واقعيات را اسطوره نپنداريم - واقعيات را اسطوره نپنداريم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

واقعيات را اسطوره نپنداريم - نسخه متنی

حسن صادقي پناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

واقعيات را اسطوره نپنداريم

روز شنبه 19 / 8 / 80، در صفحات «سينما تئاتر ايران» مقاله آقاي سيد محمد سادات اخوي را با عنوان يك دست در نماي درشت» مطالعه كردم كه هدف از آن بيان مطالبي به بهانه موضوع فيلم «زير نور ماه» بود مطالبي كه به تعبير خودشان با يك سري مقدمات «تق و لق» آغاز مي‌شود و باز به قول خودشان فايده «نيش زدن» و «كيف كردن» و در نهايت حصول «موذي‌گري براي مؤلف به پايان مي‌رسد. «موزي‌گري كه باعث مي‌شود ايشان نتواند در تحليل و تبيين مطالب پيرامون «علم و عالم» به يك قضاوت منصفانه بنشيند و با اسطوره‌اي و افسانه خواندن شخصيتي چون «سيد حسن» در فيلم «زير نور ماه» كارگردان را به «شعار دادن» متهم و وجود چنين شخصيتي از روحاني را «ايده‌آل» و غير مطابق با واقع قلمداد مي‌كند و در نهايت نتيجه مي‌گيرد كه «راستي «رستم» نيز همپاي «سيد حسن» دوست داشتني است.»[1] و با اين تعبير مهر پاياني اولاً بر حضور «ورثه الانبيائي» اهل علم در جامعه امروز و ثانياً بر امكان الگوپذيري مردم و جوانان از روحانيّت مي‌زنند.

با توجّه به مطالب طرح شده و تبعات ناخوشايند ديني و اجتماعي آن به نظر ملاحظاتي مطرح است كه بيان مي‌گردد:

از اولين ويژگي‌هايي كه براي يك محقق علوم اجتماعي ذكر مي‌شود شناخت همه جانبه از موضوع و تحليل اطلاعات براساس انصاف و منطق مي‌باشد كه متأسفانه مقاله ايشان از عدم توجّه به اين اصل دچار چالش جدّي گرديده است، نكته اوّل اين‌كه ايشان براي اثبات شناخت خود از روحانيت و اهل علم به «در خانواده روحاني» زيستن و يا «هيأتي» بودن و... تكيه مي‌كنند در حالي كه اين امور نمي‌تواند علّتي براي شناخت يك فرد از آرمان‌ها، اهداف و واقعيات حوزه و اهل علم باشد بلكه فقط مي‌تواند بستري مناسب در جهت حركت، تلاش و كوشش در مسير شناخت به آن آرمانها و عمل به آنها باشد.

نكته دوّم اين‌كه، روحانيت و اهل علم به طيفي گسترده از افراد اطلاق مي‌گردد كه براي شناخت قرآن و سيره پيامبر و معصومين ـ عليهم السّلام ـ در جهت عمل و ترويج آن جواني و عمر خود را صرف مي‌كنند و البتّه با توجّه به ارزش قرآن و سيره در جهان بشري حصول اين نوع معرفت مسئوليتي سنگين را نيز براي آنان به دنبال خواهد داشت كه عدم عمل به «ماعُرف» از بدترين مخاطراتي است كه اين قشر را تهديد مي‌كند و در كلام قرآن و بزرگان دين به اين خطر هشدارهاي جدّي داده شده است مانند «لم تقولون ما لا تفعلون»[2] «كَبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»[3] «اذا فسد العالِم فسد العالَم» آري با توجّه به نكات فوق جاي اين سؤال از ايشان باقي مي‌ماند كه شما با كدام شناخت از مجموعه عظيم حوزه و علما و طلاب دست به قلم برديد و اين‌گونه «نيش قلم‌تان» را مكرراً به «تق و لق»نويسي جهت داديد؟؟؟

كافي است براي حصول شناخت از مراجع عظيم‌الشأن، علما، روحانيون و طلاب گران‌مايه‌اي كه همانند اسلاف بزرگ خود با اعتقاد كامل و اهتمام به عمل همه جانبه نسبت به دين، مشعل‌دار هدايت مردم و جوانان هستند و تمامي عمر و جواني خود را مصروف در اين راه مقدس و الهي مي‌دارند سري به حوزه‌هاي علميّه بزنيد تا با طيف وسيعي از ايده‌آل‌هاي ديني و عرفي، در واقع، آشنا شويد و به صرف ديدن برخي از «دزدان لباس روحاني، كه هميشه و همه جا با چهره تزوير اقدام به الگوزدايي و اجتماع‌گريزاني از اين قشر ارزشمند مي‌كنند چنين داوري را نكنيد و بلكه «واقعيات» را همان‌گونه كه هستند ببينيد و بيان كنيد و ديگر روي كم بصيرتي ادعاي «يك دست در نماي درشت» ننمائيد.


[1] - روزنامه ايران 19 / 8 / 80، شماره 1961، ص 10.

[2] - سوره يوسف، آيات 3 ـ 2.

[3] - همان.

حسن صادقي پناه

/ 1