هم انديشي منطقي با جوانان درباره لباس
مقدمه
اخيراً روزنامه نوروز مطالبي را درباره لباس نگاشته است. نوشته با يك سناريو كه القا كننده وجود فشار و زور درباره استفاده از لباسهاي تيره و سياه رنگ است آغاز و سپس به بيان نظرات چند تن از جوانان دختر و پسر شركت كننده در يك همانديشي درباره مسايل مختلف لباس مثل رنگ، جنس و مدل آن پرداخته است.[1] چون نوشته مذكور داراي نكات قابل تأمّل بسياري است، به منظور همانديشي دوباره با جوانان عزيز و كمك به تفكّر منطقي آنان مطالبي درباره آن ارايه ميگردد.1. نكات مثبت
نخست به منظور تشكّر و رعايت انصاف به بعضي از مهمترين نكات مثبت و مفيد نوشته مذكور نگاهي ميافكنيم.1 ـ 1. «لباس خوب، لباسي است كه در عين سادگي مناسب هم باشد. هر لباسي براي جايي خوب است و بايد عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعايت كرد.»2 ـ 1. «چه اشكالي دارد در چهارچوب شرعي هر كس هر جور كه خواست لباس بپوشد؟»3 ـ 1. «آزادي كمي (البتّه كم به زعم گوينده) كه پديد آمده سبب شده، عدهاي كه جنبه استفاده از اين آزادي را ندارند پا را از گليم خود درازتر كنند.»از عبارتهاي فوق به روشني استفاده ميشود؛ جوانان عزيز و متدين شركت كننده در هم انديشي نيز قبول دارند كه چهارچوب و محدوده خاص عرف و فرهنگ مردم جامعه را در لباس پوشيدن بايد رعايت نمود و چون مردم ايران فرهنگ متعالي اسلام را پذيرفتهاند بنابراين چهارچوب شرعي دين اسلام را در لباس و پوشش بايد رعايت كرد و از آزادي نبايد سوء استفاده نمود.2. نگاهي اجمالي به چهارچوب شرعي لباس و حجاب
چون در نوشته مورد نظر به رغم پذيرفتن «چهارچوب شرعي» درباره آن بحث نشده است بنابراين شايسته است به منظور ايجاد تفاهم مشترك نخست نگاهي اجمالي به چهارچوب شرعي حجاب خصوصاً حجاب بانوان كه بيشتر مورد چالش و سؤال است داشته باشيم.[2]1 ـ 2. وجوب حجاب و پوشش يكي از احكام شرعي مسلّم دين اسلام است. اين مطلب از آيات و احاديث فراوان و سيره معصومين ـ عليهم السلام ـ كه خوانندگان محترم با بعضي از آنها در لابلاي مقاله حاضر آشنا خواهند شد ـ به روشني استفاده ميشود.2ـ 2. در اسلام علاوه بر وجوب حجاب و پوشش در مواجهه با نامحرم، دستورات پيشگيرانه ديگري نيز تشريع شده است؛ مثل اين كه به مردان و زنان نامحرم دستور داده شده است در مواجهه با يكديگر چشم فرو پوشند. «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم»[3] «قل للمؤمنات يغضضن من ابضارهن»[4] زنان از نرمي در سخن گفتن كه باعث طمعورزي انسانهاي بيماردل ميگردد نهي شدهاند. «ولا تَخْضَعْنَ بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض»[5]3 ـ 2. به خاطر تفاوتهاي آشكار زن و مرد از نظر جسمي و روحي، چهارچوب شرعي حجاب زن و مرد نيز با يكديگر متفاوت است. «طبق فتواي مشهور فقها ي شيعه به استثناي صورت و مچ دست به پايين، زن بايد تمام قسمتهاي بدن را در مقابل نامحرم بپوشاند «ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها»[6] در روايات متعددي از معصومين ـ عليهم السلام ـ «ما ظهر منها» در آيه به وجه و كفين تفسير شده است.[7]4 ـ 2. حجاب و پوشش داراي مراتب و درجات مختلف است. بدون ترديد برخورداري بانوان از حجاب و پوشش بيشتر و بهتر، مطلوب اسلام و مورد تشويق قرآن است. دقّت در ذيل آيه شريفه «والقواعد من النساء التي لا يرجون نكاحاً فليس عليهن جناح آن يضعن ثيابهنّ غير متبرجات بزينه و اِِن يستعففن خير لهنّ»[8] مؤيد مطلب مذكور است. امام علي u نيز در روايتي حجاب بيشتر بانوان را باعث حفاظت بيشتر و عدم آسيبپذيري آنان دانستهاند «انّ شده الحجاب ابقي عليهن»[9]5 ـ2. قرآن علاوه بر دستورتشويقي فوق براي تأمين حجاب بيشتر و بهتر بانوان و پيشگيري از رواج سليقهها و مدلهاي نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم، دو شكل پوشش خاص به نام «خِمار» و «جلباب» را براي استفاده زنان در مقابل نامحرم تعيين نموده است كه ذيلاً به آن دو اشاره ميگردد:الف ـ خمار
