حرمت جمهوريّت در پناه اسلاميّت آن است - حرمت جمهوريت در پناه اسلاميت آن است نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرمت جمهوريت در پناه اسلاميت آن است - نسخه متنی

ابوالقاسم مقيمي حاجي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حرمت جمهوريّت در پناه اسلاميّت آن است

در شماره 95 روزنامه نوروز در تاريخ 9 / 5 / 80 متني از سخنراني سعيد حجاريان كه در جمع دانشجويان مطرح شده بود به چاپ رسيد كه از جهاتي قابل نقد و بررسي است و ذيلاً نكاتي در اين مورد را به عرض ايشان و نظر خوانندگان محترم مي‌رسانم. اميد آن كه رضايت خاطر جويندگان حقيقت را فراهم كند.

1ـ عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت در اين سخنراني گفته است «الآن در جامعه ما «اسلاميّت» حرمت دارد و اگر كسي توهين بكند، او را به دادگاه مي‌خوانند ما بايد تلاش كنيم جمهوريّت نيز حرمت پيدا كند.»

اين اظهارات و نظاير آن از كساني كه ميانه خوبي با تقدّس‌گرايي نداشته و از شكستن حرمت‌ها هرگز گلايه‌اي و اظهار تأسفي بروز نداده‌اند، جاي تقدير و تشكّر دارد كه بالاخره پذيرفتند تقدس گرايي هم در جامعه از تحولات قابل دفاع است و حرمت‌ها بايد حفظ و مقدسات بايد محترم شمرده شوند كه اين نقطه تفاهم را به فال نيك بايد گرفت.

اين بخش از سخن حجّاريان از جهت ديگري نيز قابل توجّه است كه همان تأكيد بر مشابهت جمهوريت و اسلاميت در محاكمه توهين كنندگان به آن‌ها است. چنين اظهارنظري حاكي از برداشت نادرستي است كه از نقش و جايگاه جمهوريت در نظام اسلامي صورت مي‌پذيرد آنچه مسلّم است جمهوريت به عنوان يك راه حلّ براي كارآمدي، امري غير قابل انكار است امّا به عنوان يك هدف و آرمان هرگز با انديشه‌هاي اسلامي و قرآني سازگاري ندارد.

در فرهنگ قرآني، جمهوريتي كه طرف بت‌پرستي نمروديان شود يا محتواي شيوه‌ي ناپسند قوم لوط باشد يا توجيه‌گر حكومت نامشروع فرعون باشد و يا دليل موجه انزواي اميرمؤمنان علي (ع) باشد و غاصبان خلافت پس از پيامبر را موجه جلوه دهد يك ضد ارزش است كه ناشي از جهل و (و لكن اكثر الناس لا يعلمون )[1] و عقل گريزي (و اكثرهم لا يعقلون)[2]

و فسق و فجورگرايي (و اكثرهم الفاسقون)[3] و يا حق ستيزي و حق گريزي آنان است (و لكن اكثرهم للحق كارهون)[4] از سوي ديگر انتظار مجازات كساني كه به جمهوريت توهين كنند لابد بايد به تعريف مجازات‌هاي اسلامي بگنجد در حالي كه حق مجازات يك حق الهي است حق بشري و معلوم نيست آقاي حجّاريان با استناد به كدام نظريّه اسلامي توهين كننده به يك نظريّه بشري را مستحق مجازات مي‌داند؟! نظريّه جمهوريت صرفاً يك نظريّه است و براي ما بدليل تقدس ولايت و اين كه جمهوريت مورد افصاي آن مقام است در طول تقدّس و حرمت ولايت واجب الرعايه است و نبايد اقدامي خلاف آن صورت پذيرد آنچه مهم است اين است كه در مقام عمل بايد از اين نظريّه به عنوان بهترين راه‌حلّ مورد پذيرش تبعيّت شود.

2ـ در بخش ديگري از سخنان آقاي حجّاريان مي‌خوانيم: «اسلاميت به اندازه كافي آدم دارد كه باز توليدش كند همچون حوزه‌هاي علميّه. لذا جنبش دانشجويي نيز بايد پروژه جمهوريّت را تا انتها پيش ببرد.»

آقاي حجّاريان! دفاع از اسلاميت نظام واجب كفايي نيست كه مي‌گوئيد: «به اندازه كافي آدم دارد» تك تك آحاد جامعه اسلامي در برابر خداوند و احكام و مقدّسات او احساس مسؤوليت دارند و موظف به دفاع از ناموس نبوي يعني قرآن هستند. اين خط‌كشي‌ها به چه منظوري صورت مي‌پذيرد. چرا بين حوزه و دانشگاه اين مرزبندي‌ها؟!

دانشجويان ما همان بچه مسلمان‌هايي هستند كه در دفاع از اين نظام مقدّس تا پاي جان هم‌پاي برادران حوزوي خود بر دشمن غدار تاختند و بسياري از آنان جان در اين راه باختند. آيا قابل قبول است كه امروز آنان را فارغ از خيال اسلاميت نظام به جمهوريت هدايت ناشده‌اي كه معلوم نيست سر از كجا در آورد بكشانيم تا آن را تئوريزه كنند؟!

آري جمهوريتي كه در برابر اسلاميت تعريف شود همان جمهوريت بي‌هدف و مبهمي است كه از آن به جمهوريت هدايت ناشده تعبير مي‌توان كرد و امروز غرب را به سراشيبي سردرگمي و سقوط كشانده است. معلوم نيست چرا آقاي حجّاريان سعي دارند به خود و ديگران بقبولانند كه اسلاميت نمي‌تواند جمهوريت را تأمين كند. حدّاقل برداشتي از اسلام كه در افكار امام امت و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آن قدر ظرفيّت دارد كه در بهترين شكل فكر حقوق مردم را تأمين نمايد، اگر براستي شناخته شود و به درستي اجرا شود آقاي حجّاريان بيائيد جمهوريّت خود را از اسلام علوي و جزء آن بدانيد و اين قدر بر آن به عنوان عنصري كه از اسلام نمي‌آيد و اسلام آن را بر نمي‌تابد ياد نكنيد و اين فكر ناصحيح را در اذهان جوانان مسلمان جاي ندهيد كه راه دستيابي جمهوريت غير از راه دستيابي به اسلاميت است و آدم‌هاي هر كدام جدا.

محمد رضا باقرزاده


[1]- سوره آل عمران، آيه110.

[2]- سوره مائده، آيه 103.

[3]- سوره يوسف، آيات 68، 40، 21 و سوره نحل، آيه 38 و سوره روم، آيات 30، 6 و سوره سبأ، آيات 36، 25 و سوره غافر، آيه 57.

[4]- سوره زخرف، آيه 78.

ابوالقاسم مقيمي حاجي

/ 1