حقيقت بهشت و جهنم چيست؟ محل و چگونگي حشر انسان ها چگونه است؟
1ـ بهشت و جهنمى كه در قرآن از آن تعريف و توصيف شده در كجاست؟2ـ و اينكه مردگان تا قبل از بر پايى قيامت و روز حساب در محشر قرار گرفتن آنان در بهشت و جهنم حقيقى بطور موقت در مكانى از صحراى نجف اشراف به نام صحراى وادى السلام و يا عالم برزخ ساكن خواهند بود صحت دارد؟
3ـ منظور از قيامت صغرى و كبرى چيست؟
پاسخ
مقدمةً براى روشن شدن پاسخ سئوالات به نكاتى اشاره مى شود.1ـ عقل انسان فقط اصل وجود معاد و لزوم آن را مى تواند ثابت كند و اما جزئيات مسائل معاد فقط از طريق قرآن و روايات قابل شناخت است.2ـ ما سه نوع بهشت داريم و دو نوع جنهم، بهشت دنيايى، بهشت حضرت آدم (ع)[1] بهشت برزخى چنانكه در قرآن مى خوانيم «سرانجام او را شهيد كردند و به او گفته شد وارد بهشت شو[2]» و بهشت آخرتى[3] جهنم برزخى در عذاب آنها آتش كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى شود و روزى كه قيامت بر پا شود (مى فرمايد:) آل فرعون را در سخت ترين عذابها وارد كنيد[4] عذاب اول مراد عذاب برزخى است و جهنم آخرتى داريم[5].3ـ دنيا و آخرت تفاوتهايى دارند. 1ـ در دنيا پيرى و مرگ هست و در آخرت نيست.2ـ دنيا جاى عمل و آخرت جاى نتيجه گيرى و حساب پس دادن است.
3ـ در دنيا امكان تغيير سرنوشت از طرف خود انسان وجود دارد ولى در آخرت وجود ندارد.
4ـ در دنيا مرگ و زندگى آميخته باهمند، ولى در آخرت حيات محض است حتى باغ و ميوه اش، جاندار است.
5ـ در اينجا اسباب و علل... حركت و تكامل وجود دارد، در آنجا فقط ملكوت الهى و اراده الهى ظهور دارد.
6ـ در اينجا انسان محدود و محجوب است و در آخرت پرده ها برداشته مى شود و حجاب ها كنار مى روند.
7ـ در دنيا خستگى و دلزدگى و ملال وجود دارد ولى در آخرت به هيچوجه خستگى و ملال و دلزدگى برايش پيدا نمى شود (در بهشت)[6].اما تفاوتهاى عالم برزخ با آخرت با اينكه هر دو داراپاداش و كيفرند ولى تفاوتهايى دارند.
1ـ در عالم برزخ احوال افراد متنعم يا معذب تغيير مى كند بخلاف آخرت[7].
3ـ عالم برزخ مربوط به فرد است ولى قيامت كبرى را مربوطه به جمع يعنى همه افراد و هم همه عالم است.3ـ با وجود عالم برزخ، عالم دنيا و تكليف برقرار است ولى پيش از قيامت بساط انسان و تكليف جمع مى شوند.4ـ انسان سه مرحله عمده و سه عالم مهم را طى مى كند كه هر يك محيط بر ديگرى است، 1ـ عالم دنيا (با مراحلش خاك، نطفه، علقه، جنين)[8].
2ـ عالم برزخ كه حدود 15 آيه در مورد آن در قرآن داريم از جمله
:«از حين مرگ تا روزى كه مبعوث شوند برزخ و فاصله اى است»[9].
3ـ عالم آخرت كه در آيه فوق اشاره دارد (روزى كه مبعوث مى شوند) و دهها آيه ديگر. بعد از اين مقدمه و بيان نكات.