«وَ لْيضربن بِخُمُرهنَ علي جيُوبِهنّ»[10] زنان بايد سر، سينه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند. خُمُر جمع خِمار و مراد از خمار پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان مثل مقنعه و روسري است. در آيه شريفه نكات تفسيري و ادبي فراواني وجود دارد كه مقاله مستقلي را ميطلبد.[11]ب ـ جلباب
«يا ايها النبي قل لازواجك و نباتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني آن يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفوراً رحيماً»[12] اي پيغمبر گرامي به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر فروپوشند كه اين كار براي اين كه آنها (به عفت و حريت) شناخته شوند تا از تعريض و جسارت هوسرانان آزار نكشند بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. جلابيب در آيه شريفه جمع جلياب است و جلياب به معناي پوشش گسترده و فراگير تمام بدن است كه روي لباسهاي ديگر پوشيده ميشود. براساس تحقيقي كه نگارنده انجام داده بين جلباب قرآني و چادرهاي مشكي رايج بين زنان از نظر مفهوم، اندازه، كاركرد و حتّي رنگ همخواني و شباهتهاي بسيار نزديكي وجود دارد.[13]3ـ پرسشها و پاسخها
پس از نگاهي اجمالي به چهارچوب شرعي حجاب، اكنون پاسخ پرسشهاي مطرح شده در همانديشي را ميدهيم.1 ـ 3. پرسش اوّل: «مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟»
پاسخ: اگر چه به طور اجمال و فيالجمله از بعضي روايات، كراهت پوشش مشكي استفاده ميشود.[14] ولي حكم كراهت مذكور به طور صددرصد براي همه انواع لباسها و براي همه افراد اعم از زن و مرد و براي همه زمانها و ايام نيست. يعني موارد متعددي از حكم كراهت لباس مشكي مستثنا شده است كه بعضي از مهمترين آن عبارتند از:الف ـ عدم كراهت بعضي از پوششهاي مشكي خاص
در روايتي نقل شده است كه پيامبر اكرم r از پوشش سياه مگر در سه مورد خفّ (نوعي كفش چرمي نازك) عمامه و كساء كراهت داشت.[15] كساء به قرينه حديث شريف كساء از پيامبر اكرم r لباس بلند و فراگير تمام بدن است كه شامل عبا و چادر مشكي بانوان نيز ميگردد بنابراين سه پوشش مشكي استثنا شده كراهت ندارند.ب ـ عدم كراهت لباس مشكي براي بانوان
ترديدي نيست كه در اسلام پوشش زن و مرد از نظر نوع، مقدار و حتّي رنگ متفاوت است مثلاً جامه زربافت و حرير براي زن جائز ولي براي مرد جائز نيست مقدار مواجب پوشش بانوان طبق نظر مشهور فقها همه بدن به جز وجه و كفّين است ولي مقدار پوشش مردان كمتر است. از نظر رنگ پوشش نيز استفاده از لباس احرام سفيد رنگ در حج براي مردان مستحب است ولي زنان مجاز هستند از همان لباس معمولي ولو رنگ غير سفيد استفاده نمايند.با توجه به تفاوت گسترده پوشش زن و مرد از روايت قبل نيز استفاده ميشود كه پيامبر اكرم r به لحاظ مرد بودن سنّت و سيره ويژهاي آن هم در غير سه مورد استثناء داشتهاند بنابراين روايت قبل نيز فقط در باب رنگ پوشش مردان قابل استناد است. علاوه براين كه در روايات روايت خاصي كه بتوان كراهت لباس مشكي بانوان را از آن استفاده نمود يافت نميشود؛ در كتابهاي فقهي نيز هيچ يك از فقهاي برجسته شيعه فتوا به كراهت لباس و پوشش مشكي بانوان ندادهاند بلكه برعكس تصريح به عدم كراهت و بالاتر از آن نمودهاند.