آتش در خرمن امّا باز هم تغافل - آتش در خرمن اما باز هم تغافل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آتش در خرمن اما باز هم تغافل - نسخه متنی

حسين مهدي زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آتش در خرمن امّا باز هم تغافل

سردبير محترم: مقاله ذيل با توجّه به مطالبي است كه تحت عنوان «آتش و پنبه نيستيم» پيرامون روابط دختر وپسر به نگارش در آمده است و جهت چاپ در آن روزنامه وزين ارسال شده است با تشكّر از لطف و مساعدت شما.
پروردگار حكيم زن و مرد را مكمّل نيازمندي‌هاي روحي و جسمي يكديگر آفريده و هر يك بدون ديگري احساس فقر و نياز نموده و به آرامش واقعي دست نمي‌يابد، اين نيازمندي‌هاي طبيعي كه بشر با آن آفريده شده از اسرار حكمت الهي است.
نكته مهم در زمينه‌سازي بستري مناسب براي پاسخ‌گويي به آن است تا دختر و پسر در مسير زندگي خويش شادمانه و سرافراز از اين ميدان گذشته و به اهداف بلند دست يابند.

در چند سال اخير در مجلّات و مقالات بسياري به موضوع «روابط دختر و پسر» پرداخته شده و به بهانه‌هاي گوناگون چون كاهش حساسيّت‌ها،[1] شناخت قبل از ازدواج،[2] و يا براي پيشرفت فرد و جامعه[3] و ... مطرح گرديده است و همچنين در روزنامه «نوروز»[4] مطالبي تحت عنوان «آتش و پنبه نيستيم» پيرامون عادي سازي روابط دختر و پسر درج شده با ذكر جمله‌هايي مانند: «جوانان جامعه ما در پي روابط بي‌بندوبار و آزادي‌هاي نامحدود نيستند» سعي شده همه روابط موجود در جامعه را تطهير كرده و به اسم پويايي اسلام بر آن‌ها مهر تأييد بزند لذا براي تبيين روابط صحيح و ديدگاه ديني مطالبي ذكر مي‌شود:

1ـ تعاليم اسلامي براي آن است كه به انسان حيات وپويايي ‌بخشد و به او روح بينش و جنبش دهد بنابراين تعليماتي كه اثر حيات بخشي ندارد و برعكس مردگي و سكون ايجاد مي‌كند و بشر را از جنبش و حركت باز مي‌دارد از اسلام نيست.[5]

بر اين اساس صحبت كردن زن و مرد و برخورد آنان در زندگي روزمرّه بدون اشكال است، اسلام نه قائل به حبس و ركود است و نه اختلاط و روابط آزاد، بلكه حضور زن در جامعه و فعاليت او جايز است البتّه با حفظ «حريم» در حضور زنان از صدر اسلام نيز همواره اصل «حريم» رعايت شده و در مساجد و مجامع و معابر مختلط نبوده است[6] اسلام مي‌خواهد جامعه عاري از هرگونه نگاه و رفتار هوس آلود بوده و سرشار از كار و فعاليت و پيشرفت باشد و زن و مرد فارغ از دغدغه‌هايي شهواني و جلوه‌گرهاي كذايي به تحصيل و ساير كارهاي زندگي برسند لذا «اسلام زن را در سايه حجاب و ساير فضايل به صحنه آورده تا معلم عاطفه رقّت لطف و مانند آن شود (نه مروّج شهوت)»[7]

2ـ آنچه در اين ميان حائز اهميّت است، روابط دختر و پسر جوان قبل از ازدواج است آن‌ها نيز مي‌توانند به صورت عادي و عاري از هرگونه شائبه جنسي با هم سخن گفته و برخورد نمايند، البتّه اگر حساسيّتي در اين باره موجود باشد بسته به روحيّات و سن و شرايط ويژه‌اي است كه در آن قرار دارند.

به نظر مي‌رسد در اين گفتگو يك ركن اساسي از صورت مسأله پاك شده، دختر و پسر قبل از هر چيز «انسان» و «جوان» هستند و آنچه در اين گفتگو مطرح شده نشان از عدم دركِ صحيح و شناخت عميق ويژگي‌هاي انسان است، و سوق دادن آن‌ها در مسير مادّي و به سوي وادي خطرناك غرايز و شهوات بشري است.
بديهي است زمان جواني غرايز جنسي و احساسات و شيفتگي به جذّابيت‌هاي ظاهري در حدّ زيادي خودنمايي كرده و حاكم بر روابط و دوستي‌هاي جوانان است.