جواب سئوال اول
از دو راه مى توان داد: نخست اينكه بهشت و دوزخ در باطن و درون اين جهانند ما اين آسمان و زمين و كرات مختلف را با چشم خود مى بينيم اما عواملى كه در درون اين جهان قرار دارند نمى بينيم و اگر ديد و درك ديگرى داشتيم هم اكنون مى توانستيم آنها را ببينيم در اين عالم موجودات بسيارى هستند كه امواج آنها با چشم، قابل درك نيستند، گواه اين حقيقت آيه ى است كه مى فرمايد: «اگر علم اليقين داشتيد دوزخ را مشاهده مى كرديدد سپس به عين اليقين آن را مى ديديد[10]. از پاره احاديث ديگر نيز استفاده مى شود كه بعضى مردان خدا درك و ديدى در اين جهان داشتند كه، بهشت و دوزخ را نيز با چشم حقيقت بين خود مى ديدند[11].ديگر اينكه عالم آخرت و بهشت و دوزخ محيط بر ين عالم است و به اصطلاح اين جهان در شكم و درون آن جهان قرار گرفته درست همانند عالم جنين كه در درون عالم دنيا است زيرا مى دانيم عالم جنين براى خود عالم مستقلى است اما جداى از اين عالم كه بلكه در درون آن واقع شده است عالم دنيا نيز نسبت به عالم آخرت همين حال را دارد يعنى در درون آن قرار گرفته است[12]. (با اين تفاوت كه رابطه ظرف و مظروف دنيايى و مادى نيست بلكه يكى داراى ابعاد سه گانه است و يكى بعضى ابعاد را دارد نه سه بعد را به خلاف جنين و مادر كه هر دو سه بعدى هستند).اما جواب سئوال دوم
بلى سكونت انسان در عالم برزخ صحت دارد براى روشن شدن مطلب ابتداءً معناى برزخ بيان مى شود، برزخ در اصل به معناى چيزى است كه در ميان دو شىء حائل مى شود و سپس بر هر چيزى كه ميان دو امر قرار گيرد برزخ گفته مى شود[13] دليل وجود چنين عالمى آيات قرآن است در حدود 15 آيه داريم (مؤمنون/100، نساء/97، نحل/32،يس/27ـ26، آل عمران/70ـ169، مؤمن/6ـ45، و...) از جمله آيه 100 مؤمنون بود كه در ص 3 گذشت و روايات زياد از جمله امام صادق (ع) مى فرمايد: برزخ قبر است و آن ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است[14] و در جاى ديگر آمده كه ابو بصير مى گويد: از امام صادق (ع) درباره ارواح مؤمينن پرسش نمودم.در پاسخ فرمود: در حجره هاى بهشتى مستقرند از غذاى بهشتى مى خورند از مايع بهشتى مى نوشند و از خدا مى خواهند هر چه زودتر قيامت را بر پا كنند تا به پاداشهاى نهائى خود نائل گردند[15] على (ع) بعد از جنگ صفين وقتى كه نزديك كوفه كنار قبرستانى كه بيرون دروازه قرار داشت رسيد رو به سوى قبرستان كرد و چنين گفت: اى ساكنان خانه هاى وحشتناك و مكانهاى خالى و قبرهاى تاريك اى خاك نشينان اى غريبان بعد خبرهاى دين را بيان فرمود سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود حتماً به شما خبر مى دهد كه بهترين زاد و توشه براى اين سفر پرهيزكارى است[16] بنابراين اصل وجود برزخ جاى بحث نيست بلكه اتفاقى بين مسلمين است[17] مهم كيفيت آن است كه روشنترين تصوير اين است كه روح انسان بعد از پايان زندگى اين جهان در اجساد لطيفى قرار مى گيرد كه از بسيارى از عوارض اين ماده كثيف بر كنار است و چون از هر نظر شبيه اين جسم است به آن «قالب مثالى» يا «بدن مثالى» مى گويند كه نه به كلى مجرد است و نه مادى محض بلكه داراى يكنوع «تجرد برزخى» است[18]، مردم هم در برزخ سه گروهند:
1ـ گروهى مؤمنان خالص.