فقيه ژرفانديش شيعه مرحوم صاحب جواهر در كتاب فقهي معروف خود آوردهاند كه طبق تصريح كتابهاي متعددي از اصحاب اماميه كراهت پوشش سياه مختص مردان است زيرا شارع مقدّس پوشش غليظتر و بيشتري براي زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشكي در مقايسه با رنگهاي ديگر به نحو بهتري پوشش غليظتر و بيشتر را تأمين ميكند.[16]علاوه بر ايشان بعضي از فقها و مراجع تقليد زمان حاضر مثل رهبر معظم انقلاب آيت الله خامنهاي و آيت الله تبريزي نيز تصريح كردهاند كه چادر مشكي كراهت ندارد و بعضي نيز مانند آيت الله فاضل لنكراني بالاتر از عدم كراهت تصريح كردهاند كه چادر مشكي بهترين نوع حجاب است.[17]البتّه پرواضح است كه چادر مشكي در صورتي حجاب و پوشش بيشتر و بهتر را تأمين خواهد كرد كه اولاً استفاده كننده آن اعتقاد راسخ به مطلوبيت و رجحان آن داشته باشد و ثانياً از جنس و نوع غير ساده و بدون طرح و توري آن به نحو مناسب و شايسته استفاده كند.علاوه بر ادلّه فوق امروزه در روانشناسي رنگها اين يك واقعيت مسلّم است كه رنگ مشكي، رنگي صامت و غير فعال است كه باعث تحريك و جلب توجّه نميشود و اين ويژگي بدون اين كه هيچ عارضه منفي داشته باشد[18] با حكمت حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم كه همان عدم جلب توجّه و ايجاد آرامش رواني در جامعه است نيز سازگار ميباشد.ج ـ عدم كراهت پوشش مشكي در مراسم عزاداري
استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري كراهت ندارد. بلكه از فرزند امام سجاد u نقل شده است كه گفتهاند وقتي جدّم امام حسين u شهيد شد زنان بنيهاشم در عزاي حضرت لباس سياه پوشيدند و اين لباس را در گرما و سرما تغيير نميدادند.[19] حتّي در مراسم سوگواري غير معصومين ـ عليهم السلام ـ نيز سيره عملي مردم متدين و حتّي غير متدين پوشيدن لباس سياه در مراسم عزاداري است.با توجّه به توضيحات فوق به خوبي آشكار ميگردد كه اظهارنظر گوينده محترم درباره كراهت رنگ مشكي در دين اسلام چقدر كلّي، غير دقيق، مغالطهآميز و غير عالمانه است.2 ـ 3. پرسش دوّم: «كدام دليل سبب ميشود در يك جامعه اسلامي ما مبلغ رنگ سياه شويم؟»
پاسخ: بايد از ايشان سؤال كرد مراد شما از تبليغ چيست؟الف ـ اگر مراد شما، تبليغ نظري و علمي به صورت نوشتن كتاب و مقاله در مجلات و روزنامهها است در پاسخ بايد گفت:اولاً
چنين تبليغي غالباً در دفاع و پاسخگويي از شبهات و سمپاشي بر عليه چادر مشكي بانوان است كه مقاله حاضر نيز يك نمونه آن است.ثانياً
بر فرض تبليغ نظري و علمي حتّي به صورت غير دفاعي و ابتدايي درباره حجاب مشكي بانوان زياد باشد اگر اين گونه تبليغ مستند به ادله و شواهد قوي و با روش صحيح انجام گردد شما نبايد از آن برآشفته شويد بلكه بايد به طور منطقي و استدلالي آن را نقد نمائيد كه اميدواريم حدّاقل درباره مقاله حاضر اين كار را انجام دهيد.ثالثاً
اي كاش شما نيز به اين سؤال پاسخ ميداديد كه با استناد به چه دليلي در جامعه اسلامي به تبليغ لباسهاي نازك، كوتاه و رنگين خصوصاً براي بانوان اقدام ميكنيد؟ متأسفانه در اغلب مقالاتي كه به تبليغ لباسهاي مذكور پرداخته ميشود به جاي برخورد اثباتي يعني ترويج لباس مورد نظر خود با دليل و منطق غالباً از طريق سلبي يعني تخريب حجاب برتر مثل مقنعه و چادر اقدام ميشود كه مقاله نگارنده محترم نيز يك نمونه آشكار از اين گونه مقالات است.ب: اگر مراد شما از تبليغ، تبليغ كاربردي و عملي حجاب مشكي بانوان به شكل چادر مشكي در سطح جامعه است پاسخ اين است كه به دليل برخورداري حجاب مذكور از حمايت ادله عقلي و نقلي و موافقت آن با اصول حجاب اسلامي و قرآني اين گونه تبليغ نيز نه تنها هيچ معذور عقلي و شرعي ندارد بلكه قابل دفاع عقلاني است.با دقّت در پاسخ فوق نادرستي اين سخن نگارنده محترم كه چرا كسي براي اين سؤال كه چرا تيرهپوشي تبليغ و ترويج ميشود پاسخي ندارد نيز آشكار ميگردد.3 ـ 3 ـ پرسش سوّم: «راستي چرا نميگذارند آن طور كه دوست داريم لباس بپوشيم؟»
