تحليل و بررسي چالش هاي وحدت حوزه و دانشگاه - تحليل و بررسي چالش‌هاي وحدت حوزه و دانشگاه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل و بررسي چالش‌هاي وحدت حوزه و دانشگاه - نسخه متنی

مجتبي طبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحليل و بررسي چالش هاي وحدت حوزه و دانشگاه

روز 27 آذر سال روز شهادت آيت الله دكتر مفتح (ره) و به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه ناميده شده است. در باب وحدت حوزه و دانشگاه تاكنون بسيار سخن گفته و نوشته شده، اما آنچه كه مي تواند در تبيين مفهوم اين وحدت نقش آفريني كند بررسي وضعيت اين دو نهاد به عنوان مغز متفكر و قلب تپيده جامعه اسلامي ما نقش سرنوشت سازي را بر عهده دارند و هم چنين كاوش محورهاي چالش در اين خصوص مي باشد.

علي رغم بيانات و توصيه هاي فراوان امام عزيز و راحل و همچنين رهنمودهاي حكيمانه مقام معظم رهبري در رابطه با اين امر خطير و در عين تلاش هاي مفيد و فراوان افراد، نهادها و متصديان جامعه دانشگاه و حوزوي، به نظر مي رسد اين موضوع را جهت مفهوم، عوامل و موانع، ابعاد مختلف همكاري و وحدت و غيره همچنان نياز به تحقيق و بررسي دارد.

مسئله حوزه و دانشگاه و ارتباط و وحدت بين اين دو در حقيقت يكي از هداف استراتژيك نظام و از اركان موفقيت نظام اسلامي مي باشد. و از آنجا كه انقلاب ما انقلابي فرهنگي با مباني اعتقادي و فكري متفاوت با بينش ساير مكاتب در جهان مي باشد لذا مركزي را كه بتواند توليد فكر و انديشه عميق در اين زمينه بنمايد را مي طلبد.[1] و طبيعي است بهترين مركز و جايگاه، حوزه و دانشگاه است. همكاري سيستماتيك علمي و عملي اين دو دستگاه مي تواند اين هدف بزرگ را تأمين نمايد. براي تحقق اين هدف، دو گونه نگرش به رابطه حوزه و دانشگاه متصور است:

نخست رابطه آرماني از جهت اخلاقي، سياسي و اجتماعي، و ديگري رابطه ساختاري و تعاملي كه مبتني بر تقسيم كار مي باشد. از زاويه نگرش اول، ‌حوزه و دانشگاه كمال مطلوب خود را بدون اين ارتباط و وحدت نخواهند يافت و با عنايت و توجه به انديشه و ديدگاه امام (ره) به نظر مي رسد اين تحليل و نگرش يعني وحدت سياسي و آرماني و اجتماعي بين دو قشر روحاني و دانشگاهي مورد نظر و اهتمام بيشتر ايشان بوده و به طور خلاصه وحدت اين دو قشر (روحاني و دانشگاهي) نه وحدت حوزه و دانشگاه.

امام (ره) در وصيت نامه الهي و سياسي شان ضمن اشاره به مسئله وحدت روحاني و دانشگاه كه بيانگر حساسيت و اهميت موضوع نزد ايشان است به طور خاص بر محور همبستگي اخلاقي و سياسي تأكيد مي كنند.[2]

اما در گونه ديگر اين نگاه، هماهنگي سازماني و ساختاري (ارگانيك) بين اين دو نهاد ضروري مي باشد. طرد نقاط ضعف هر دو نهاد در زمينه هاي آموزشي و پژوهشي و غيره و تلفيق نقاط مثبت با توجه به تقسيم كار،‌راه رسيدن به سازماني برجسته و فعال و فراگير است و به طور خلاصه در اين نگرش جهت گيري حركت با حوزه، و تنظيم و كنترل آن و انطباق با مقتضيات زماني با دانشگاه است.

در هر صورت و با واگذاري داوري ميان اين دو نگرش به عهده فرهيختگان و صاحب نظران، تأملي ارزشمند كه مستلزم اهميت دادن حوزه به دانش هاي مقدماتي از قبيل فلسفه علم، فلسفه علوم اجتماعي، معرفت شناسي،‌ زبان شناسي، جامعه شناسي، دين و فلسفه دين و از طرف ديگر اهتمام بيشتر دانشگاه به مسائلي مانند پشتوانه هاي نظري ما بعد الطبيعي نظريه ها و پيشرفت هاي آن و عرضه محصولات خود بر جامعه ديني است كه اين از بعد علمي و اعتقادي مي باشد و از سوي ديگر وابستگي فكري و سياسي و خودباروي و اعتماد به نفس و هم چنين تفاهم و پيوند اخلاقي اين دو قشر (به عنوان پيش شرط)، راه حل مقبول و دست يافتني در جهت اين هدف مقدس خواهد بود.

رسالت حوزه و دانشگاه

رسالت مشترك اين دو مركز علمي درك نيازها و مقتضيات زمان و پاسخ گويي به نيازهاي امروز جامعه اسلامي است كه در سايه فراهم آمدن زمينه هاي تقارب و تعامل فكري، فرهنگي بين حوزويان و دانشگاهيان است كه اگر اين مهم با واقع نگري و اعتدال به درستي پي جويي شود، بدون شك خيزش هايي در جهت وحدت آنها ايجاد و موجب استفاده نسل هاي امروز و فردا از اين شجره طيبه خواهد بود.

