مرزهاي آزادي
در شماره 271 روزنامه آفتاب يزد، يكي از سخنرانيهاي امام موسي صدر به فارسي ترجمه و درج گرديده است اين سخنراني قريب به 35 سال پيش و در مراسم يادبود روزنامه نگار شهيد كمال مروه ايراد گشته است. نفس اين عمل به دو دليل كاري بس ارزشمند است، اوّل آنكه امام موسي صدر و مجاهدتها و آرمان هايش زنده نگه داشته شود، و دوّم آنكه نسل جوان ما را با انديشههاي آن انديشمند مجاهد آشنا سازد. اما نحوه انعكاس اين سخنراني در روزنامه و نحوه انتخاب تيتر و سو تيترها ميتواند القا كننده نوعي آزاديطلبي افراطي در انديشههاي ايشان باشد كه مراجعه دقيق به محتواي متن خلاف آن را به اثبات ميرساند.تيتر انتخاب شده «صيانت از آزادي ممكن نيست مگر با آزادي» عنوان گويا و رسايي نيست.هر چند اين عنوان بعينه در متن موجود است اما به دو دليل، انتخاب آن به عنوان تيتر، نازيبا و غير متناسب است: اوّل آنكه اين جمله به تنهايي، ابهاماتي دارد و لذا در متن توضيحاتي در خصوص رفع ابهام از آن آورده شده كه بدون آن توضيحات ممكن است معنائي خلاف مراد گوينده به ذهن القا شود. مسلّماً جملهاي اين چنين، صلاحيّت آنكه عنوان مقاله قرار بگيرد، ندارد؛ دوّم آنكه نكتههاي ارزشمندي در متن موجود است كه هر يك ميتواند عنوان قرار گيرد و نظر خواننده را به خود جلب كند (همچون حقوق متقابل روزنامه نگار و جامعه، هدف مندي آزادي مطبوعات، روزنامه نگار و آزادي حقيقي و...) آيا تمام اين سخنراني در صدد اثبات آن است كه صيانت از آزادي ممكن نيست مگر با آزادي؟ آيا اين جمله بدون هيچ توضيح و هيچ قيد و شرطي، مطلوب گوينده است؟ آيا اين نظر، رويكردي افراطي به آزادي نيست؟ اين سؤالات در اوّلين نگاه به تيتر مطلب، در ذهن خواننده ايجاد ميشود و... دقيقاً به همين خاطر، امانت در نقل مطلب خدشه دار شده است. شايد تيتر سازيهاي جنجالي در صفحه حوادث قابل پذيرش باشد اما در صفحهاي كه نام انديشه بر تارك آن ميدرخشد، هرگز پذيرفتني نيست.در يكي از سو تيترها آمده است: آزادي هرگز محدود شدني و پايان يافتني نيست. آزادي حقيقي دقيقاً رهايي از عوامل فشار خارجي و عوامل فشار داخلي است.» آيا گزينش اين جملهها و برجسته ساختن آن، فارغ از آنچه در توضيح و تقييد آن آمده است، القاء كننده آن نيست كه در ذهنيّت گوينده (امام موسي صدر) مفاهيمي چون آزادي مشروع و آزادي نامشروع و مرزهاي آزادي و... معنايي ندارد؟ و همچنين گزينش جملههايي ديگر درباره حقوق روزنامه نگاران بر جامعه و تقديس تلاش مطبوعاتي به طور مطلق و سو تيتر كردن آن بدون توجّه به آنچه درباره حقوق جامعه بر اصحاب مطبوعات و نيز محدوديتهاي ارزش مدارانه تلاش مطبوعاتي در متن آمده است، القاء كننده افراط گري و يك سويه نگري گوينده (امام موسي صدر) درباره روزنامه نگاري و تلاش مطبوعاتي نسيت؟امام صدر در مراسم يادبود روزنامه نگاري سخن ميگويد كه در محراب مطبوعات، در خون خويش غلتيده و در اثر توطئه به شهادت رسيده است. امام صدر نه تنها هر گونه تلاش مطبوعاتي را فارغ از هدفمندي و ارزش گرائي آن تقديس نميكند كه عرصه مطبوعات رامحرابي براي پرستش خدا و خدمت به انسانها ميداند «كه اگر (روزنامه نگار) از عهده وظايف خويش برنيايد، دامگه شيطان و مايه تخريب انسانيت خواهد بود.« نگاه ايشان به مطبوعات و روزنامه نگاران، نگاهي مطلق نيست: «عنصر مطبوعاتي... آن گاه كه مقالهاي را نشر ميدهد يا تحليلي را مينويسد يا تصويري را به چاپ ميرساند، يا عنواني را برجسته ميكند يا به تفسير رويدادي ميپردازد، در حقيقت در پي جهت دادن به فرد و جامعه است و ميتواند پدري راهنما و دلسوز و هدايت گري فرزانه باشد، همچنان كه ميتواند خيانت كار يا گمراه كننده يا تحريف كننده سخنان باشد.« نگاه ايشان به مطبوعات، نگاهي ابزار انگارانه است چرا كه آن را از مهمّترين و حسّاسترين ميدانهاي جهاد ميخواند. او هم چنين از حقوق متقابل روزنامه نگار و جامعه ميگويد و نشان ميدهد كه اعطاي آزادي به مطبوعات براي خدمت به جامعه است نه ترويج ابتذال و امثال آن.امام موسي صدر آزادي حقيقي را دقيقاً رهايي از عوامل فشار خارجي و عوامل فشار داخلي ميداند و جملهاي درخشان از اميرمؤمنانعليه السلام را شاهد ميآورد كه: «مَنْ ترك الشهوات كان حرّاً» «آن كس كه شهوات را رها سازد آزاد است.» او ميگويد: «آزادي جهاد است. همان جهاد اكبري كه مورد نظر پيامبر گرامي بود؛ جهاد با خويشتن خويش براي رهايي از شهوات.» ايشان «تحت تأثير زرق و برقها قرار گرفتن» و «فساد و انحراف» را زمينههاي از دست رفتن آزادي روزنامه نگار ميداند.» او آزادي را «رهايي از ديگران و رهايي از نفس» تعريف ميكند.آزادي حقيقي - همان گونه كه امام صدر اشاره ميكند - هرگز محدود شدني و پايان يافتني نيست؛ زيرا محدود گشتن آزادي تنها بدين خاطر موجّه است كه كرامتهاي انساني از بين نرود، حقوق ديگران ضايع نشود و جامعه دچار هرج و مرج نگردد، اما آن گاه كه آدمياز خويشتن خويش و از بند شهوات رهايي يافته باشد و در اسارت زرق و برقها و فساد و انحرافات نباشد، كدام معيار اخلاقي و ارزشي، محدوديت او را خواهان ميگردد و اساساً چه نيازي به محدود ساختن چنين آزادي وجود دارد؟ و آيا اگر آزادي اينگونه كه امام صدر تعريف كرد تعريف نشود، باز هم صيانت از آزادي را تضمين خواهد كرد؟اميد است در مواردي از اين دست، با دقت در انتخاب تيتر و گزينش سو تيترها، مقصود اصلي گوينده - بويژه اگر از حرمتي خاصّ برخوردار باشد - قرباني نگردد.تمام نقل قولهاي مستقيم و غير مستقيم از امام موسي صدر، به نقل از روزنامه آفتاب يزد، شماره 271 ميباشد.محمد مهدي زارعي