پاسخ: عبارت فوق القاء كننده وجود زور و فشار و سلب آزادي در لباس پوشيدن است كه قرائن و شواهد مختلف ذيل نادرستي آن را اثبات ميكند.اوّلاً
بعضي عبارتهاي متن مقاله نگارنده محترم مثل اين عبارت كه «مونا شاهرخي و مهرزاد خليفه همين لباسي را كه پوشيدهاند دوست دارند.» تكذيب كننده ادعاي مذكور است.ثانياً
نگارنده محترم به وجود يك دنيا تفاوت در بين لباسهاي شركت كنندگان در هم انديشي اقرار نمودهاند «به نحوه لباس پوشيدنها كه نگاه ميكني متوجّه كلّي تفاوت ميشوي. مهدي جبركش را با تيشرت مشكي و شلوار جين ميبيني كه كنار امير رسولي با پيراهن چهارخانهاي كه يقهاش را كيب بسته نشسته است. بين لباسهاي مليحه و كتايون يك دنيا تفاوت ديده ميشود.» اعتراف فوق كه واقعيت بيروني و تنوع و تعدد سليقههاي افراد در مدل و رنگهاي لباس نيز مؤيد آن است؛ تكذيب كننده ادعاي وجود زور و فشاري است كه عبارت پرسشي نگارنده محترم القاء كننده آن است.ثالثاً
اگر در موردي، نخست فردي دوست داشت لباس خاصي را بپوشد ولي سپس با تذكرو راهنمايي ديگران يا خودش با تأمّل و دليل منطقي ترجيح داد لباس ديگري بپوشد شبيه آنچه كه در گزارش نگارنده محترم نيز آمده است «مليحه رضا خان با اشاره به مقنعهاش ميگويد حقيقت اين است كه ميخواستم روسري سر كنم امّا فكر كردم شايد اينجا زياد خوب نباشد.» در اين گونه موارد نميتوان گفت آزادي افراد در لباس پوشيدن سلب شده است بلكه فرد براساس پذيرش انديشه منطقي مطرح شده در ضمن هم انديشي كه «لباس خوب لباسي است كه در عين سادگي، مناسب هم باشد هر لباسي براي جايي خوب است.» بلوغ فكري خويش را به نمايش گزارده و به طور منطقي پذيرفته است كه نبايد تابع احساسات و علايق زودگذر بود بلكه بايد براساس ملاكهاي معقول و مشروع به تناسب هر جايي لباسي متناسب با آن را انتخاب كرد. اين عين حريت و آزادي مطلوب است كه انسان خودش را از قيد و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستي رايج در جامعه آزاد نمايد و چه نيكو فرموده است امام علي u : «من ترك الشهوات كان حرّاً»[20]4 ـ 3. پرسش چهارم: «اصلاً مگر ما حق داريم راجع به لباس پوشيدنمان نظر بدهيم؟»
پاسخ: اوّلاً
جاي تعجب بسيار است با وجود اين كه برگزاري هم انديشي با حضور جوانان و انتشار نظرات آنها در سطح عمومي به وسيله روزنامه، خود بهترين دليل و شاهد است كه جوانان حق اظهارنظر درباره لباس پوشيدن را دارند ولي با اين همه واقعاً معلوم نيست چرا نگارنده محترم به طور غيرواقعي مجدداً در صدد القاء وجود زور و فشار در امر لباس پوشيدن است!؟ثانياً
درباره اظهارنظر افراد درباره مسائل مختلف از جمله لباس پوشيدن سه ديدگاه مهم قابل طرح است.الف ـ ديدگاه افراطي
ديدگاهي كه ميگويد افراد بدون حضور كارشناسان در مسايل مهم و نيازمند كارشناسي همچون مسأله لباس حق اظهارنظر دارند. برگزاري همانديشي جوانان بدون حضور كارشناسان توسط روزنامه نوروز مؤيد اين است كه ديدگاه مذكور مورد قبول نگارنده محترم مقاله و همفكران ايشان است.نقد: ديدگاه فوق قابل دفاع عقلاني نيست زيرا اظهارنظر در مسايل مهم و نيازمند كارشناسي بدون حضور كارشناسان باعث طرح نظرات نادرست در اذهان مردم خصوصاً جوانان ميگردد كه وقتي اين گونه نظرات در روزنامه منتشر گردد پيامدهاي منفي آن چندين برابر است زيرا از مصاديق بارز تشويش اذهان عمومي درباره ابعاد مذهبي و شرعي لباس است.ب ـ ديدگاه تفريطي
ديدگاهي كه ميگويد افراد به طور مطلق حق اظهارنظر درباره مسايل مختلف از جمله مسأله لباس را ندارند.نقد: اين ديدگاه نيز قابل دفاع عقلاني نيست زيرا لازمهاش احترام نگذاشتن به شخصيت افراد و تقويت استبداد رأي و نظر درجامعه است.ج ـ ديدگاه اعتدالي
