماره 117، ص 8 در مقالهاى با عنوان «ايران و پژوهش علمى» نوشتهاند :«مغرب زمين با پذيرش متافيزيكى كه معتقد است پديدههاى مادى علل مادى دارند، علم تجربى و پژوهش را آفريد و پس از چندى پيامدهاى پيشرفته آن را در تكنولوژى و مديريت مشاهده نمود. اما كشورهاى مسلمان با تأثير پذيرى از متافيزيكى كه معتقد است پديدههاى مادى عل غير مادى و عمدتاً الهى دارند، باعث فقدان فرهنگ تحقيق و پژوهش تجربى در ميان مسلمانان و عمدتاً دلخوش كردن آنان به قضا و قدر الهى به جاى كنكاش در طبيعت و محيط اجتماعى شده كه نتيجه آن عدم سازماندهى پژوهش و عدم تخصيص بودجه و قدر نشناسى نسبت به پژوهشگران شده و با بسته شدن راه رشد علم و نهادينه شدن پژوهش تبعات اسفبار سياسى اجتماعى آن يعنى رشد و تقويت استبداد، خشونت و بحران نيز گريبانگير شده است». در پاسخ مىگوييم مسلمانان در عين اينكه علت العلل همه علتها را خدا مىدانند نه تنها هيچ گاه علل مادى را نفى نكردهاند بلكه خود براى كشف علل مادى دست به كنكاش و تحقيق زدهاند تا جايى كه راه علم و تحقيق را به غربيها نيز نشان دادهاند. اگر سخن ما را قبول نداريد سخن غربيان را كه مورد قبول شما هستند در اين باره نقل مىنماييم. دكتر ماكس مرهوف مىگويد: قانون ابن سينا مدتها در اروپا كتاب درسى بود و در نيمه دوم قرن پانزدهم شانزده مرتبه و در قرن شانزدهم بيش از بيست دفعه چاپ شد.(1)جورج سارتون درباره بزرگترين و معروفترين فيزيكدان مسلمان على بن محمد بن حسن بن ميثم و كتاب المناظر او مىنويسد: مهمترين كتاب مناظر در قرون قديم و وسطا كتاب المناظر است كه ابن هيثم آن را در قاهره تأليف كرد. اين كتاب كه جراردو آن را به لاتين ترجمه كرد تأثير فراوانى بر نويسندگان غربى و يهودى داشته است. تأثير وى تنها منحصر در نويسندگان قرون وسطا نظير راجربيكن و ديگران نبود بلكه دانشمندان متاخرترى تا زمان كپلر از آن متأثر شدند.(2)دكتر مرهوف درباره جابر ابن حيان پدر شيمى مىنويسد: نفوذ كتابهاى او در اروپا آشكار مىباشد. او در آثار خود راجع به تصفيه، تقطير، تبخير، ذوب، تبلور و غيره مطالب مبسوطى نگاشته و طرز تهيه بعضى مواد شيميايى را بيان كرده است.(3)دنيورت مستشرق مىنويسد: بايد اعتراف كنيم كه علوم طبيعى و فلكى و فلسفه و رياضيات كه در اروپا رواج گرفت عموماً از بركت تعليمات قرآن است و ما مديون مسلمانانيم بلكه اروپا از اين جهت شهرى از اسلام است.(4)گوته شاعر و دانشمند آلمانى مىگويد: ساليان درازى كشيشان از خدا بى خبر ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمدصلى الله عليه وآله دور نگاه داشتهاند اما هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش گذاردهايم پردههاى جهل و تعصب نابجا از بين مىرود و به زودى اين كتاب توصيف ناپذير جهان را به خود جلب نموده و تأثير عميقى در علم و دانش جهان كرده، عاقبت محور افكار مردم جهان مىگردد.