موريس دبس مي‌گويد: «غريزه جنسي مخصوصاً در نزد پسران تا سرحدّ وجدان نفوذ كرده و تحريكات شهواني همچون تصادم امواج به ساحل، شروع به مبارزه مي‌نمايند، عمل اين غريزه آن قدر قوي است كه در واقع مركز تحريكات مستقيم براي تمام آرزوهاي اعضاء مختلف بدن مي‌گردد و تأثير غير مستقيم آن به كلّي زندگيِ قلبي و تظاهرات محبّت‌آميز انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهد.»[8]

و به قول ويل دورانت: «جوان در برابر هزار ها محرّك كه قبلاً آن‌ها را حس نمي‌كرد، حساس مي‌گردد.»[9] حال با توجّه به نكات فوق و نظرات كارشناسان پيرامون بيداري طبيعي غريزه در جوانان و تحريك‌پذيري آنان بايد اذعان نمود گسترش و عادي سازي روابط بستري مناسب براي كشيده شدن جوانان به سوي لذايذ شهواني و زمينه‌ساز روابط پنهاني است و به صرف گفتن «فارغ از جنسيّت» به يكباره غرايزي كه در نهاد آدمي به وديعت گذاشته شده از او جدا نشده و جوان را رها نمي‌كنند لذا مي‌بينيم خداوند در قرآن كريم در داستان حضرت يوسف (ع) مي‌فرمايد: «اگر ايمان و تقوا و خداترسي او نبود يوسف نيز همانند زليخا، آهنگ او را مي‌كرد[10] امام صادق (ع) مي‌فرمايد: حضرت علي (ع) كراهت داشت به زنان جوان سلام كند و مي‌فرمود: «مي‌ترسم تحت تأثير آهنگ صداي او قرار گرفته و پيش از ثوابي كه مي‌برم خسران (معنوي) ببينم.»[11]

بعد از ذكر اين نكات به خوبي در مي‌يابيم روابط دختر و پسر از حساسيّت بالايي برخوردار بوده و نيازمند دقّت بيشتري است، و آنچه امروزه در مطبوعات مختلف پيرامون گسترش روابط ذكر مي‌شود بسيار جاي تأمّل دارد و متأسفانه در برخي از آن‌ها از آموزش عشق و لزوم تجربه‌هايِ عشقي قبل از ازدواج سخن مي‌گويند.»[12]

بهترنيست براي حلّ مشكل به دنبال گسترش فضايل اخلاقي و تبيين حدود شرعي باشيم؟ چرا به جاي ارايه راه‌حلّ و تبيين دقيق ضوابط ديني و اجتماعي تنها به دنبال ايجاد ابهام و كم كردن صورت مسأله هستيم؟ آيا بهتر نيست از تجربه سايرين درس گرفته و اشتباهات گذشته را جبران كنيم و به جوانان درس عفاف و خويشتن‌داري و پاكي و پيروي از فضايل انساني داده و سلامت و سربلندي آنان و جامعه را تضمين نمائيم؟

به اميد آن روز.والسّلام.

ابوالقاسم مقيمي حاجي



[1]- ايران جوان، ش 36، 35، هفته‌نامه آبان 9 / 11 / 78، ش 112، ص 7.

[2]- ايران جوان، همان.

[3]- هفته‌نامه پيام هامون، 12 / 10 / 78، ش 53، ص 6.

[4]- نوروز، 1 / 5 / 80 .

[5]- شهيد مطهري، مرتضي، حق و باطل، (چ چهارم، صدرا، قم، 1364)، ص 135.

[6]- شهيد مطهري، مرتضي، مسأله حجاب، (چ 42، صدرا، قم، 1374)، ص 241.

[7]- آيت الله جوادي آملي، زن در آئينه جلال و جمال، (چ اول، نشر اسراء، قم، 1375)، ص 397.

[8]- موريس دبس، چه مي‌دانم بلوغ، ص 46، به نقل از گفتار فلسفي، جوان، (چ 15 نشر معارف، 1344)، ج 1، ص 307.

[9]- ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، (چ هشتم، نشر دانشجويي تهران، 1373)، ص 125.

[10]- سوره يوسف، آيه 24.

[11]- محمدي ري‌شهري، ميزان االحكمه، (چ دفتر تبليغات اسلامي قم، 1362)، ج 4، ص 540.

[12]- ايران جوان، ش 135، ص 21.

حسين مهدي زاده

/ 1