ديدگاهي كه ميگويد افراد با حضور كارشناسان درباره مسايل مهم از جمله لباس ميتوانند اظهارنظر كنند. اين ديدگاه قابل دفاع عقلاني است. زيرا علاوه بر امتيازات فراوان، ايرادات دو ديدگاه فوق را نيز ندارد.ما معتقديم اگر هم انديشي جوانان كه گزارش آن را روزنامه نوروز منتشر نموده با حضور كارشناسان برگزار ميگرديد بسياري از مطالب نادرست مطرح شده در ضمن همانديشي با تذكرات و راهنماييهاي كارشناسان جرح و تعديل ميشد و فرهنگسازي به مفهوم عميق و صحيح آن صورت ميگرفت.4. نقل قولها و نقد قولها
علاوه بر پرسشهايي كه پاسخ آنها گذشت در لابلاي نوشته نگارنده محترم سخنان قابل نقد و تأمّل فراواني وجود دارد كه به منظور كمك به تفكّر منطقي جوانان عزيز آنها را نقل و سپس به طور منطقي و استدلالي نقد مينماييم و قضاوت را بر عهده مردم و جوانان عفيف و فهيم ميگذاريم.1 ـ 4. نقل قول يكم
«سياه كه در اسلام مكروه است من نميدانم! مقررات ميگويد رنگ تيره، جوراب ضخيم، مانتوي بلند و گشاد، آستين بلند، شلوار پارچهاي گشاد، همين و همين و همين.»توضيح: نگارنده محترم به ناحق در يك سناريوي ساختگي با مسلّم و قطعي گرفتن اين مطلب كه رنگ سياه به طور مطلق و صددرصد از ديدگاه اسلام مكروه است سعي نموده به مخاطب اين گونه القاء كند كه چون در مقررات فعلي، اصرار بر استفاده از لباسهاي تيره و سياه است بنابراين مقررات موجود خلاف اسلام است.نقد: اوّلاً
در پاسخ پرسش اوّل به تفصيل نادرستي ادعاي مطلق و كلّي نگارنده محترم اثبات شد و گذشت كه حجاب تيره و مشكي براي بانوان و دختران در مقابل نامحرم ـ كه مورد نظر عبارت فوق گوينده محترم است ـ اساساً هيچ كراهتي ندارد. ديگر انواع لباسهاي ياد شده مثل جوراب ضخيم، مانتوي بلند و ... نيز همان طور كه قبلاً گذشت چون در راستاي تأمين حجاب بيشتر و بهتر بانوان است مورد قبول اسلام است بنابراين مقررات مذكور بر فرض وجود خلاف اسلام نيست.ثانياً
واقعيت بيروني لباس پوشيدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جورابهاي نازك و مانتوهاي كوتاه و شلوارهاي تنگ با رنگهاي بسيار متنوّع حاكي از اين است كه يا اساساً مقرّرات ياد شده وجود خارجي ندارد يا بر فرض وجود متأسفانه به آن عمل نميشود. ولي به هر حال نتيجه هر دو احتمال مذكور نادرستي و واقعيت نداشتن ادعاي نگارنده محترم است.2 ـ 4. نقل قول دوّم: «حقيقت اين است كه خيليها اهميّت نميدهند ما دوست داريم چه بپوشيم؟»
نقد: تعبير «خيليها» خيلي كلّي، مبهم و غير شفاف است و اگر مصاديق آن بيان ميشد شفافتر راجع به آن ميتوانستيم سخن بگوييم ولي به هر حال انتقادي كه متوجّه كلام فوق است اين است كه چون شما شركت كنندگان در همانديشي چهارچوب شرعي در لباس پوشيدن را پذيرفتهايد به اهميّت و عدم اهميّت ديگران نبايد خيلي كار داشته باشيد طبق چهارچوب شرعي مورد پذيرش بايد بنگريد خداوند به عنوان آورنده شريعت و خلق كننده انسان و لباس و آگاه به مصالح حقيقي افراد، دوست دارد شما چه نوع لباسي بپوشيد. بدون ترديد براساس مفروض مورد قبول خودتان هنگام تعارض دوست داشتنيهاي شما با دوست داشتنيهاي خدا و صاحب شريعت حتماً دوست داشتنيهاي خدا و شرع را مقدّم خواهيد داشت. توجّه كنيد كه خيلي اوقات انسان با تفكّر معقول و منطقي بُعدي بسياري از دوست داشتنيهاي قبلي خود را تخطئه كرده و آنها را نادرست ميداند قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره فرموده است.«عسي آن تحبّوا شيئاً و هو شرّ لكم»[21]چه بسيار شود كه چيزي را دوست داريد و در واقع شرّ و فساد شما در آن است.
3 ـ 4. نقل قول سوّم: «بايد به انسان دنياي امروز اجازه داد كه خودش (لباس) انتخاب كند.»
