آيا زلزله آيه عذاب الهي است؟ پس چگونه با ترفندهايي از خسارتش مي كاهند؟
پاسخ
پاسخ در چند محور ارائه مي شود:1. در اين باره كه آيا زلزله نشانه عذاب الهي است يا نه، بايد گفت: آنچه از روايات بر مي آيد اين است كه زلزله آيت الهي است که براي بيدار كردن مردم از خواب غفلت و معصيت احياناً رخ مي دهد، لذا وقتي از امام صادق ـ عليه السَلام ـ در باره زلزله پرسيده شد، حضرت فرمود: «انَ زلزلة و ما اشبهها موعظة و ترهيب يرهب بها النَاس ليرعوا و ينزعوا عن المعاصي»[1] يعني زلزله و امثال آن موعظه و هشداري است كه مردم به وسيله آن ترسانده مي شوند تا مواظب باشند و گناه را ترك كنند.و در روايت ديگري آمده است وقتي از امام صادق ـ عليه السَلام ـ پرسيده شد كه زلزله چيست، حضرت فرمود:«زلزله آيت الهي است»[2] .
مجلسي درباره اين جمله امام گفته است:
« مراد حضرت اين است كه زلزله علامتي از علامت هاي غضب و يا قدرت خداوند است.»[3]در اين گونه روايات زلزله به عنوان آيت الهي مطرح شده اما دليل يقين آور و قطعي در جايي ديده نشد كه زلزله عذاب الهي و از نوع عذاب هايي است كه امت هاي پيشين نظير قوم نوح و لوط و مانند آن به آن گرفتار مي شدند.لذا از باب احتمال شايد نتوان گفت كه زلزله هايي كه هر چند گاهي در برخي مناطق اتفاق مي افتند از نوع عذاب هاي استئصالي و براندازنده كه بر امت هاي پيشين نازل مي شده است خواهد، بود و يا لااقل دليل محكم كه عذاب بودن آن را به ان معنا ثابت كند، در دست نيست.بخصوص آن كه عذاب استئصالي و بر انداز كه همه را نابود كند، تا زماني كه انسان كامل و حجة خدا در روي زمين است و يا آنها اهل توبه و استغفار باشند، به امت آخر الزمان نازل نخواهد شد. لذا در قرآن كريم آمده :
«وما كان الله ليعذبهم و انت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون.»[4]
يعني تا تو در ميان آنان هستي، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند، و تا آنان طلب آمرزش مي كنند، خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود. اما بايد توجه داشت در اين آيه عذاب سنگين كه بر امت هاي پيشين آمده است نفي شده و گرنه عذاب بطور كل ممكن است دامن گير اين امت نيز بشود. چه اين كه بعيد است روزي اگر مؤمني اهل استغفار ميان آنان يافت نشود، آن گونه عذاب ها نيز بر اين امَت فرود آيد.[5]2. امَا در باره فراز دوَم اين پرسش بايد گفت گذشته از آن كه زلزله در تمام مواردش به معناي عذاب الهي نيست و عوامل طبيعي چه بسا موجب وقوع زلزله مي شود، ولي در هر صورت به عنوان آيت قدرت خداوند مطرح است و بايد نماز آيات خوانده شود.ولي بايد توجه داشت كه هيچ محذور شرعي و منع عقلي ندارد كه از طرق مختلف و به هر صورت كه در توان بشر باشد سعي نمايد جلوي خرابي هاي آن را بگيردمثلاً از طريق محكم سازي منازل از وقوع تلفات زلزله كم كند و كاملاً جلوي آن را بگيرند. و حتي به فرض اگر زلزله به عنوان عذاب الهي رخ بدهد، مؤمنين بايد سعي كنند به هر نحو ممكن خود را از محل وقوع عذاب دور نمايند و كاري انجام دهند كه عذاب الهي كه به اهل معصيت فرود آمده دامن گير آنها نشود. چنانكه خداوند در قرآن مي فرمايد به نوح دستور داده شد براي نجات مؤمنان كشتي بسازد.[6]
و يا فرشتگان عذاب قوم لوط به آن حضرت گفتند شب هنگام خود و اهلش را از منطقه بيرون ببرد.[7] از اين گونه آيات بدست مي آيد كه مؤمنان نه تنها مي توانند بلكه بايد تلاش كنند و چاره انديشي كنند كه از پي آمد عذاب كه بر اهل معصيت نازل مي شود نسبت به خود و بستگانشان بكاهند و خود و آنها را نجات دهند.علاوه بر اين ها، اگر زلزله يا ديگر حوادث طبيعي، به عنوان عذاب واقع شوند و اين انسان که در عوض اين حوادث قرار دارد جزء کساني باشد که مشمول عذاب است، اگر در ساختمان هاي ضد اتم هم قرار داشته باشد، عذاب دامنش را خواهد گرفت و راه فراري ندارد.خداوندي که ابرهه را با پاره سنگي از پاي در آورد و غرور را در قصرش با يک پشه به قتل رساند، مي تواند طاغوت هاي عصر ما را هم در ساختمانهاي بتوني عذاب نمايد. اما سخن در اين جا است که خداوند بسيار صبوريت و براي عذاب کردن عجله نمي کند.
بنابر اين چاره انديشي برا كاهش خسارت زلزله و امثال ان هيچ محذور شرعي و منع عقلي ندارد بلكه مطلوب و چه بسا ممكن است وظيفه باشد.3. نكته ديگر آن است كه زلزله هر جايي از كره زمين كه واقع شود، چه در غرب، چه در شرق، دليلي بر عذاب بودن آن به معنايي كه قبلاً بحث شد در دست نيست. اما ممكن است به عنوان پي آمد عمل كرد بد و معصيت بشر تلقي شود و خداوند براي بيدار كردن انسان ها آن آيت خود را به آنها نشان دهد. اما اين كه آنها از آن آيت الهي عبرت نمي گيرند و از غضب و قدرت خداوند نمي هراسند، مربوط به خودشان است و بالاخره با زلزله روز قيامت بخود خواهند آمد و به قدرت مطلقه الهي اذعان و اعتراف خواهند كرد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:ـ تفسير نمونه مجلدات: ج 13، ص 458، ج 15، ص 286، ج 25 ص 70، ج 23 ص 31، ج 9 ص105، ج 7 ص 131، ج 8 ص 243، ج 23 ص 326، ج 15 ص 43318، نشر دارالكتاب اسلاميه؛ تهران 1379 ش.
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر مؤسسه الوفا، 1403 ق، ج57، ص 130، ح27.[2] . همان، ح24، ص 129.[3] . همان.[4] . انفال/ 33.[5] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسيرالميزان، بيروت، نشر مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1403 ق، ج9، ص70.[6] . هود/ 36 ـ 38.[7] . هود/ 80.