اينكه متأسفانه در سالهاي اخير شاهد ابهام آفريني در مورد ماهيت مسئله وحدت و هم چنين اقدامات عناصري در جهت ايجاد فاصله و تعارض بين حوزه و دانشگاه هستيم اين خود مي طلبد كه عوامل و موانع در اين خصوص را بررسي نماييم. در بخش موانع تاريخي، ‌بررسي ريشه ها و علل بدبيني متقابل حوزه و دانشگاه ضروري مي باشد.[3] تأثير و تأثر از ديدگاه هاي افراطي در دو طرف كه دانشگاه و حوزه را متعلق دو دنياي كاملاً متفاوت با هم بدانند كه بفرمايش امام(ره): «ما ها را از دانشگاهي ها همچون دور كردند كه ما آنها را تكفير مي كرديم و آنها ما را تحميق مي كردند» كه اين امر رفته رفته موجب جدائي طبيعي حوزه و دانشگاه و در نتيجه تعارض و بغض و تنفر مي گردد.

لذا آن مراد هميشه جاويد جدايي اين دو قشر را از توطئه هاي استعمار و عوامل داخلي آنها دانسته و راه درمان را وحدت آنها دريافته و همواره بر نزديكي اين دو قشر تأكيد و اين دو را مكمل يكديگر معرفي مي فرمودند:

«دو قشري كه اگر اين دو قشر به مسير صحيح باشند تمام ملت به مسير صحيح مي روند، تا اين دو قشر با هم پيوند داشته باشند استقلال كشور شما محفوظ است.»

تلاقي بعضي از انديشه هاي علماي ديني و ديدگاه هاي بعضي از دانشگاهيان در مسائل روز اعم از سياسي و اجتماعي يكي ديگر از زمينه هاي ايجاد اختلاف مي باشد. به عنوان نمونه تلاقي انديشه ها در مفاهيمي چون آزادي يا دموكراسي، ‌رابطه علم و دين، روابط حقوقي، ‌روابط سياسي، انسان محوري و... كه به نظر مي رسد در اين واژه ها مقداري اشتراك لفظي بوجود آمده كه موجب فزوني مشكلات گرديده كه با تفسيرهاي درست و صواب و ايجاد يك نوع هم زباني و هم گرايي[4] و درك متقابل، گفتمان و پاسخ گويي متين و مستدل، مي توان دامنه اختلافات را كمتر و بسياري از ابهامات را رفع و به نقاط مشتركي دست يافت.

آفت انزواطلبي و همچنين تحجر از يك طرف و غرب زدگي و ادعاي روشنفكري از طرف ديگر كه بررسي نظر و برخورد امام (ره) و شكستن اين سدها در خور توجه مي باشد.

خارج شدن از حد شعار در زمينه وحدت و پيوند اين دو قشر، و كاربردي و عيني و عملي كردن اين همكاري و وحدت نيز از مقوّمات اين امر خطير مي باشد كه اين امر با تبيين نسبت و جايگاه اين دو نهاد و احساس نياز متقابل آنها به هم، انتظارات بجا و بايسته از يكديگر، ارائه الگوهاي مطلوب و زمينه هاي همكاري و فعاليت مشترك بين آنها (خصوصاً در مديريت مطلوب نظام) صورت مي گيرد.

يكي از مشكلات در حوزه و دانشگاه، ‌روز آمد نبودن حوزه، و ديني نبودن دانشگاه است كه لازم است دين شناس از آنچه در گستره علوم روز مي گذرد با خبر باشد و از سوي ديگر كارشناس علوم نيز به مباحث ديني آشنا و مسلط باشد كه اين امر از يك طرف به عنوان اسلامي كردن دانشگاه ها مورد نظر قائد عظيم الشأن مان بوده و هست كه در جهت تفاهم و در نتيجه وحدت، اين موانع مي بايست برطرف گردد البته در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه به مقوله هايي از قبيل شاخص هاي وحدت و ضرورت آن، بررسي تاريخ انتقادي وحدت حوزه و دانشگاه، امكان عملي و راهبردهاي نظري و راهكارهاي عملي وحدت و نيز زمينه هاي وحدت و ابعاد مختلف آن و هم چنين كيفيت تسريع روند تحولات وحدت حوزه و دانشگاه مي توان اشاره نمود كه بحث در اين موضوعات را به فرصت بعدي موكول مي نماييم.


[1] . اشاره به فرمايش مقام معظم رهبري در ديدار اخير نمايندگان مجمع فضلاء حوزه علميه قم. (آبان ماه 79).

[2] . صحيفه انقلاب،‌ وصيت نامه الهي و سياسي امام (ره) ، ص 23 ـ 17.

[3] . بايد ديد كه چه شده با وجود اتحاد علم و دين كه بفرمايش رهبر حكيم فرزانه: «در كشور ما هزار سال علم و دين در كنار يكديگر بوده اند»، فاصله عالمان ديني و غيرديني ملاحظه مي شود.

[4] . يكي از موانع بزرگ تفاهم حوزه و دانشگاه نارسايي زباني است كه ثمره‌آن گاهي نزاع بر سر «عنب و انگور و اوزوم» است.

مجتبي طبري

/ 1