نقد: اوّلاً
در اين كه انسان موجودي انتخابگر است و بايد انتخاب كند تفاوتي بين انسان دنياي امروز و ديروز نيست مهم كيفيت و ارزشمندي انتخاب است صرف انتخاب از آن جهت كه انتخاب است خيلي مهم نيست. دو شرط زير در كنار يكديگر يك انتخاب را كيفي و ارزشمند ميكند.الف ـ انتخابي كه از روي شناخت و آگاهي صحيح و كامل صورت ميگيرد.ب ـ انتخاب آگاهانهاي كه منجر به تأمين منافع و مصالح حقيقي انسان اعم از منافع اخروي، دنيوي، فردي و اجتماعي ميگردد. در خصوص لباس پوشيدن كه مورد بحث است نيز ما معتقديم دو شرط مذكور انتخاب يك لباس را كيفي و ارزشمند ميكند و خيلي بعيد ميدانيم شما نيز با اين دو شرط منطقي مخالف باشيد . فراموش نشود كه در تحقّق و شكلگيري چنين انتخاب ارزشمندي رسانههاي گروهي از جمله اصحاب شريف و متديّن مطبوعات بسيار ميتوانند به انسانها كمك نمايند.ثانياً
فرض كنيد دختر جواني با لباس بسيار نازك و بدننما از منزل بيرون آمده است، نه خير چرا فرض كنيد؟ بالاتر از فرض شايد امروزه در گوشه و كنار شمال شهر تهران بتوانيد فرض مذكور را در لباس واقعيت عيني و خارجي نيز مشاهده نماييد به هر حال اگر در مواجهه با چنين مثال فرضي يا واقعي از او سؤال كنيد اين چه نوع لباسي است كه پوشيدهاي؟ و او در جواب بگويد لباسي است كه خودم انتخاب كردهام آيا عقل سليم و شرع حكيم ميتواند اجازه دهد دختري به شكل مذكور به صرف اين كه انتخاب كرده است وارد جامعه گردد؟ ما مطمئن هستيم كه پاسخ شما نيز به اين سؤال منفي است زيرا شما نيز چهارچوب شرعي لباسي را پذيرفتهايد.4 ـ 4. نقل قول چهارم
«دختري كه در آرزوي پوشيدن يك بلوز بلند و شلوار گشاد است نه نامسلمان است و نه بيدين و نه هرج و مرج طلب بد نيست گاهي به صداقت او هنگام نماز هم بينديشيم.»نقد: اوّلاً
ما نيز قبول داريم كه هر دختر جواني كه در آرزوي پوشيدن لباس مذكور است لزوماً نه نامسلمان و نه بيدين است ولي اين احتمال رامنتفي نميدانيم كه در اثر عمل نكردن والدين و مطبوعات به وظيفه آگاهي بخشي صحيح و به موقع خود درباره چهارچوب شرعي حجاب در مواجهه با نامحرم، آگاهي تعداد اندكي از دختران جوان در اين مورد دقيق و عميق نباشد و در نتيجه آرزوهايي مثل آرزوي فوق بنمايند.ثانياً
منكر صداقت جوانان عزيز نمازخوان در موقع نماز نيستيم و به صداقت آنان نيز ميانديشيم و به آن احترام ميگذاريم ولي معتقديم نگارنده محترم نبايد صداقت آنان در نماز را مستمسكي براي كوتاه آمدن از چهارچوب شرعي لباس قرار دهد.ثالثاً
اگر صداقت در نماز ملازم و همراه با عفت و نجابت در پوشش مقابل نامحرم نباشد مقدار صداقت در نماز هم مورد ترديد قرار ميگيرد. قرآن نماز را بازدارنده از كارهاي ناشايست و نامطلوب معرّفي ميكند «ان الصلوه تنهي عن الفحشاء والمنكر»[22] بدون ترديد همانگونه كه قبلاً اشاره شد چون قرآن شكل حجاب بانوان در مقابل نامحرم را خمار و جلباب يعني مقنعه و چادر معرّفي مينمايد بنابراين پوشيدن بلوز بلند و شلوار گشاد بدون مقنعه و چادر براي بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم را كاري ناشايست و نامطلوب ميداند زيرا باعث جلب توجّه نامحرم و تحريك روحي و رواني ديگران ميگردد.5 ـ 4. نقل قول پنجم: «فشارها و محدوديّتها تنها باعث ميشوند حرمت هر چيزي شكسته شود و در عين حال عقدهها و حسرتها شكل گيرند»
نقد: واقعيت اين است كه آزادي به معناي نفي محدوديّتها كه از كلام گوينده محترم فهميده ميشود نه باعث حفظ و حرمت ارزشها و نه باعث از بين رفتن عقدهها و حسرتها ميشود بلكه دقيقاً برعكس باعث انهدام ارزشها و انعقاد حسرتها ميگردد.الف ـ براي تصديق اين كه آزادي به معناي نفي محدوديّتها باعث انهدام ارزشها ميگردد و فقط كافي است نگاهي به طرز لباس پوشيدن افراد در قسمتهاي شمالينشين شهرهاي بزرگ مثل تهران بيافكنيد تا بفهميد چگونه افراد شيك و به اصطلاح با فرهنگ! به بهانه آزادي، ارزشها و هنجارهاي ديني جامعه را كه شرعاً و قانوناً ملزم به رعايت آن هستند زيرپا ميگذارند حتي آنها را به تمسخر ميگيرند.ب ـ امّا اين كه آزادي به معناي نفي محدوديّتها باعث انعقاد حسرتها و عقدهها ميگردد نيز واقعيتي غير قابل انكار است. منصفانه قضاوت كنيد در جامعهاي كه بخش عظيم آن جواناني هستند كه به لحاظ شرائط سني در معرض طغيان غرايز جنسي هستند و از طرفي ازدواج نيز در جامعه بسيار سخت شده است چگونه ممكن است آزادي پوشش دختران جوان باعث شكلگيري عقدهها و حسرتهاي روحي و رواني آنان درباره مسائل جنسي نگردد. چه زيبا امام صادق u در روايتي فرمودهاند: «النظر سهم من سهام ابليس مسموم كم نظره اورثت حسره طويله»[23] نگاه ناپاك تيري از تيرهاي مسموم و آلوده ابليس است و چه بسيار نگاهي كه موجب عقده و حسرت طولاني ميگردد؛ همين واقعيت را شاعر نيز به خوبي بيان كرده است كه:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده ببيند دل كند ياد