(5)بنابراين ملاحظه مىفرماييد كه مسلمانان اهل تحقيق و پژوهش بودهاند. اساساً طرز فكر مادى و الهى مورد بحث از آنجا به وجود آمد كه در دوران رنسانس كليسا براى محققان و دانشمندان، خود سرانه حكم جعل مىكرد. مثل حكم تكفير و زندان گاليله كه مىگفت زمين حركت مىكند و به دور خورشيد مىگردد. كه اين امر باعث فاصله گرفتن مردم از كليسا و رواج بى دينى شد. اما در آنجا هم، همه مردم بى دين نشدند و اينطور نيست كه همه دانشمندان غرب از طبقه بى دين باشند. پاستور كاشف ميكروب با آنكه متدين و موحد بود علت گنديده شدن اجسام آليه را در ميكروبها معين نمود چرا كه اين روش منافات با تديّن و خداشناسى ندارد، چون خداوند براى هر كارى وسايل و اسبابى قرار داده است.(6)بسيارى از دانشمندان غربى مؤمن و خدا شناس هستند از آن جمله: ماكس مولر، الكسيس كارل، امرسون، لئون دنى، ويليام جيمز، توماس كارلايل، كنت مورگان، هانرى كربن، ژوزف مورفى، لاياخ، اپيكتتت، بلانكارد، ويكتور هوگو، جان انتونى و... سخنان بلندى درباره نماز، دعا و خدا دارند.(7)پس اعتقاد به خدا و ماوراء الطبيعه نه تنها مانع تحقيق و پيشرفت نخواهد بود بلكه مايه ترقى و تكامل است و مسلمانان با چنين اعتقادى حدود هزار سال پرچمدار علم و سياست و بزرگترين قدرت در جهان بودهاند به طورى كه بارها مسيحيان جنگهاى طبيعى به راه انداختند و با تمام قوا براى فتح بيت المقدس لشكر كشى كردند اما در مقابل قدرت مسلمانان مجبور به عقب نشينى شدند تا اينكه از راه جاسوسى و نفاق وارد شدند و مسلمانان را به بهانه مليت و قوميت ازهم جدا كردند(8)؛ كه پس از تفرقه هر امير و پادشاهى سعى در حفظ حكومت خود دارد.وانگهى علت پيشرفت غربيها بى دينى نيست. اگر با نگاهى دقيق به غربيها بنگريم عوامل پيشرفت آنان را در چهار چيز مىيابيم:
1- ترجيح منافع عمومى بر منافع شخصى؛
2- بيدارى و آگاهى سياسى؛
3- طرح و برنامه داشتن؛
4- آينده نگرى. و علت عقب ماندگى مسلمانان در صدههاى اخير عبارت است از:
1- پيروى كردن از هواهاى نفسانى و ترجيح دادن منافع شخصى بر منافع عمومى؛
2- جهل و بىخبرى؛
3- تبليغات و هوچيگرى؛
4- به حال چسبيدن و عدم آينده نگرى.با باطل شدن صغرا و كبراى قضيه نتيجه آن كه شعار رشد و تقويت استبداد و خشونت و بحران باشد خود به خود باطل مىشود. الحمدلله پس از پيروزى انقلاب اسلامى تحقيقات و پژوهشهاى علمى رشد چشمگيرى كرده و نهاد آن در سال جارى تبديل به وزارتخانهاى مجزا شده است.(9)
1) زير نظر سر تماس آرنولد و الفردگيوم؛ ميراث اسلام، به قلم سيزده نفر از مستشرقين و استادان دانشگاههاى انگلستان؛ دكتر مرهوف، ترجمه مصطفى علم )انتشارات كتابفروشى مهر، تهران( ص 117.2) سارتون، جرج، شش بال (مردان علم در رونسانس) ترجمه احمد آرام (تهران، 1339ش، شركت انتشار) ص 121.3) زير نظر سرتماس آرنولد و الفرد گيوم، همان، ص 115.4) ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 1 (به قلم جمعى از نويسندگان، چاپ دوم، تهران، 1353) ص 93، برگرفته از قرآن بر فراز اعصار.5) ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 1 (به قلم جمعى از نويسندگان، چاپ دوم، تهران، 1353) ص 92، برگرفته از عذر تقصير به پيشگاه محمدعليه السلام و قرآن تأليف جان ديون پورت.6) آيت الله حسن حسن زاده آملى، معرفت نفس، ج 3 (تهران، 1362 مركز انتشارات علمى و فرهنگى) ص 413.7) كارگر محمد يارى، رحيم، نماز از ديدگاه دانشمندان و متفكران (چاپ سوم، قم، ستاد اقامه نماز)، 1377.8) به خاطرات مستر همفر و ديگر مراجع رجوع شود.9) وزارت تحقيقات و فن آورى.احمد مالا ميرى كجورى