اصلاحات و فرا اصلاحات
مروري بر مقاله مفهوم فرا اصلاحات در روزنامه ايران
نويسنده در ديدگاه خود[1] اصلاحات را به سه بخش تقسيم نموده است و در تحليل اين سه بخش بر اين باور است كه ادامه يافتن اصلاحات را بايد در بستري به نام «فرا اصلاحات» پي گيري نمود گر چه نمي توان يك ربط منطقي بين اصلاحات و فرا اصلاحات برقرار نمود، ولي تذكر اين نكته جائز اهميت است كه براي هر دو مورد ابتدا تأمل و دقت در زمنيه هاي اجتماعي ضروري به نظر مي رسد و در قدم بعد آنكه اين اصلاحات يا فرا اصلاحات نظام اجتماعي بايد از سطوح بالا به پايين صورت گيرد يا از پايين به بالا؟آيا ابتدا بايد مديريت هاي كلان و سپس رده هاي پائين تر و تا اجرا اصلاح شود؟
يا اينكه بايد براي تحقق اين مطلب، اول زمينه اجتماعي را ساخت و جهت گيري و تمايلات را با تغييرات هماهنگ نمود؟
يا اينكه اصولاً نيازي به فيزيكي عمل كردن نيست و بايد راه ديگري برگزيد، به عبارت ديگر آيا براي وقوع اصلاحات، ابتدا بايد الگوهاي گزينشي سطوح پائين، و سپس الگوهاي گزينشي سطح بالاتر را اصلاح كرد؟
يا اينكه ابتدا مي بايست براي نظام مديريت تعريف ديگري ارائه نمود؟
1. لزوم نسبت هماهنگي بين سير از سطوح بالا و پايين در اصلاح ساختار نظام اجتماعي
در بررسي اين مسئله بايد گفت گر چه ايجاد حركت اصلاحي از بالا به پائين در وضعيت «رواني جامعه» تأثير خواهد داشت، چون در اين صورت «جهت گيري تمايلات» به نسبت اصلاح مي گردد و اين امر فوق العاده مهمي است، اما در عمل بايستي اين دو سير داراي يك نسبت هماهنگي باشد، چون در عمل نه از بالا به پائين تنها و نه از پائين به بالاي تنها ممكن است، در عمل بايد هر حركتي مناسبي كه براي اصلاح بالا انجام مي گيرد، هماهنگ با آن و متناسب با آن در پائين هم همان اصلاحات صورت گيرد. حضرت امام (ره) در حمله به محمد رضا پهلوي در حقيقت بدنبال اصلاح ساختار نظام اجتماعي از بالا به پائين بودند.در اين حمله كردن كه وضع بالاترين منصب مورد نقض قرار مي گرفت موجب جرأت افراد در سطوح پائين مي شود؛ ولي هماهنگ با حمله به بالا، پائين را هم اداره مي كردند، مثلاً در روزگاري كه هيچ تشكيلي وجود نداشت، زمينه ايجاد مؤتلفه را مهيا نمودند، به علما هم نامه نوشتند. يعني همزمان كارهاي متعددي انجام مي دادند، يك نهيب به بالا زده و از اين طريق عملاً يك نهيبي هم به وضعيت پائين مي زدند؛ حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ در اين حركتها روحيات اجتماعي را براي حمله به بالا و تشكل دروني هماهنگ مي كردند.
2. ضرورت وجود الگوي برنامه عمل و الگوي ارزيابي در اصلاح
در حال حاضر هم كه نظام اسلامي بر پا شده است و قصد ما، اصلاح آن مي باشد، مثلاً براي اصلاح موضوع فساد اداري بايد امور متعددي صورت گيرد.1. ابتدا بايد اين امر را دقيقاً تحليل نمود. و عوامل متعدد آنرا پيدا كرد.2. پس از دستيابي به عوامل مي بايست در از بين بردن آنها اولويت بندي نمود.3. آنگاه بايد پايگاه آن عامل در ساختار نظام از بالا و پايين اصلاح شود.نداشتن الگو و برنامه تنظيم عمل و همچنين نبود الگوي ارزيابي جهت هماهنگي رفتارهاي اصلاحي، موجب مي شود كه كار در اين زمينه موفقيت آميز نباشد، ولي اگر الگو و برنامه اي در اختيار باشد، اين كار شدني است. به عبارت ديگر ما در فعاليت هايي كه بايد در محورهاي موازي انجام گيرد به ابزار هماهنگ سازي نياز داريم كه موضوع آن نه پائين منفك از بالا و نه بالاي منفك از پائين باشد، بلكه بايد كارها بگونه اي صورت گيرد كه هماهنگي در منتجه ملاحظه شده و مرتباً منتجه كنترل شود.3. مراحل برنامه تغيير ساختار نظام اجتماعي
اصلاح نظام اجتماعي، خطابه نيست تا اينكه با كلي گويي فلسفي و نظري حل گردد، البته هر گاه بتوان به ابزارهاي لازم مجهز شد اين كليات نظري هم كارآ خواهد بود؛ اما چنانچه تجهيز به ابزارها، ممكن نباشد، خطابه هاي كلي براي ايجاد انگيزه خوب است؛ ولي در تبديل شدن اين انگيزه به انديشه و شاخصه اجرا و تصميم سازي و تصميم گيري موثّر نيست.به عبارت ديگر بايد ديد چگونه مي توان به اين سئوالات جامعه جواب داد:«چه كساني را مي توان بعنوان مسئول به زير سئوال برد؟
افكار عمومي را از اين طريق تا چه اندازه مي توان به راه حل ها آشنا كرد؟