كه هر چه ديده ببيند دل كند ياد
كه هر چه ديده ببيند دل كند ياد
5. جمع بندي و نتيجهگيري
در مقاله حاضر نخست به نكات مثبت نوشته مورد نقد اشاره شد. يكي از نكات مثبت پذيرش چهارچوب شرعي لباس و حجاب بود كه به منظور ايجاد تفاهم مشترك در بحثي مقدماتي مروري اجمالي به چهارچوب شرعي لباس و حجاب داشتيم و سپس به چند پرسش مهم درباره لباس پاسخ داديم.در پاسخ سؤال اوّل برخلاف ادعاي نگارنده محترم آشكار شد كراهت رنگ مشكي در اسلام به طور مطلق و صددرصد نيست بلكه موارد استثناء فراواني دارد كه به سه نوع از مهمترين آنها اشاره شد.در پاسخ سؤال دوّم گذشت كه تبليغ نظري و عملي حجاب و چادر مشكي اگر مبتني بر ادله عقلي و شرعي باشد. هيچ محذوري ندارد. در پاسخ سؤال سوّم با استناد به عبارتهايي از نگارنده محترم و ملاحظه واقعيت بيروني ثابت شد كه القاء تفكّر وجود فشار و زور در امر لباس صحت و واقعيت ندارد. در پاسخ سؤال چهارم با استناد به برگزاري همانديشي جوانان و چاپ نظرات آنان در روزنامه معلوم شد القاء اين مطلب كه جوانان حق اظهارنظر درباره لباس را ندارند مقرون به صحت و واقعيت نيست و در ضمن اشاره شد كه اظهارنظر درباره مسايل مهم و نيازمند كارشناسي بايد با حضور كارشناسان باشد. پس از پاسخگويي به سؤالها، به منظور كمك به تفكّر منطقي جوانان عزيز بعضي از نظرات نادرست و غيردقيق مطرح شده در همانديشي نيز مورد نقد و بررسي قرار گرفت. از مجموع نظرات نقد شده در نوشته حاضر به روشني آشكار ميگردد كه منشأ اين گونه اظهارنظرها و انتشار آنها بر اين پيش فرض نادرست قرار گرفته كه نگارنده محترم و همفكران ايشان بدون اطلاع و آگاهي دقيق از چهارچوب شرعي لباس و بدون حضور كارشناسان براي خود اجازه اظهارنظر در اين زمينه مهم و اساسي را قائل هستند البتّه ما مخالف اظهارنظر نيستيم ولي معتقديم اظهارنظر در زمينه مسايل مهم و نيازمند كارشناسي مثل ابعاد و چهارچوب شرعي لباس همانند ديگر مسايل مهم حدّاقل بايد براساس يكي از دو قاعده عقلايي زير باشد:الف ـ يا خود فرد در زمينهاي كه اظهارنظر ميكند متخصص و كارشناس باشد.ب ـ اگر خود فرد در يك زمينه متخصص و صاحبنظر نيست به نظر متخصصان و كارشناسان، استناد و تكيه كند.متأسفانه امروزه در تعداد بسياري از مقالاتي كه در زمينه مسايل شرعي و مذهبي در روزنامهها منتشر ميشود هيچ كدام از دو قاعده عقلايي فوق رعايت نميگردد مهمترين پيامد منفي عدم رعايت دو قاعده مذكور نكته فوق تشويش اذهان عمومي و شكلگيري سطحي افكار جوانان درباره مسايل ديني است.در خاتمه به منظور مفيد واقع شدن مطالب مقاله حاضر چند توصيه برادرانه به اصحاب مطبوعات و جوانان عزيز ارايه ميگردد:1ـ همان گونه كه در لابلاي نوشته حاضر آشكار شد نگارنده محترم در موارد متعددي به شكل مستقيم و غير مستقيم در صدد القاء وجود زور و فشار در لباس پوشيدن به خوانندگان و جوانان عزيز بود كه ما در نقد حاضر به طور استدلالي با قراين و شواهد فراوان عدم صحت ادعاي ايشان را اثبات نموديم. به نگارنده محترم توصيه ميگردد اگر طرفدار فرهنگسازي عميق به روش صحيح هستند به جاي استفاده از اين گونه تبليغات القايي تلاش نمايند همانند ما از تبليغ به روش استدلالي و اقناعي استفاده نمايند. «هاتوا برهانكم آن كنتم صادقين»[24]2 ـ به اصحاب شريف و متدين مطبوعات توصيه ميشود در چاپ مطالب مربوط به مسايل ديني و مذهبي توجّه و دقّت كنند.3ـ به جوانان عزيز نيز توصيه ميشود براي پي بردن به فلسفه و چرايي و مسائل مختلف شرعي لباس سعي كنند مقدار مطالعات و تحقيقات خود در اين زمينه را گسترش و تعميق بخشند. محال است فردي اعتقاد صحيح و مستحكم به فوايد مختلف پوشش و حجاب داشته باشد ولي در زمينه رعايت حدود و چهارچوب شرعي آن سهلانگاري نمايد.
