آسيب‏ شناسي اصلاحات از نگاهي ديگر - آسيب‏‌شناسي اصلاحات از نگاهي ديگر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسيب‏‌شناسي اصلاحات از نگاهي ديگر - نسخه متنی

حسن حاجی‌حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آسيب‏ شناسي اصلاحات از نگاهي ديگر

اين مختصر پاسخي است به مقاله »آسيب‏شناسي اصلاحات« كه در ستون سخن‏گاه روزنامه حيات نو شماره 187 به تاريخ 28/10/79 به چاپ رسيده بود كه هر چند مي‏طلبيد زودتر از اين به نقد آن پرداخته شود اما به دليل مطرح بودن بحث اصلاحات در جامعه نقد كنوني ما نيز خالي از فائده نخواهد بود.
نويسنده مقاله ياد شده به زعم به خود به پاره‏اي از موانع، چالش‏ها، و آسيب‏هاي موجود بر سر راه اصلاحات پرداخته است. ما در اين جوابيه مختصر از منظري ديگر به اصلاحات مي‏نگريم و نقاط آسيب‏پذير آن را در حد امكان يادآور مي‏شويم.

در ضرورت و بايستگي اصلاحات شك و ترديدي نيست، بي‏گمان هر درختي را كه ساليان دراز از عمر آن گذشته باشد به مرور زمان دچار آفت‏ها و آسيب‏هايي مي‏شود كه پيرايش و اصلاح آن را ضروري مي‏نمايد. درخت تنومند انقلاب اسلامي كه ثمره مجاهدت‏هاي يك ملّت بزرگ در عرصه جهاد و مبارزه و دفاع از ارزش‏ها، آرمانها و فرهنگ اصيل اسلامي، ايراني است، سالياني است كه عمر پربركت خود را مي‏گذراند، بدون شك در گذر حوادث اين شجره طيبه را آفاتي فرا گرفته است، اولين قدم براي حفظ اين ثمره ارزشمند شناخت آفات و كاستي‏هاي آن است.

اين قدم لزوماً بايد از طرف كساني برداشته شود كه خود در باروري و به ثمر رساندن آن نقش مهمي را ايفاء كردند نه كساني كه از گرد راه رسيده ادعاي مالكيت مي‏كنند. يكي از مهم‏ترين آفاتي كه الآن انقلاب اسلامي با همه دستاوردهاي شگفت‏انگيزش در عرصه فرهنگ و سياست داشته است، اين است كه كساني داعيه‏دار اصلاح‏طلبي شده‏اند كه يا سهمي در انقلاب نداشته‏اند و يا لااقل به لحاظ مباني معرفت شناختي هيچ سنخيّتي با مباني معرفتي حكومت اسلامي ندارند. اين مدعيان اصلاح‏طلبي از زاويه‏اي به اصلاح انقلاب مي‏پردازند كه دقيقاً انقلاب اسلامي از همان نقطه خلاف آن، حركت خود را شروع كرد، به عبارت ديگر اينان با مباني معرفتي حكومت ليبرال - دموكرات به آسيب‏شناسي انقلاب مي‏پردازند،(1) در حالي كه مباني معرفت شناختي انقلاب بر حكومت ولايي نهاده شده است.

خلط بين مواضع معرفت شناختي از سوي برخي باصطلاح اصلاح طلبان كاملاً آشكار است كه البته اين ابهام و نامفهومي خود خواسته و از پيش تعيين شده است. با مباني سكولاريسم و ليبراليسم به اصلاحات پرداختن، از دستاوردهاي ناميمون نگاه برخي باصطلاح اصلاح طلبان فعلي جامعه است.

از ديگر مشخصات اصلاحات غير واقعي به كار بردن اصطلاحات و مفاهيم به صورت مبهم، دو پهلو، و بدون تعريف مشخص و روشن است. نمونه بارز آن همين مفهوم «اصلاحات (reforme)» است. پر واضح است كه چرا ايدولوگهاي اين جريان حاضر نيستند مفاهيمي همچون «آزادي»، «توسعه سياسي» و غيره را به طور واضح و روشن تعريف كنند چون در اين صورت مجبورند مباني و پيش‏فرض‏هاي معرفت شناختي آن را كه همان مباني ليبراليستي است را بيان كنند در اين حالت است كه ناهماهنگي معرفتي بين انقلابيون و اصلاح‏گران واقعي و اصلاح طلبان آمريكايي به خوبي آشكار مي‏شود. درست از همين نقطه است كه اين گروه توانسته‏اند در وراي شعارهاي به ظاهر مستحسن و مردم فريب همچون »آزادي«، «حقوق انساني»، و «اصلاحات» اهداف ناميمون خود را دنبال مي‏كنند. طيف تندرو با اصطلاح اصلاح‏طلب به شدت اصرار دارد تا اين الفاظ نامفهوم بماند تا بدين وسيله مردم را در پس پرده جهل، نگاه دارند تا بهتر و سريع‏تر به اهداف خود برسند.

