پيش فرض هاي ذهني مان را بر حوادث تطبيق نكنيم - پيش فرض هاي ذهني مان را بر حوادث تطبيق نكنيم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پيش فرض هاي ذهني مان را بر حوادث تطبيق نكنيم - نسخه متنی

عباس بصير

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيش فرض هاي ذهني مان را بر حوادث تطبيق نكنيم

وقايعي كه بعد از مسابقات فوتبال تيم ملي ايران براي ورود در جام جهاني اتفاق افتاد، تحليل‌هاي مختلفي را به همراه داشت. در يكي از اين تحليل‌ها كه در نشريه «عصرما» شماره 236، تاريخ 12/8/80 تحت عنوان «با تقويت روش‌هاي قانونمند اعتراض از بروز ناهنجاري‌ها پيش‌گيري كنيم» آمده، اين وقايع را بازتاب شكست برنامه اصلاحات تلقي كرده است. بر اساس تحليل اين نشريه موانعي كه در راه اصلاحات ايجاد شد موجب گرديد تا رفته رفته اغراض سياسي در قالب‌هاي غيرسياسي تعقيب گردد. اين امر به نوعي يك اعتراض است،‌ اعتراض مردمي كه احساس كرده‌اند با روش‌هاي قانوني نمي‌توانند اراده خويش را اعمال كنند. نوشته‌اي كه مطالعه مي‌كنيد، نقدي است كه بر اين مطالب نگاشته شده است.

فرايند بلوغ يكي از بحراني‌ترين دروه‌هاي زندگي هر فرد است. «استانلي‌ هال» كه به پدر روانشناسي بلوغ معروف است اين مرحله را دوران طوفان و فشار مي‌نامند[1] نوجوان در اين دوره، تمايلات و خواهش‌هاي متضادي دارد. اين تضادها براي خود نوجوان هم تازگي دارد. اگر نوجوان از طرف بزرگسال درك نگردد و نتواند وي را به شكل صحيح راهنمايي كند، اين تضادها ممكن است به عصيان تبديل شود.[2] عصيان به شكل مخالفت بروز مي‌كند در ابتداء مخالفت با اقتدار و گاهي استبداد خانواده است، گاهي نيز لبه تيز اين مخالفت را به طرف مدرسه و بطور كلي اجتماع در مي‌آورد، در اين صورت نه فقط از دست پدر و مادر بلكه فرار از كليه مظاهر تمدن است.[3] بر اين اساس دوره نوجواني را يكي از اقسام جنون[4] و مستي[5] بشر ناميده‌اند.

حساسيت‌ها و هيجانات، ناشي از زود رنجي از ويژگي‌هاي ثابت دوران نوجواني است. اين دوره را از ديد ديگر دوره منفي نام نهاده‌اند، از آن جهت كه نوجوان اغلب مسائل را با ديده بدبيني و بدگماني مي‌نگرد.[6] پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد: «با جوانان نيكي كنيد، زيرا آنان نازك‌دل و زود رنج‌اند.[7] در سخني از امام علي ـ عليه السّلام ـ آمده است: «جوانان در منش‌شان محدود و در ندانستن معذوراند.[8] آن هيجانات روحي و اين محدوديت آگاهي و دانش و تجربه موجب مي‌شود كه نوجوانان زودتر از ديگران از فضاي مسموم و آلوده فكري آسيب ديده و در اثر تلقينات و القائات از خط عدالت و راستكاري، به بيراهه و انحراف بگرايند. از همين نقطه‌نظر مي‌توان هنجارشكني‌هاي جمعي از نوجوانان پس از پيروزي و شكست تيم ملي را نيز به تحليل گرفت.

صرف‌نظر از اين‌كه محيط خانوادگي آن نوجوانان كه به خيابان‌ها ريختند، در هنجارشكني آنان چقدر نقش داشته است، متأسفانه محيط اجتماعي در كشور به گونه‌اي تحريك‌انگيز است كه احتمال بروز وقايع ديگري از اين دست را نمي‌توان منتفي دانست؛ تصوير مطلق و بدون معيار از عناوين مقدسي چون آزادي، بالا بردن بيش از حد توقعات، استفاده ابزاري از نوجوانان، القائات غير واقع‌بينانه، ترويج اباحي‌گري، هوچي‌گري تبليغاتي، نيش زني‌ها و نوش خوراندن‌هاي بي‌حساب منفي‌بافي و سوءظن آفريني، هتاكي و جوّ آفريني، ايجاد يأس و بدبيني و... كه خوراك روز بخش اعظمي از مطبوعات كشور براي تضعيف رقيب، همگي از عواملي‌اند كه مي‌توانند احساسات و هيجانات نوجوانان را به هنجارشكني تبديل نمايند.

تحقيقات روان‌شناسانه نشان مي‌دهد كه فوران احساسات در نوجوانان به حدّي است كه با يك كلمه، يك كنايه و حتّي يك حركت، طوفاني از احساسات بپا مي‌كند[9] و از سير طبيعي خود خارج مي‌گردد، در آن لحظه كه از فرط شادي پيروزي يا شدت خشم شكست احساسات اوج مي‌گيرد، حتّي يك تحريك كافي است كه جماعتي را در مسير ناخواسته سوق دهد، چه رسد از اين‌كه نوجوان در معرض موجي از تحريكات قرار گيرد. بر طبق همين تحليل، ماجراجوئي كه يكي از ويژگي‌هاي عاطفي نوجوانان است[10] و جنبه‌هاي سالم و غيرسالم دارد.

