دين براي انسان يا انسان براي دين - دين براي انسان يا انسان براي دين نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دين براي انسان يا انسان براي دين - نسخه متنی

عبدالحسين خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دين براي انسان يا انسان براي دين

مورخ 11 / 10 / 80 از رياست جمهوري اسلامي ايران نقل گرديد كه بسيار مايه تعجب و شگفت زدگي بود. وي در مراسم تجليل از رؤساي نمونه دانشگاه‌هاي كشور با اين پرسش مبحث خود را دنبال كرد كه آيا دين براي انسان يا انسان براي دين است؟ و در پاسخ افزود: «كساني كه در طول تاريخ برداشت‌هاي تنگ و تاريك خود را عين دين پنداشته و انسان را براي دين خواسته‌اند زندگي را در همين دنيا براي انسان‌ها جهنم كرده‌اند». اين پاسخ زاييده اومانيسم و انسان محوري است كه ظاهراً رئيس جمهوري اسلامي ايران بدان توجه كافي نداشته‌اند.

و هم چنان كه اهل فن و فيلسوفان و متكلمان مستحضرند اومانيسم با تفكر اسلامي و نظام و حكومت اسلامي سازگار نيست، زيرا اومانيسم به عنوان گوهر مدرنيسم در فرهنگ غرب، نگاه خاصي به انسان دارد، انسان را در مقام نظر و در محور معرفت شناختي، معيار صحت و سقم و در مقام عمل و ارزش شناختي، ملاك خير و شر قرار مي‌دهد، اومانيسم در مقام نظر مي‌گويد: «هر معرفتي بايد براي انسان باشد». زيرا ذهن بشر آينه تمام نماي خارج نيست، بلكه معرفت و شناخت، محصول كنش و واكنش ذهن و خارج است، پس نمي‌توان از معرفت مطابق با واقع سخن گفت، زيرا واقعيت دست نخورده در ذهن آدميان حضور نمي‌يابد، تا بتوان مطابقت آن با واقعيت خارجي را ادعا كرد.

اين نگرش معرفت شناسانه از مكتب فلسفه استعلايي كانت به ارمغان آمده و به مرور به نوعي نسبي گرايي در عرصه معرفت انجاميده است. بدين ترتيب، اومانيسم، چاره‌اي ندارد جز اين كه نسبي گرايي را ملاك بي‌ملاكي معرفت قرار دهد. و بي‌شك رياست محترم جمهوري با اين طرز تلقي معرفت شناسانه موافق نيست، هم چنان كه در دانشگاه فولرانس ايتاليا تصريح كرد كه مثل پست مدرن‌ها و نسبي گرايان مثل كساني‌اند كه بر شاخه درخت نشسته‌اند و ادعاي قطع آن را مي‌كنند، غافل از اين كه با قطع آن، ابتدا خود سقوط مي‌كنند، پس رئيس جمهور اسلامي ايران با نسبي گرايي معرفت موافق نيستند، بنابراين ركن مهم اومانيسم را نمي‌پذيرد، پس چگونه در اين سخنراني شعار اومانيستي مي‌دهد؟

و اما ركن ديگر او مانيسم به مقام عمل مربوط است، يعني هيچ موجود و چيزي بيش از انسان، شرافت و اهميت و ارزش وجودي ندارد، حتي خداوند و آرمان‌هاي اخلاقي و اجتماعي مانند آزادي، عدالت از انسان شرافت كمتري دارند. بدين ترتيب فداكاري در راه خدا و دين و ارزش‌هاي اخلاقي و معنوي براي انسان مدرن و اومانيست‌ها بي‌معناست.و احكام و تكاليف خداوند براي اومانيسم در صورتي معنا دارند كه انسان با حواس خود مفيد بودن آنها را درك بكند، پس اومانيسم در مقام عمل، پراگماتيستي رفتار مي‌كند و شكي نيست كه جناب رئيس جمهور، پراگماتيست نيستند و فداكاري در راه خدا و ايثار و شهادت براي دين را معنادار مي‌داند.حال با اين جمله رئيس محترم جمهور كه «كساني كه انسان را براي دين خواسته‌اند زندگي را جهنم كرده‌اند» و اين آموزه‌هاي ديني يعني «فداكاري در راه خدا، ايثار و شهادت انسان براي حفظ و بقاي دين» چگونه مي‌توان جمع كرد؟ داوري را به خوانندگان عزيز وامي‌گذارم. اميدوارم رئيس محترم جمهوري كه هميشه از آزادي بيان و قلم و دولت پاسخ‌گو به شفاف دفاع مي‌كند، به اين پرسش پاسخ دهند

عبدالحسين خسروپناه

/ 1