چه سهمي از افكار عمومي مي توانند در جريان اصلاح اجتماعي قرار گيرند، چه سهمي از آنها اصولاً «تخصصي» است كه فقط يك عده خاصي را افراد جامعه مي توانند به آن توجه كنند و چه سهمي از آن، «اطلاعاتي» است كه بدون جمع بندي حتي براي متخصصين هم بي فايده مي باشد؟
و در آخر اينكه اطلاعات جمع بندي شده چه تصميماتي را نتيجه مي دهد؟
به تعبير ديگر برخورد ساده با اين مطالب و پنداشتن اينكه مي توان با مقاله به جنگ آنها رفت، كار درستي نيست.»البته علت عمقي نپرداختن به اين سئوالات اينست كه هنوز معلوم نشده، اين كار به عهده كيست؟
و بايد چه كاري انجام شود؟
قطعاً اين كار در خور مطبوعات نيست، چاپ اينها در مطبوعات، بازي كردن با آن است، بازي كردن براي سرگرمي مريض خوب است كه موجب تخدير مريض مي شود تا حواس مريض پرت باشد و زياد درد نكشد، اما اين امر موجب درمان مريض نمي شود. اگر قرار باشد با اينها عميق تر برخورد شود، بايد براي اينها طرح تحقيقاتي تنظيم نمود تا معين شود كه چه كساني بايد در تصميم سازي آن حضور داشته باشند و ارزيابي واقعي انجام داده و چگونه جمع بندي كنند؟
و چگونه به نتايج دست يابند، و الا برخورد تمثيلي با جواب اين سئوالات، مشكل گشا نخواهند بود.
4. ضرورت كار تحقيقاتي پيرامون تنظيم برنامه اصلاح ساختار نظام اجتماعي
نمي شود كه ما در كشور داراي مركز تحقيقات استراتژيك باشيم ولي در مطالب عميق اينگونه اي هيچ گونه تحركي نداشته باشيم و سعي در عقد قراردادهاي پژوهشي فردي باشد تا اينكه حاصل آنها را بصورت يك اخلاق دست و پا شكسته اجتماعي ارائه دهيم، چون در اين گونه طرحها نه از نظر علمي به صورت همه جانبه بر روي آن كار صورت گرفته و نه هيچگونه طرح مشخصي را تعيين كرده است. نبايد كار به جايي برسد كه مقام معظم رهبري بفرمايند كه هيج كس طرح مدوّني ندارد كه اين مشخص كننده ابراز (امكانات) دادن به كسي است كه قدرت بهره وري از آن را ندارد؛ ـ يعني آنهايي كه ابزار و روش هاي فكري و قوي ندارند؛ متصدي جايي شوند كه خود در آن جا غرق شوند.امروز محلي براي تحقيقات استراتژيك كشور تخصيص داده شده است براي اين امر مهم جايي راه اندازي شده است، ولي توانايي ارائه محورهاي تغيير شكل و تكامل «سياست، فرهنگ و اقتصاد» را ندارد. و يا فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايجاد مي شود؛ ولي به گونه اي كه جزو اقمار مصنوعي فرهنگستانهاي علومي كه در جهت ديگري قرار دارد، به حساب مي آيد يعني به صورت اقمار مصنوعي نه قمر طبيعي اداي فرهنگستانهاي ديگر را در مي آورد، در حاليكه قدرت توليد آنها را ندارد. نه فقط به عنوان اقمار مصنوعي قرار گرفته است، بلكه يك حالت برجسته اي هم در دنيا ندارد. در فرهنگستان مي گويند آنها در طرح خود، فلان چيز دارند؛ ولي حال كه فلان چيز در دسترس نيست، شبيه آن كه يافت مي شود. بعنوان مثال اگر آنها گل نسترن دارند و ما به گل نسترن دسترسي نداريم از طرفي هم قادر به يافتن گلي نيستيم كه بگوئيم خاصيت اين گل بيش از نسترن است، از طرف ديگر از نوع نامرغوب آن هم يافته نشد كه به عنوان پيوندي با گل نسترن آنها شبيه باشد ـ حال عكس گل نسترن را بدست آورديم و گمان كنيم كه اين به جاي گل نسترن مي نشيند.
5. ضعف كارهاي تحقيقاتي فعلي مراكز پژوهشي
اصلاح نظام اداري بايد به يك استراتژي هماهنگي بازگشت نمايد كه ابعاد مختلف نظام را هماهنگ كرده باشد؛ يعني در آن تكامل قدرت جمهوري اسلامي اصل قرار گيرد و براساس لوازم تكامل قدرت «عدالت در توزيع قدرت» تعريف شود. آنگاه براساس تعريف عدالت در توزيع قدرت، گردش عمليات و هماهنگي آن ها تعريف شود. پرواضح است كه اين كار فعلاً دنبال نمي شود، اما در هر حال فعلاً ما مراكز آن را دارا هستيم. مركز تحقيقات استراتژيك و بالاتر از آن كه بايد مركز استراتژيك از آن تغذيه كند؛ يعني فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي كه بايد فلسفه اداره جامعه را تحويل دهد، از جمله مراكزي هستند كه اين وظايف را به عهده دارند، گرچه هنوز اين مراكز با مقدورات مفصلي كه در اختيار دارند به كارهاي نازلي مشغولند.[1] . ايران، دوشنبه، 17/11/79، ص 3، مفهوم فرا اصلاحات از منظر يك نماينده مجلس.محمد مهدي بهداروند