نيز ممكن است به عصيان و هنجارشكني اين گروه سنّي بيانجامد و آن موقعي است كه از يك‌سو معيارهاي اخلاقي جامعه محدوديت‌هايي را در راه پاسخ‌گويي به ماجراجوئي‌ها ايجاد كند و از سوي ديگر همين معيارها در جريان تهاجم شديد فرهنگي در ذهنيت نوجوان سست و متزلزل گردد و پوچ و بي‌معني جلوه كند؛ روندي كه ما هم‌اكنون در كشور شاهد آن هستيم. و صد البتّه اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه عدم برنامه‌ريزي و خلاء سرگرمي‌هاي سازنده نيز از جمله عواملي‌اند كه مي‌توانند نوجوانان را به تأمين اين نياز (ماجراجوئي) به شيوه منفي برانگيزاند، ولي تأسف از اين است كه ما به جاي توجّه به اين واقعيت‌هاي روان‌شناسانه، با پيش‌فرض‌هاي ذهني كه داريم، هنجارشكني‌هاي مذكور را رنگ و لعاب سياسي داده، نوجوانان را بيشتر به هنجارشكني تحريك مي‌نمائيم.

اين تحريك به وضوح در مقاله «عصر ما» مشهود است. بر طبق بيان «عصر ما»، اين هنجارشكني‌ها بازتاب سرخوردگي‌هاي مردم از اصلاحات است. ضمن اين‌كه اين بيان در نوع خود به شدّت تحريك‌آميز است.

اولين سؤالي كه در برابر يك چنين روي‌كرد ايجاد مي‌شود اين است كه اين رويكرد بر كدام تحقيق و مباني علمي استوار است؛ با وجود اين‌كه وزير محترم كشور اعلام فرمودند كه هيچ انگيزه سياسي در پشت اين ماجرا نخوابيده است، چگونه مي‌توان ادعا نمود كه هنجارشكني‌هاي فوق با انگيزه اعتراض بر روند سياسي كشور صورت گرفته است؛ در متن مقاله هم تحقيق خاصي در زمينه به چشم نمي‌خورد، جز اين‌كه يك سلسله پيش‌فرض‌هاي ذهني بر ماجراي فوق‌الذكر، تطبيق شده و آن را كه ماهيت صرفاً اجتماعي دارد، رنگ و لعاب سياسي بخشيده است.

دومين سؤال اين است كه آيا حركتي از اين نوع در سال 76 واقع نشد؛ اگر هنجارشكني‌هاي امروزين را بازتاب سرخوردگي از اصلاحات تفسير مي‌نمائيد، ماجراجوئي‌هاي آن روز را چگونه تحليل مي‌كنيد؟ قطعاً نمي‌توان سرخوردگي از اصلاحات را تا آن‌جا گسترش داد،‌ زيرا در ان زمان روند اصلاحات در اوج شور و نشاط خود قرار داشت.

سوّم اين‌كه رأي بيست و چند ميليوني به آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري سال جاري نشان مي‌دهد كه مردم همچنان به اصلاحات دل‌گرم‌اند. از زمان دور دوّم انتخاب آقاي خاتمي، چند ماهي بيش نگذشته، چگونه است كه مردمي كه با آن شور و اشتياق و اميد و انتظار، پاي صندوق‌هاي رأي آمدند.

به يك‌باره چنان مأيوس شدند كه چاره‌اي جز هنجارشكني نداشته باشند؟

چهارم اين‌كه بر فرض بپذيريم اين جريان ماهيت اعتراض‌آميز از نوع سياسي داشته است، به چه معياري مي‌توان آن را به كل مردم ايران يا حداقل به مردماني كه به اصلاحات آقاي خاتمي رأي داده‌اند، نسبت داد و از آن به «گاردبندي مردم عليه حاكميّت» تعبير كرد؟ بدون ترديد ميزان افرادي كه دست به شرارت يا هنجارشكني زدند، حتّي نسبت به رأي دهندگان به رئيس جمهور كنوني، نيز درصد خيلي كمي را تشكيل مي‌دهد، چه رسد از اين‌كه از كل مردم ايران سخن بگوييم. اين طرز برخورد نسبت به قضايا جز تطبيق پيش‌فرض‌هاي ذهني بر حوادث نيست و از اخلاق مطبوعاتي و برخورد عالمانه نسبت به تحولات، بدور است.


[1] . رالف موس، نظريه‌هاي بنيادي درباره نوجوان، ترجمه ژ، آ. صديقي و ديگران، مشعل آزادي 1370، ص 14.

[2] . دكتر بالايان، مسروب، روانشناسي بلوغ، اصفهان، مشعل، 1349، ص 16.

[3] . همان، ص 26.

[4] . بحارالانوار، ج77، (تهران) ص 135، باب 6، روايت 43.

[5] . تحف العقول عن آل الرسول، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطوعات، طبع پنجم، 1974م، ص 88.

[6] . دكتر قائمي، علي‌، خانواده و مسائل نوجوان و جوان «2» انتشارات شفق، 1361، ص 142.

[7] . كتاب قريش، ص 1، «اوصيكم بالشاب خيرآ فانهم ارق افئده».

[8] . محمدي ري‌شهري، ميزان‌الحكمه، (قم؛ دارالحديث، 1379)، ج 6، ص 2648، شماره 9076؛ غررالحكم، حديث 4768.

[9] . دكتر شرقي، محمد رضا، دنياي نوجوان، تربيت، 1370، ص 111.

[10] . رالف موس، همان، ص 118.

عباس بصير

/ 1