[1]- گيو نمازي، «شلوار لي، آستين كوتاه، رنگ روشن نه هرگز!» روزنامه نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8.[2]- براي آگاهي تفصيلي به كتابهايي كه درباره حجاب و حدود شرعي آن بحث نمودهاند مانند كتاب ارزشمند «مسأله حجاب» استاد مطهري مراجعه گردد.[3]- سوره نور، آيه 30.[4]- سوره نور، آيه 31.[5]- سوره احزاب آيه 32.[6]- سوره نور، آيه 31.[7]- براي نمونه به كتاب كافي ج 5، كتاب النكاح باب «ما يحلّ النظر اليه من المرأه»، چاپ سوم، درالكتب الاسلاميه، ص 521، مراجعه شود.[8]- سوره نور، آيه 60.[9]- نهج البلاغه، نامه 31، وصيّت اخلاقي امام علي u به امام حسن u .[10]- سوره نور، آيه 31، ترجمه از مرحوم الهي قمشهاي است.[11]- براي پي بردن به بعضي از نكات به كتاب آقاي سيد حسن مصطفوي «التحقيق في كلمات القرآن الكريم» ذيل ريشه خمر مراجعه گردد.[12]ـ سوره احزاب، آيه 59.[13]- براي توضيح بيشتر به اوّلين قسمت مقاله «نقد ادله مخالفين چادر مشكي» روزنامه جمهوري اسلامي، 3 بهمن 79، مراجعه شود.[14]- براي آشنايي با اين روايات به كتابهاي فروع كافي، ج 2، كتاب الصلاه باب اللباس الذي تكره الصلاه فيه و ما لا تكره، ص 397، فروع كافي ج 6 كتاب الزي والتجمل باب لبس السواد، ص 449، وسائل الشيعه، ج 3، كتاب الصلاه ابواب لباس المصلي، باب 19، باب كراهه لبس السواد الاّ ... و مستدرك الوسائل جلد و ابواب مذكور مراجعه شود.[15]- عده من اصحابنا عن احمد بن ابي عبدالله عن بعض اصحابه رفعه قال: كان رسول الله r يكره السواد الا في ثلاث الخف و العمامه و الكساء ...، كليني، فروع كافي، ج 6، كتاب الزيّ والتجمل باب لبس السواد، روايت يك، ص 449.[16]- محمّد حسن نجفي، جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام، ج 8، ص 235.[17]- ويژه نامه فرهنگ اسلام، بهار 1379، ص 7.[18]- بعضي بدون هيچ دليل و مدركي به انگيزه فرهنگ سازي بر ضد چادر مشكي، ادعا نمودهاند كه حجاب و چادر مشكي باعث بيماريهاي روحي و جسمي مثل افسردگي و نرمي استخوان ميگردد. براي آگاهي از نادرستي ادعاء اين افراد به قسمت دوّم مقاله «نقد ادله مخالفين چادر مشكي» روزنامه جمهوري اسلامي، 4 بهمن 79، مراجعه شود.[19]- البحراني، الحدائق الناظره في احكام العتره الطاهره، ج 7، ص 118. [20]- محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، چ دفتر تبليغات اسلامي، ج 2، ص 352، حديث شماره 3573، واژه حريّت. [21]- سوره بقره، آيه 216.[22]- سوره عنكبوت، آيه 45.[23]- محمّد بن يعقوب كليني، كافي، ج 5، كتاب النكاح، باب نوادر، ص 559، ج 12، چ دارالكتب الاسلاميه.[24]- سوره بقره، آيه 111.حسين مهدي زاده