دختر باش دختر! - دختر باش دختر! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دختر باش دختر! - نسخه متنی

هادي حسين خاني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دختر باش دختر!

در شماره 64 روزنامه نوروز به تاريخ دوشنبه 4 تيرماه 80 در صفحه 8 مطلبي تحت عنوان «اين طرف نه! آن طرف نه! اينجا بنشين دختر!» به قلم خانم مهرنوش پورضيايي به چاپ رسيده كه از جهاتي قابل تأمل است:

1ـ نويسنده پس از مقدمه‌اي كه حاكي از آن است كه دور دختران جامعه ما ديواري خاكستري از جنس سنگ كشيده‌اند و لذا پسر بودن آرزوي بيشتر دخترهاي اين دور و زمانه است مي‌نويسد: «فهميدن چرايي اين آرزو سخت‌تر از كار اول نيست. اين بار تنها چيزي كه لازم است يك جفت گوش شنوا است: «ندو دختر، جلو اين همه آدم نخند، همه دارند نگاهت مي‌كنند. دانشگاه؟ بنشين سرجات. دوچرخه؟ حيا كن. كاراته؟ زده به سرت؟»

نكاتي كه در مورد اين فراز از مطلب جاي تأمّل دارد آن است كه:

اوّلاً

اين كه پسر بودن آرزوي بيشتر دخترهاي اين دور و زمانه است ادعايي بدون دليل و استناد است.

ثانياً

آيا واقعاً دختران در جامعه ما براي دويدن، خنديدن، دانشگاه رفتن و پرداختن به ورزش‌هاي مختلف منعي دارند؟

ظاهراً نويسنده محترم از اين نكته كه تعداد محدود دانشجويان دختر در قبل از انقلاب، اكنون به گونه‌اي افزايش يافته كه بيش از 60% از ورودي‌هاي دانشگاه‌ها را دختران تشكيل مي‌دهند غفلت كرده‌اند. آيا پس از انقلاب زمينه گسترش فعاليت‌هاي ورزشي براي بانوان فراهم نشده است؟

آيا تاكنون ديده‌ايد دختري را به دليل خنده در جمع دوستان مورد مؤاخذه قرار داده باشند؟

اگر كسي تاريخ اين مرز و بوم را منصفانه بررسي كند در مي‌يابد كه در طول تاريخ هيچ گاه زمينه كنوني براي رشد و بالندگي زنان و دختران در عرصه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، هنري، ورزشي، مطبوعاتي و... فراهم نبوده است.

ثالثاً

بر فرض كه برخي افراد به دانشگاه رفتن و ورزش كردن دختران ايراد بگيرند، آيا اين باعث مي‌شود كه اين نظرات را به حساب كلّ جامعه گذاشته و به جاي كوشش در اصلاح اين ديدگاه‌ها، عملاً بر اين رويكردها صحّه گذاشته و بگوئيم بيشتر دخترها آرزو مي‌كنند كه اي كاش پسر بودند؟!

2ـ نويسنده در ادامه آورده است: «وقتي كه نمايندگان مجلس بعد از كلّي نطق و خطابه همكاران مردشان را راضي كردند كه دخترها هم مي‌توانند با صلاحديد خودشان براي ادامه تحصيل به خارج از كشور بروند، در نهايت اعلام شد كه نه خير اينطورها هم نيست. اين وسط خيلي‌ها سعي كردند بفهمند اشكال كار از كجاست شايد بشود رفع و رجوعش كرد... بالاخره تمام تلاش‌ها براي فهميدن اشكال كار به يك نتيجه واحد رسيد: اشكال كار از اينجاست كه دخترها دخترند.»

