رهبر فاسق و عادل - رهبر فاسق و عادل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رهبر فاسق و عادل - نسخه متنی

محمد محمدي اشتهاردي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رهبر فاسق و عادل

احنف بن قيس مي گويد: نزد معاويه رفتم ، در مجلس او آنقدر از شيريني و ترشي نزد او آوردند كه تعجب كردم ، بعد از آن غذاهاي رنگارنگ در سفره او چيدند كه من نام آنها را نداشتم ، و نام يك يك آنها را از او مي پرسيدم و او جواب مي داد، وقتي كه معاويه غذاهاي خود را توصيف كرد، گريه ام گرفت ، گفت : چرا گريه مي كني ؟

گفتم : بيادم آمد كه شبي در محضر علي (ع) بودم ، هنگام افطار، آن حضرت مرا تكليف ماندن كرد، آنگاه انباني كه سرش ‍ بسته بود و مهر زده شده بود طلبيد، گفتم : در اين انبان چيست ؟

فرمود: سويق (آرد نرم) جو است . عرض كردم : ترسيدي كسي از آن بردارد و يا بخل كردي كه اين گونه سر آن را مهر كرده اي ؟

فرمود:نه ترسيدم و نه بخل كردم ، بلكه ترسيدم فرزندانم آن را با روغن يا زيتون بيالايند (تا من سويق روغني بخورم).

گفتم : اگر چنين غذائي بخوري مگر حرام است ؟

فرمود: حرام نيست ، ولي بر امامان عادل واجب است كه بقدر فقيرترين مردم ، نصيب خود را بردارند، تا مستمندان از جاده حق بيرون نروند.

داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

/ 1