اسلام پيام آور شادي
رسيدن به شادي و ايجاد سرور حقيقي از اهداف اديان الهي است، و اسلام به دنبال پايهريزي جامعهاي است كه از گوشهكنار آن شور و نشاط و تلاش به چشم آيد و سرشار از اميد بوده و از سستي و نااميدي و كسالت اثري يافت نشود.با ذكر اين مقدمه به بازخواني مطالبي مينشينيم كه از قول آقاي دكتر شيخاوندي نقل شده كه: «هم در فرهنگ ديني و هم در فرهنگ دولتي شادي در جامعه كم است... برعكس غم در شهرهاي ما گسترده... در تقويم ما هم روزهاي شادي در مقايسه با روزهاي غصه و غم كم است.»[1]سؤال اساسي در اينجاست آيا دين شادي ستيز است؟
و فرهنگ ديني آكنده از غم و اندوه است؟!براي پاسخ به آن ذكر چند نكته ضروري است:1ـ اسلام پيامآور شادي و نشاط است و در تعاليم تربيتي آن از خشك و عبوس بودن نهي شده و به مؤمنين سفارش شده با شادي و خوشرويي با ديگران برخورد نمائيد.[2] و خوشحال نمودن ديگران سبب جلب الطاف الهي[3] و رستگاري[4] در روز قيامت است و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد:
«شادي و نشاط مؤمن در صورت او... و اندوهش در قلب و درون اوست».[5]
و در حديث ديگري از امام رضا ـ عليه السّلام ـ ذكر شده: «از لذايذ دنيوي بهرهمند شويد و آرزوهاي دل را از راه حلال برآورده نمائيد و مراقب باشيد در اين كار به مردانگي و شرافت شما آسيب نرسد و دچار اسراف و زيادهروي نشويد، تفريح و سرگرميهاي لذّتبخش شما را در اداره زندگي ياري ميكند و با كمك آن بهتر به امور دنياي خويش موفّق خواهيد شد.»[6]2ـ آنچه مهم است شناخت دقيق عوامل شاديبخش است، كه آيا تنها در مجالس جشن و سرور و پايكوبي به دست ميآيد يا عوامل متعدّد ديگري يافت ميشود؟
دكتر مايكل آيزنك ميگويد: «شادي عبارت از مجموعه لذّتهاي منهاي درد»[7]
لذا مواردي چون پرهيز از مفاسد اخلاقي، سفر، كار، ورزش، تفريحات، مزاح و شوخي و از همه مهمتر نگرش خوشبينانه به محيط[8] اطراف را ميتوان از عوامل شاديبخش شمرد. در اينجا لازم به ذكر است كه بايد حساب شادي را از لودگي و مسخرهگي و بيمزهگيها جدا نمود، متأسفانه برخي در نوع شادي و سرور نيز در پي تقليد از جوامع غربي ميباشند و شادي را با زيرپا نهادن مرزهاي اجتماعي و اخلاقي ميبينند همان تجمّعات و هرج و مرجهاي خياباني كه به بهانه شادي پس از مسابقات فوتبال ديده ميشود حتّي پس از باخت تيم ملّي!!3ـ امّا شادي در روزشمار تقويمي: اگر كمي با ديده انصاف بنگريم مناسباتهاي مختلف ملّي و مذهبي را ميبينيم كه در سرتاسر ايران جشن و سرور و چراغاني برپاست و مردم با حضوري يكپارچه آن را گرامي ميدارند همانند سالروز ميلاد امام زمان (عج) كه نوجوانان و جوانان و ساير اقشار مردم ايران از يك هفته قبل به دنبال تدارك آن بوده و مجالس و محافل جشن و سرور در همه جا برقرار است و همچنين در ايام دهه فجر اين جشن ملّي مردم انقلابي ايران كه در همه جاي اين مرز و بوم به مدت 10 روز شور و شادي به چشم ميآيد و جشنها و مراسمهاي مسرّت بخش مختلفي برگزار ميشود و از جمله جشنهاي ملّي و فراگير جشن حلول سال جديد و ايام نوروز ميباشد كه در حدود 15 روز از راديو و تلويزيون گرفته تا تكتك خانههاي مردم همه جا سخن از نشاط و شادي است، اگر آماري از ساير كشورها بگيريم، آنها چيزي افزون بر جشنها و تعطيلات شاديبخش ما ندارند. علاوه بر جشنهاي مذكور ساير مناسبات مذهبي را اضافه كنيد.
همانند جشن ميلاد حضرت زهرا، روز مادر و هفته زن، و جشن ميلاد حضرت علي در سيزده رجب و همانند اين دو، بس جفاكاري است كه همه اينها را ناديده گرفته و فرهنگ ديني را متهم به شادي ستيزي كرده و بر سلطه غم و اندوه صحّه گذاريم و با بزرگنمايي سبب گسترش يأس و نااميدي در جامعه شده و روح جوانان را بيازاريم و خود سبب ترويج غم و اندوه شويم. البتّه بايد با برنامهريزي درست از اين مناسبات شاديبخش و ساير عوامل فرح افزا استفاده كرده و در جهت بسط و گسترش اين فرهنگ پوياي ديني تلاش كنيم.4ـ بايد زمينههاي صحيح شادي را براي جوانان فراهم آورد كه شادي بخشترين لذّت جواني آغاز زندگي مشترك است كه بدون تحصيل و آينده شغلي ممكن نيست. متأسفانه برخي از مسئولان به جاي پاسخگويي به اين نياز حياتي و ايجاد زمينه واقعي اميد و شادي در جوانان آنها را به شاديهاي خياباني و ... دعوت ميكنند تا اذهان و نگاه جوانان را به جاي ديگري معطوف سازند!بيائيم به جاي آيه يأس خواندن و دم از نااميدي و نارسايي زدن، كمر همّت بسته و براي ساختن ايراني آباد و بانشاط همهجا بذر معنويت و اميد و تلاش بكاريم. انشاءالله.
[1] - روزنامه همشهري، 13 / 8 / 80، ص 5.[2] - بحارالانوار، ج 74، ص 171 و محمدي ريشهري، محمد، ميزانالحكمه، ج 1 (چ دوّم نشر دفتر تبليغات اسلامي قم؛ 1367)، ص 418.[3] - همان، ج 4 (چ اوّل نشر دفتر تبليغات قم؛ 1362)، ص 438.[4] - همان، ص 439.[5] - همان، ج 1، ص 419.[6] - بحارالانوار، ج 17، ص 208، همچنين فلسفي، محمد تقي، جوان، ج 2 (چ 15، نشر معارف اسلامي 1353) ص 414.[7] - دكتر مايكل آيزنك، روانشناسي شادي، (ترجمه خشايار بيگي و مهرداد فيروزبخت، چ اوّل، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، تهران، 1375)، ص 42 و 172.[8] - طريقهدار ابوالفضل، شرع و شادي (چ اوّل، انتشاراتي حضور، قم؛ 1380)، ص 27 تا 67 و همچنين ر. ك: ديل كارنگي، آيين زندگي (با ويرايش محمد جعفر امامي، بهترين راه غلبه بر نگرانيها... چ 9، نسل جوان قم، 1372)، 34، 83، 329، 349.ابوالقاسم مقيمي حاجي