چرا خداي متعال انسان مؤمن را به حوريان و زنان بهشتي وعده داده است مگر چه ايرادي داشت فقط به تكامل و رشد معنوي و روحي وعده مي داد؟
پاسخ
پاسخ به اين سؤال كه چرا خداوند به دادن پاداش معنوي و روحي اكتفاء نكرده و پاداش جسماني نظير حوريان بهشتي نيز براي مؤمنان قرار داده است؟ بايد گفت: اولاً: معاد انسان و زندگي انسان در عالم آخرت محدود به حيات روحي نيست بلكه زندگي روحاني و جسماني است لذا لازم بود كه خداوند از هر گونه مواهب و لذايد جسماني و روحاني بندگان صالح خود را بهره مند مي ساخت و به همين جهت براي مؤمنان گذشته از نعمت ها و لذايذ روحاني نعمت ها و لذايذ جسماني نيز قرار داده است بي ترديد اگر پاداش هاي خداوند تنها به امور معنوي و روحاني محدود مي شد، و از نعمت هاي جسماني نظير حوريان بهشتي خبري نمي بود در واقع مؤمنان از بخشي از نعمت ها و لذت ها محروم مي ماندند در حالي كه نياز داشتند و يا علاقه داشتند كه آنها را نيز داشته باشند.[1]يكي از صاحب نظران ضمن بحث مبسوطي در اين باره مي گويد: از نظر قرآن مجيد معاد هم جنبه جسماني دارد و هم جنبه روحاني، چرا كه انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر مي شود و طبعاً بايد در هر دو جنبه غرق مواهب و بركات الهي گردد، آنهايي كه نعمت هاي بهشتي را معنوي و روحاني مي پندارد و يا تنها پاداش و لذايذ معنوي و روحاني را كافي مي دانند، در حقيقت از اين نكته غافلند كه انحصار نعمت هاي بهشتي به نعمت هاي روحاني مفهومش نفي معاد جسماني است كه بر خلاف صريح قرآن است و اصولاً جسم و روح دو همزاد به هم پيوسته اند؛ همان گونه كه در اين جهان جدا از يكديگر نمي توانستند به تكامل ادامه دهند در آن جهان نيز براي بهره گيري از مواهب الهي جدا از يكديگر نمي توانند باشند و در نتيجه در بهشت بايد هر دو جنبه جسمي و روحي انسان از نظر لذت بردن تأمين شود و تنها لذايذ روحي كافي نيست.[2] پس اگر خداوند پاداش مؤمنان را تنها محدود به امور معنوي و روحي مي كرد اولين مشكل آن بود كه مؤمنان از برخي از لذايد(يعني لذايذ جسماني) محروم مي شدند.ثانياً: چه بسا مؤمناني هستند كه اعمال و عبادت هاي مختلف را براي رسيدن به نعمت هايي نظير حوريان بهشتي و باغ هايي كه ميوه هاي رنگارنگ دارند و قصرهاي كذائي، انجام مي دهند لذا حكيم بو علي سينا در تعريف زاهد و عابد مي گويد:«كسي كه از متاع دنيا و مواهب آن دوري مي كند زاهد ناميده مي شود، و كسي كه بر انجام عبادت ها مواظب است عابد ناميده مي شود .... و زُهد نزد غير عارفان نوعي معامله است گويا زاهد با اعراض از متاع دنيا مي خواهد به متاع برتر در آخرت برسد، چه اين كه عبادت نزد غير عارفان نوعي معامله است گويا عابد با انجام اعمالي در دنيا مي خواهد به پاداش هايي در آخرت دست يابد.»[3] و خواجه طوسي در شرح كلام بو علي مي گويد:عابد و زاهد مانند تاجران اهل معامله هستند و براي اجرت كار مي كنند و مي خواهند در آخرت به خواست هاي روحي و جسمي خود برسند.[4] بنابراين اگر خداوند پاداش را به امور معنوي و روحي محدود مي كرد اين عده افراد در واقع از حقشان محروم مي شدند و يا لا اقل به اهداف مورد نظرشان نمي رسيدند. و شايد براي شما جالب باشد اين نكته كه استاد حسن زاده آملي بارها ضمن درس مي فرمود: روزي فردي نزد علامه طباطبائي آمد و گفت: واقعاً اگر حوريان و قصرها و ساير نعمت هايي از اين قبيل در بهشت نباشند پس چرا ما به خود اين همه زحمت بدهيم و آن همه عبادت نماييم؟پس اين كه خداوند نعمت هاي بهشتي جسماني و روحاني را متنوع آفريده براي اين است كه بندگانش خواست ها و سليقه ها و گرايش ها و علاقه هاي مختلف و متعدد دارند؛ برخي تمام لذات ها را در همان لذات جسماني و حوريان بهشتي مي بينند.برخي ديگر به اندازه بلند همت اند كه مواهب بهشتي برايشان ناچيز است و پيوسته خواهان تماشاي جلوه جمال دل آراي حضرت دوست هستند و كمتر از آن را براي خود اندك مي دانند مثلاً لسان الغيب حافظ شيرازي از زبان اين عده چنين زيبا سروده است:
گر مخير بكنندم به قيامت كه چه خواهي
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
«هلك امرؤٌ لَمْ يعرف قدره»«كسي كه لرزش و قدر خودش را نشناخت به هلاكت رسيد»«نهج البلاغه، حكمت 149»
[1] . ناصر مكارم، پيام قرآن، ج6(معاد 2)،ص 278، نشر مدرسه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ قم، 1370 ش.[2] . ناصر مكارم، پيام قرآن، ج6(معاد 2)، ص 227، نشر پيشين.[3] . شرح الاشارات التنبيهات، ج 3، ص 370، نشر دفتر الكتاب بي جا، سال 1379 ق.[4] . همان.