پارسائي امام علي (ع) - پارسائی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پارسائی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد محمدي اشتهاردي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پارسائي امام علي (ع)

عصر خلافت علي (ع) بود، امام علي (ع) در كوفه به بازار پيراهن فروشها آمد، به يكي از پيراهن فروشها فرمود:

اي جوان ! آيا در نزد تو دو پيراهن به قيمت پنج درهم هست ؟

جوان گفت : آري دو پيراهن دارم كه مجموعا قيمت آن پنج درهم است ، ولي يكي از آنها بهتر است ، قيمت يكي سه درهم است و ديگري دو درهم مي باشد، علي (ع) فرمود: آنها را بياور. او پيراهنها را آورد، علي (ع) پنج درهم را داد و آن دو پيراهن را خريد، پيراهن بهتر را به قنبر داد، قنبر عرض كرد: اي اميرمؤمنان ! تو سزاوارتر به پيراهن بهتر هستي ، زيرا به منبر مي روي و براي مردم خطبه مي خواني . علي (ع) فرمود:اي قنبر! تو جوان هستي ، و احساسات و تمايلات جواني داري ، (و دوست داري لباست شيكتر باشد) و من از پروردگارم شرم مي كنم كه لباسي برتر از لباس تو بپوشم و بر تو برتري جويم زيرا از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: البسوهم مما تلبسون و اطعموهم مما تاكلون .

به غلامان خود همان لباس را بپوشانيد كه خود مي پوشيد، و همان غذا را بخورانيد كه خود مي خوريد. سپس آن حضرت پيراهن دو درهمي را پوشيد، آستين آن پيراهن دراز بود و از سر انگشتان مي گذشت . آن بزرگوار، آن قسمت اضافي را پاره كرد،قنبر گفت : پيراهن را بده تا آن قسمت پاره شده را سجاف و حاشيه دوزي كنم . امام در پاسخ او فرمود: دعه فان الامر اسرع من ذلك : از اين بگذر، چرا كه دنيا سريعتر از اين امور مي گذرد. ابواسحاق سبيعي مي گويد: روز جمعه بود و من كودك بودم و بر دوش پدرم بودم ، و در نماز جمعه به امامت علي (ع) شركت نمودم ، ديدم امام علي(ع) خطبه مي خواند و با آستين خود(مثل باد بزن) باد مي زند، به پدرم گفتم : آيا علي (ع) احساس گرمي مي كند؟

پدرم گفت : نه ، بلكه پيراهنش را شسته ، و حركت مي دهد تا خشك شود، و او غير از اين پيراهن ندارد.

داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

/ 1