يكي از اين اصطلاحات دهن پُركن »شكاف بين نسل‏ها« است. اين اصطلاح را كه يكي از مردم شناسان آمريكايي براي بيان يك حقيقت مردم شناختي به كار برده است نويسنده اين مقال با وام گرفتن از آن مي‏خواهد القاء كند كه نسل دوم و سوم انقلاب ما مقتضيات خودش را مي‏طلبد!! غافل از آن كه نسل جديد انقلاب اسلامي گرچه انقلاب را تجربه نكرده است ولي در فرايند انتقال فرهنگي در بستر جامعه توانسته است با پذيرفتن ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي، جامعه‏پذير شده و خود را با اهداف انقلاب هماهنگ كند،(2) اين آسيب‏شناسي معاصر مانند ساير انديشمندان جديدي كه به تازگي قدرت و سياست را چند سالي است تجربه و مضمضه مي‏كنند با بيان نسخه‏اي كه در واقع در غرب پيچيده شده و جامعه غربي مدعي آن را شفاء نداده است را براي كشور ما تجويز مي‏كند و آن گذر از »سنّت به مدرنيته از نوع غربي آن« است. در حالي كه به اعتراف منصفين از انديشمندان غربي، اين سير غرب را به بن‏بست كشيده است. اصولاً اصلاحات و توسعه سالم و حقيقي يك مدل جهاني ندارد كه براي همه‏ي كشورها قابل پياده كردن باشد، هر كشوري بنا به مقتضيات و ساختار خود مي‏تواند مدلي را براي توسعه و اصلاحات پي‏ريزي كند نه اين كه مجبور باشد حتماً از مدل‏هاي كهنه شده غربي استفاده كند.(3)

چنان‏كه گفته شد اصلاحات نه تنها خوب است بلكه لازم و ضروري است، اما اصلاحات بدون داشتن يك ايدئولوژي مدون و در راستاي آن ارائه مكانيزم و راهكارهاي مناسب، امري عقيم و بي‏فايده خواهد بود درست در همين راستا بود كه رهبري معظم انقلاب بعد از اين كه ديد بر سر اين واژه مانند بسياري از مفاهيم ديگر، مي‏آيد كه از آنها بهره‏برداري سوء مي‏شود، خود وارد ميدان شده و با ارائه يك تعريف و ارائه راهكار، استراتژي و ايدئولوژي اصلاحات را بيان كردند.

در واقع با اين بيان اصلاحات انقلابي از اصلاحات آمريكايي جدا شد. يكي از نقاطي كه نويسنده‏ي مقاله‏ي مورد بحث به عنوان آسيبي براي اصلاحات ذكر مي‏كند »تلقي ايدوئولوژيك« از اصلاحات است. اما از اين نويسنده سؤال مي‏شود آيا اصولاً اصلاحات بدون داشتن ايدئولوژي و جهان‏بيني ممكن است؟ تا اهداف و آرمان‏هايي متصور نشود، تا بر آن اساس راهكارها ارزيابي، نقد و اصلاح نشود، آيا اصلاحات ممكن است؟ اين همان نقطه‏اي است كه اينان عامداً و عالماً سعي در »كور« نگه داشتن آن را دارند تا بدين وسيله راحت‏تر به مقاصد خود برسند. از آنجا كه انقلاب ما با مباني و ايدئولوژي ديني شكل گرفت دقيقاً بايد با همان مباني و تلقي ايدئولوژيكي به اصلاح و نقد آن پرداخت. البته تلقي ايدئولوژيكي و استفاده از مباني ديني در امر اصلاحات برخلاف زعم نويسنده لزوماً حذف خردورزي و عقلانيت نيست.

در پايان مي‏توان چند نكته را به عنوان نتيجه ذكر كرد:

(1) اصلاحات نه تنها خوب بلكه لازم و بايسته است.

(2) بزرگ‏ترين مانع اصلاحات آن است كه كساني كه به مباني و اصول انقلاب اسلامي اعتقاد ندارند بخواهند در صدد اصلاح برآيند.

(3) برخوردهاي غير منطقي و پر از ابهام و بكارگيري الفاظ و استعارات بدون تعريف از شگردهاي برخي مفسدان باصطلاح اصلاح‏طلب است.

(4) آسيب‏شناسي انقلاب و اصلاحات بايد توسط خود انقلابيون حقيقي انجام گيرد.



1) ر. ك. رهيافتي بر مباني مكتب‏ها و جنبش‏هاي سياسي شيعه، مظفر نامدار.

2) برگرفته از سخنان اخير مقام عظماي ولايت.

3) براي مطالعه بيشتر. ر. ك. به چشم‏اندازي نظري به تحليل طبقاتي و توسعه مقاله نقد و بررسي رويكردها و نظريه عمده توسعه از دكتر افروغ.

حسن حاجي حسيني

/ 1