آيا تكنولوژي با دين و بالاخصّ با دين اسلام جمع ميشود؟
پاسخ
معنا و مفهوم تكنولوژي
تكنولوژي به معناي دانش فني، روش فني، زبان فني و صنعت است.[1]ديكشنري وبستر (webslers) و لغتنامه «المورد»[2]چهار معنا براي تكنولوژي ذكر كردهاند:الف) زبان فني؛
ب) علم كاربردي؛
ج) روش فني براي دستيابي و انجام غرض عملي؛
د) كليه وسايل و ابزاري كه براي فراهم آوردن ضروريترين امور معيشتي مردم و آسايش آنان به استخدام و كار گرفته ميشود.
تكنولوژي و علم
تكنولوژي واژه مركبي از تكنيك (tecgnic) و لوژي ميباشد. «logy» «لوژي» از لوگوس «Iogos» به معناي عقل گرفته شده است، بنابراين تكنولوژي علم است، يك نحو تفكر است، يكنوع عقلانيت است. امكان ندارد كه تكنيك در جايي بدون هيچگونه شرايط و مقدماتي پيدا شود و رشد نمايد بلکه از جملة شرايط و مقدمات پيدايش تكنيك، تفكر و عقلانيت فني است، و مثل يك ارگانيسم و يك ماشين منظم و مرتب و هماهنگ و راحت كار ميكند تا راه توسعه هموار گردد.شهيد مطهري ميگويد: «امروز دنيا بر پاشنه علم ميچرخد، كليد همه جوامع، علم و اطلاع فني است، بدون علم نميتوان جامعهاي غني، مستقل، آزاد، عزيز و قوي بوجود آورد .[3]و دايرة تكنيك تا آن اندازه بسط و توسعه يافته كه اداره امور و روابط و مناسبات و معاملات و تعليم و تربيت و مداوا و درمان و بهداشت و... را در بر[4] گرفته است. و معناي ديگر آن اين است كه: «اولاً همه چيز جامعه به تكنيك بستگي دارد. ثانياً بسط و توسعه تكنيك مستلزم تغيير و تحول در نحوه تفكر است.. و براي حركت در جهت توسعه، تفكر جديد (تكنيكي) بايد پيدا كرد.»اسلام و تكنولوژي
نظر اسلام دربارة تكنولوژي را ميشود چند جور بررسي كرد: يكي از آن جهت كه تكنولوژي علم است، و نظر اسلام را در باب علم دانست، دوّم آنكه نظر به خود اسلام كرد كه «اسلام چگونه ديني است؟ چه هدفهائي دارد؟ و چگونه جامعهاي را ميخواهد؟ قلمرو دين چه اندازه وسعت دارد، آيا دامنه دستورهاي اين دين در همه شؤون حياتي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي بشر نظر دارد و در همة آنها منظور و هدفهائي دارد كه بايد تامين گردد.[5]ديدگاه اسلام نسبت به علم اين است كه «از قديمترين زماني كه كتب اسلامي تدوين شده در رديف ساير دستورهاي اسلامي مثل نماز و روزه بابي هم تحت عنوان «باب وجوب طلب العلم» (و باب فضل العلم)[6] باز شده و علم بعنوان يكي از فرائض شناخته شده است.»[7] از دوره طفوليت اين نداي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آوازه گوش هر مسلمان بود و هست:
چنيـن گفت پيغمبر راستگـو
زگهواره تا گور دانش بجوي
زگهواره تا گور دانش بجوي
زگهواره تا گور دانش بجوي
[1] . جعفري، محمد رضا، فرهنگ نشر نو و فرهنگ پيشرو آريانپور، ص64.[2] . البعلبكي، المورد، بيروت، دارالملايين.[3] . مطهري، مرتضي، بيست گفتار، قم، انتشارات ملا صدرا، ص215.[4] . داوري اردكاني، رضا، فلسفه در بحران، تهران، انتشارات اميركبير، ص136.[5] . بيست گفتار، همان.[6] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلامية، ج1.[7] . بيست گفتار، همان، ص216.[8] . همان، ص219.[9] . حكيمي، محمد رضا، دانش مسلمين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص7.[10] . بيست گفتار، همان، ص220.[11] . دانش مسلمين، همان، ص5ـ6.[12] . علق/1ـ5.[13] . نهجالبلاغه، حكمت 125.[14] . دانش مسلمين، همان، ص3.[15] . همان، ص4.[16] . هود/37؛ مؤمنون/27.[17] . جوادي آملي، عبدالله، بنيان مرصوص امام خميني، قم، نشر اسراء، ص347.[18] . سباء/10ـ11؛ انبياء/80.[19] . بنيان مرصوص امام خميني، همان، ص347.[20] . سباء/12ـ13.[21] . بنيان مرصوص امام خميني، همان، ص334ـ345.[22] . نمل/44.[23] .كهف/96.[24] . بنيان مرصوص امام خميني، ص347.[25] . همان، ص346ـ347ـ348.