در پاسخ به اين فراز، حرف و حديث زياد است، امّا تنها به اين سؤال بسنده مي‌كنم:

خواهر گرامي شما مي‌دانيد كه قانون قبلي اين بود كه دختران براي ادامه تحصيل به اذن پدر نيازمندند. و طرح نمايندگان به دنبال حذف اذن پدر بود. حال اگر واقعاً دختري مي‌خواهد ادامه تحصيل دهد و رشته مورد نظر او كه مفيد براي جامعه است در كشور موجود نيست چه اشكالي دارد كه نظر پدر خود را جلب كرده و با كسب نظر او تن به اين سفر دهد؟

و اگر در واقع قصد ادامه تحصيل ندارد. و صرفاً به هر دليل مي‌خواهد در خارج از كشور زندگي كند چه لزومي دارد كه تحت عنوان تحصيل به اين سفر بپردازد؟

البته اين را هم بدانيد كه سفر تحصيلي به خارج از كشور حتّي براي پسران نيز به جز موارد ضروري به صلاح نيست و تحصيل در خارج از كشور تبعات مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي،‌اخلاقي و... دارد كه در اين مجال به آن‌ها نمي‌پردازيم و تنها شما را به مراجعه به كتاب «روند اعزام دانشجو در ايران» نوشته آقاي علي محمد حاضري از نظريّه‌پردازان دوّم خرداد ارجاع مي‌دهيم.

3ـ در ادامه نويسنده اظهار مي‌دارد: «پرستو براي يك هفته به ايران آمده تا بعد از 15 سال، خانه‌اي را كه در آن به دنيا آمده و آن‌ها را كه مي‌گويند فاميلش هستند ببيند، امّا درست وسط سالن مهرآباد، وقتي كه بلند بلند خوشحالي‌اش را با دخترخاله‌هايش قسمت مي‌كرد، فرياد عمويش همه را ساكت كرد: «ساكت! چه خبره» فرداي آن روز از پرستو و دختر خاله‌هايش پرسيدم كه دلشان مي‌خواهد دختر باشند يا پسر؟ تنها پرستو بود كه گفت: «دختر» و دليل آورد: جايي كه من زندگي مي‌كنم، دخترها هم مي‌توانند بخندند.»

نكته نخست

آن كه آيا به آساني مي‌توان باور كرد كه از خنده عادي دختري كه پس از 15 سال به كشور بازگشته آن هم در فضايي مثل فرودگاه مهرآباد جلوگيري كنند؟ در شرايط جامعه امروز كه آزادي عمل دختران و پسران به حدّي رسيده كه برخي از آنان را به مرز ولنگاري كشانده و نمونه‌هاي آن را پس از 18 خرداد جاري در برخي شهرستان‌ها شاهد بوديم باور كردن مطلب فوق، دشوار است.

ثانياً

آيا غايت آمال و آرزوي يك دختر بلند بلند خنديدن است كه در صورتي كه عرف اجتماعي آن را بر نتابد بايد دختران آرزوي پسر بودن كنند؟ آيا بايد آن قدر از خود بيگانه شويم كه اوج كمالاتي را كه براي يك زن متصوّر است به فراموشي سپرده و همه شخصيت يك زن را در خنديدن او خلاصه كنيم؟ آيا آنچه كه حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ را الگوي مرد و زن عالم ساخت طهارت و تقوي و عفاف و پاكدامني و خضوع و عبادت و محبّت الهي او بود يا خنديدنش؟

4ـ سپس نويسنده از قول فاطمه مي‌نويسد: «كافي است يك نگاهي به كتاب قانون بيندازيد، آن وقت حرف مرا مي‌فهميد. كوچك‌ترين نمونه مربوط به مجازات‌هاست. اگر يك دختر 9 ساله جرمي مرتكب شود، مثلاً دزدي كند و دستگير شود، مثل يك مجرم بزرگسال و بالغ مجازات مي‌شود در حالي كه اگر همين جرم را يك پسر 13 ساله انجام بدهد، موقع صدور حكم به او تخفيف مي‌دهند. چون به سن تكليف نرسيده. من فكر مي‌كنم تا وقتي نتوانيم نگاهمان را نگاه عادلانه‌اي بكنيم به هيچ جا نمي‌رسيم.»

در اينجا نويسنده به طور تلويحي از قول فاطمه خانم مسئله تفاوت سنّ تكليف در دختران و پسران و به تبع آن احكام و لوازم مربوطه را مورد سؤال قرار داده است.