2ـ كافران خالص.
3ـ گروهى متوسط و مستضعفند.
جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است اما گروه سوم در يكنوع حالت بيخبرى عالم برزخ را طى مى كنند[19].و اما اينكه در وادى السلام است يا نه؟
بايد گفت عالم برزخ هم مثل بهشت و جهنم محيط بر دنيا است. و رواياتى هم دارد كه وادى نجف را محل برزخ مؤمنان دانسته اند، كه به دو تاى آن اشاره مى شود.1ـ در حديثى از اصبغ مى خوانيم كه روزى حضرت از كوفه خارج شد و به نزديك نجف آمد و از آن گذشت. اَصْبَغْ مى گويد: ديديم روى زمين دراز كشيده است قنبر گفت اى امير مؤمنان اجازه نمى دهيد عبايم را زير پاى شما پهن كنم؟
فرمود: نه اينجا سرزمينى است كه خاكهاى مؤمنان در آن قرار دارد و با اين كار تو مزاحمتى براى آنها است.
اصبغ مى گويد: عرض كردم خاك مؤمن را فهميدم چيست؟ اما مزاحمت آنها چه معنى دارد؟
فرمود: اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود ارواح مؤمنان را مى بينيد كه در اينجا حلقه حلقه نشسته اند و يكديگر را ملاقات مى كنند و سخن مى گويند اينجا جايگاه مؤمنان است و در وادى برهوت ارواح كافران است[20].2ـ حبه عرنى مى گويد: على (ع) در قبرستان وادى السلام توقف نمود همانند كسى كه در مقابل مردمى براى مكالمه ايستاده است. من نيز با قيام آن حضرت ايستادم تا خسته شدم، ناچار نشستم مدتى گذشت از نشستن نيز آزرده شدم دوباره بپا خاستم و آنقدر ايستادم كه مثل بار اول خسته شدم تا به اينجا رسيد كه حضرت فرمود: اگر پرده برداشته شود مى بينى كه حلقه حلقه گرد هم آمده اند و با يكديگر سخن مى گويند، پرسيدم اينان اجسامند يا ارواح؟ پاسخ داد ارواحند. سپس فرمود: هيچ مؤمنى نيست كه در نقطه اى از نقاط زمين بميرد مگر آنكه به روحش گفته مى شود به وادى السلام ملحق شود كه اين وادى خود قطعه ى از قطعات بهشت است[21].و اما آخرين سئوال مراد از قيامت صغرى و كبرى چيست؟
انسان پس از مرگ دو عالم را طى مى كند.
1ـ عالمى كه مانند عالم دنيا پايان مى پذيرد و «عالم برزخ» (يا قيامت صغرى) ناميده مى شود.
2ـ ديگر عالم قيامت كبرى كه به هيچوجه پايان نمى پذيرد[22].خلاصه اين مقدمه اين شد كه:
1ـ عقل انسان به جزئيات مسائل معاد دسترسى ندارد، بايد قرآن و روايات را مورد بررسى قرار داد.
2ـ ما سه نوع بهشت و دو نوع جهنم داريم.
3ـ دنيا و آخرت، آخرت و عالم برزخ با هم تفاوتهاى دارند.اما خلاصه جواب سئوال اول: بهشت و جهنم يا در درون همين جهان است كه ما نمى بينيم و يا محيط بر اين جهان است.
و اما جواب سئوال دوم: بلى سكونت انسان در عالم برزخ كه عالمى است واسطه بين دنيا و آخرت درست است و دليل آن از قرآن حدود 15 آيه و رورايات زيادى است، در برخى روايات محل تجمع ارواح مؤمنين را در وادى السلام نجف دانسته اند و كفار را وادى در برهوت. جواب سئوال سوم: اين است كه قيامت صغرى همان عالم برزخ است و قيامت كبرى، قيامت اصلى كه بساط عالم و آدم، و تمام موجودات برچيده مى شود و بهشت و جهنم با ويژگى هاى كه براى عالم آخرت گفتيم ظاهر مى شود.منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ استاد شهيد مطهرى، زندگى جاويد يا حيات اخروى 7، (ناشر انتشارات صدرا سال 1358).2ـ محمد تقى فلسفى، معاد از نظر روح و جسم (ناشر: هيات نشر معارف اسلامى).3ـ استاد شهيد مطهرى، عدل الهى، (ناشر انتشارات صدرا سال 1357).4ـ محسن قرائتى، معاد، (ناشر انتشارات جامعه مدرسين).5ـ آية الله مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه، (ناشر دار الكتب الاسلامية 1370). ج19، ص192 ـ ج3، ص92ـ93 ـ ج7، ص439 ـ ج18، ص354ـ365 ـ ج3، ص170.6ـ برزخ چيست؟ ج14، ص314ـ318. و ج18، ص412، و 20/118 و ص43 و 1ص161 و ج26، ص211.اگر با عربى آشنا هستيد رجوع شود:1ـمحمد باقر مجلسى، بحار الانوار (ناشر دار احياء التراث العربى - مؤسسة الوفا بيروت)، ج6، ص209 تا ص281 بلكه تمام آن.2ـ نخبة التفاسير ـ لجنة من المحققين (ناشر: المركز الثقافى للدروس القرآن) ص147 به بعد.
[1]- بقره/35 و رجوع شود به نخبة التفاسير ـ لجنة من المحققين (ناشر المركز الثقافى للدورس القرآن) ص147.[2]- يس/26.[3]- آل عمران/132. و دهها آيه ديگر.[4]- مؤمن/46.[5]- مريم68/86 و دهها آيه ديگر.[6]- شهيد مطهرى، زندگى جاويد يا حيات اخروى،7 (ناشر انتشارات صدرا سال 58) ص36 تا ص39 با تلخيص.[7]- محمد تقى فلسفى، معاد از نظر روح و جسم (ناشر هيات نشر معارف اسلامى) ص287 تا ص 294 با تلخيص.[8]- مؤمنون/14.[9]- مؤمنون/100.[10]- تكاثر/5و6 و7.[11]- آية الله مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه (ناشر دار الكتب الاسلامية سال 1370) ج3، ص94.[12]- همان مدرك،(تفسير نمونه) ج3، ص95.[13]- همان مدرك، ص315 و راغب اصفهانى، مفردات راغب (ناشر: دفتر نشر الكتاب چاپ دوم، سال 1404 هـ ق) ص43.[14]- معاد از نظر روح و جسم،محمد تقى فلسفى،ص264و ص265(قبلا معرفى شد)و تفسير نمونه،ج14،ص318و ص319.[15]- معاد از نظر روح و جسم،محمد تقى فلسفى،ص264و ص265 (قبلا معرفى شد)و تفسير نمونه،ج14،ص318 و ص319.[16]- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى (ناشر مؤسسفه فرهنگى امير المؤمنين (ع)) كلمات قصار، شماره 130 ص654.[17]- همان تفسير نمونه، ج14، ص321.[18]- همان مدرك، ج14، ص322.[19]- باقر مجلسى (ره) بحار الانوار (ناشر دار احياء التراث العربى مؤسسة الوفاء بيروت) ج6، ص209 تا ص281 احوال برزخ و قبر مخصوصاً ص260 تا ص101 روايت 97.[20]- همان، بحار الانوار، ج6، ص242، روايت: 65.[21]- معاد از نظر روح و جسم فلسفى، ص314.[22]- زندگى جاويد يا حياة اخروى، شهيد مطهرى، ص32 و ص30 و تفسير نمونه، ج20، ص43 و ج26، ص211 و ج1، ص161.