امّا بايد گفت: تفاوت سن رشد و بلوغ دختران و پسران امري صرفاً ديني نيست بلكه تحقيقات تجربي نيز اين مطلب را ثابت مي‌كند. طبق بررسي‌هاي آماري در سنين 13 سالگي حدود 72 درصد و در سنين 14 سالگي حدود 82 درصد دختران بالغ‌اند[1] و شروع سنّ بلوغ در دختران از 9 سالگي است. حال آن كه پسران ديرتر و از 15 سالگي بالغ مي‌شوند. از طرف ديگر از شرايط تكليف بلوغ، عقل، اختيار و ... است. بنابراين طبيعي است كه مجازات نيز شامل كساني مي‌شود كه از ويژگي‌هاي فوق برخوردار باشند. به اين مثال توجه كنيد:

اگر فرد عاقلي مرتكب جرم شود مجازات مي‌شود ولي اگرديوانه‌اي همان عمل را انجام دهد جرم تلقي نشده و با او برخورد يكسان با عاقل نخواهند كرد. در اين مورد آيا فرد عاقل مي‌تواند از بي‌عدالتي قانون شكايت كند كه چرا مجازات او سنگين‌تر از ديوانه است و چرا من عاقل و ديگري ديوانه آفريده شده است؟!

در مورد مسئله بلوغ نيز همين طور است. خداوند متعال رشد و بالندگي زنان را زودتر از مردان قرار داده و از 9 سالگي آنان را به عنوان مخاطب خويش برگزيده و به شرف ايمان مفتخر ساخته است. حال آن كه اين سن براي پسران به تأخير افتاده و دختران همان طور كه از مزاياي بي‌شمار اين رشد برخوردارند بايد پاسخگوي تخلّف از مسير انساني و الهي نيز باشند و روشن است كه به هيچ وجه ناعادلانه نيست.

5ـ نويسنده در آخر آورده است: «كسي چه مي‌داند؟ شايد در چهار سال آينده، جرأت فراوان دختران جوان، به همّت مسئولان اضافه شود و آسمان فرداي دخترها را هم صاف و آبي كند.» منظور نويسنده از اين جمله معلوم نيست ولي به نظر مي‌رسد ايشان آزادي‌هاي كنوني دختران را هم كافي ندانسته و منتظرند تا با همكاري مسئولان آخرين موانع غربي شدن برداشته شده و مسير براي رسيدن به بهشت غرب هموار گردد!!

سؤالي كه در اينجا مطرح است آن است كه آيا از ابتذال زن در فرهنگ غربي خبر داريد؟

آيا نشنيده‌ايد كه در غرب از زنان براي تبليغ كالاها و پر كردن جيب صاحبان سرمايه به مبتذل‌ترين صورت سوء استفاده مي‌شود؟

آيا از توصيه دولت آلمان به بانوان در جهت فراگيري دفاع شخصي و يا استفاده از اسپري بيهوش كننده به منظور مقابله با مردان هوس‌باز مطّلع نيستيد؟

آيا آمار رو به تزايد خودكشي جوانان غربي را كه از احساس بي‌هويتي و پوچي آنان ناشي شده به فراموشي سپرده‌ايد؟

و اصولاً آيا تاكنون ازخود پرسيده‌ايد كه اگر مطالبات مردم ما را ارزشهاي غربي و ولنگاري تشكيل مي‌داد فلسفه انقلاب اسلامي چه بود؟ مگر فضا و شرايط قبل از انقلاب براي آزادي بي‌شرط و بي‌بند‌وباري جوانان مهيا نبود؟

با توجه به اين كه در كنار اين مطلب در آن روزنامه عكسي از امام عزيز (ره) به چاپ رسيده، سخن را با كلامي ارزشمند از آن روح ملكوتي به پايان مي‌بريم:

«آن آزاديي كه شماها مي‌خواهيد، آن آزاديي است كه مي‌خواهيد جوان‌هاي ما را بي‌تفاوت بار بياوريد، هر چه هرجا بشود و هر كه هركاري بكند دولت‌هاي بزرگ تمام منافع ما را ببرند و آن‌ها مشغول عشرت باشند. عشرت خانه‌ها درست كرده‌اند، بارها درست كردند، سينماها درست كردند، دامن زدند به آن، مخلوط كردند جوان‌هاي زن و مرد را با هم به فساد كشيدند هر دو را با اسم آزادي، مملكت ما را بردند و اينها كه آزاد بودند و به آزادي عمل كردند بي‌تفاوت بودند.»[2] .

هادي حسين خاني


[1]- روان شناسي اسپرلينگ، ص 175.

[2]- صحيفه نور، ج 8، ص 282.

/ 1