آيا مشكلات و مصائب اين دنيا صرفاً آزمايش الهي است يا اين‌كه تاوان خطاهاي گذشته انسان است؟ - آيا مشكلات و مصائب اين دنيا صرفاً آزمايش الهي است يا اين‌كه تاوان خطاهاي گذشته انسان است؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا مشكلات و مصائب اين دنيا صرفاً آزمايش الهي است يا اين‌كه تاوان خطاهاي گذشته انسان است؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا مشكلات و مصائب اين دنيا صرفاً آزمايش الهي است يا اين‌كه تاوان خطاهاي گذشته انسان است؟

پاسخ

از مجموع آيات و رواياتي كه دربارة مصائب و مشكلات آمده است برمي‌آيد كه مشكلات و مصائب بر دوگونه مي‌باشد

الف) مشكلات و مصائبي كه با طبيعت زندگي انسان سرشته شده و اراد و اعمال بشر كمترين تأثيري در آن ندارد. مانند: مرگ و مير و قسمتي از حوادث دردناك طبيعي مثل: زلزله، سيل، طوفان و ... قرآن كريم مي‌فرمايد: «ما اصاب من مصيبة إلا باذن اللّه و من يؤمن بااللّه يَهدِ قَلبَهُ قلبه[1]؛ آنچه مصيبت مي‌رسد به اذن خداوند است و هر كس به خدا ايمان داشته باشد، خدا قلبش را هدايت مي‌كند». چنين مشكلات كه دامن‌گير انسان مي‌شود از قبل مقدر شده و در لوح محفوظ ثبت است. لذا بسياري از انبياء، اولياء و صلحا گرفتار چنين مصائب مي‌شدند. در حديث نيز داريم هنگامي كه امام علي‌بن الحسين ـ عليه السّلام ـ وارد بر يزيد شد، يزيد نگاهي به او كرد و گفت: يا علي! ما اصاءكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم! اشاره به اين‌كه حوادث كربلا نتيجة اعمال خود شما بود. امام ـ عليه السّلام ـ در پاسخ فرمود: «اين آيه در مورد ما نازل نشده، آنچه دربارة ما نازل شده آية ديگري است كه مي‌فرمايد: هر مصيبتي كه در زمين يا در جسم و جان شما روي دهد پيش از آفرينش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده و آگاهي براين امر به خداوند آسان است.»[2] بنابراين برخي از مشكلات از قبل براي انسان در نظر گرفته شده و در لوح محفوظ ثبت است اعمال و رفتار انسان نقش در بروز آن ندارد.

البته نبايد كسي به اين بهانه كه مصائب و مشكلات از سوي خداوند است و در لوح مقدر شده است در برابر آن سكوت نموده و براي رفع آن هيچ‌گونه اقدامي ننمايد، انسان بايد در مقابل هرگونه مشكلات مبارزه كند و در صورت مغلوب شدن به اعمال گذشته‌اش بنگرد. زيرا ممكن است برخي از مشكلات و مصائب به خاطر لغزش‌ها و خطاهاي خود انسان باشد. تفسير نمونه نيز به اين مطلب تصريح دارد: «هيچگاه قرآن نمي‌گويد در برابر مصائب تسليم باش و در رفع مشكلات كوشش مكن و تن به ظلم‌ها و ستم‌ها و بيماريها بده بلكه مي‌گويد: اگر با تمام تلاش و كوشش كه انجام دادي بازهم گرفتاري‌ها بر تو چيره شد، بدان گناهي كرده‌اي كه نتيجه كفاره‌اش دامانت را گرفته، به اعمال گذشته‌ات بينديش و از گناهانت استغفار كن و خويشتن را بساز». [3]

فلسفة تقدير مصائب در لوح محفوظ:

تقدير مصائب و مشكلات در لوح محفوظ علّت‌هاي مختلف دارد كه سه موردش ذكر مي‌شود:

1. زنگ بيدار باش

اگر بشر زندگي راحت و خالي از هرگونه ناملايمات داشته باشد، ارزش راحتي و آسايش را درك نخواهد كرد. زيرا بشر با غرور، شهوت، اميال و غرايزي كه دارد اگر بحالش گذاشته شود و هيچ وسيلة بيدار باشي نداشته باشد اندك‌ اندك حدود و حقوق را فراموش كرده و طبعاً به هرگونه خواسته‌هاي نامشروع اميال و آرزوها تن خواهد داد كه فرآيند نامطلوب در پي خواهد داشت. لذا بشر به يك بانگ بيدار باش و زنگ خطر نيازمند است تا فطرت ذاتي انسان بيدار شود و به خداوند رو آورند، و از طرفي بشر تنها براي زندگي در اين جهان مادي خلق نشده، بلكه براي يك حيات جاوداني و كاملتري ذخيره شده است كه اين زندگي مقدمه براي رسيدن به آن است. و از آنجا كه بشر در نتيجة سرگرم شدن و مشغول شدن به اين زندگي مادي، از زندگي ابدي غفلت نموده و در پي تكامل خود نيست، نيازمند به يك وسيلة تذكر و بيداري است كه او را به مقصد اصلي و وطن حقيقي متوجه نمايد و زوال و فناي اين جهان گذرا را در مقابل او مجسّم سازد تا دلبستگي شديد به آن پيدا نكند و در تكاپوي تكامل خود باشد.

از آنچه كه قرآن فرموده: «آنچه از دست داده‌ايد غمگين نشويد و به آنچه خداوند به شما داده است خوشحال و دل‌بسته نباشيد».[4] نيز به دست مي‌آيد كه علت مصائب و مشكلات اين است كه انسان دل‌بسته و اسير زرق و برق اين جهان مادي نشود و آن را جاودانه نپندارد. بنابراين مصائب و مشكلات زنگ بيدارباش براي غافلان، شلاق بر ارواح خفته، رمز ناپايداري جهان مادي و اشاره‌اي به كوتاه بودن عمر اين زندگي است.

2. شلاق تكامل: استاد مطهري (ره)، مصائب و شدايد را براي تكامل انسان ضروري مي‌داند و مي‌فرمايد: اگر محنت‌ها و رنج‌ها نباشد بشر تباه مي‌گردد. قرآن مي‌فرمايد: «همانا انسان را در رنج و سختي آفرينش داده‌ايم»[5]. استاد مي‌افزايد كه : آدمي بايد مشقت‌ها را تحمل كند و سختي‌ها را بكشد، تا هستي لايق خود را بيابد. تضاد و كشمكش، شلاق تكامل است، موجودات زنده با اين شلاق راه خود را بسوي كمال مي‌پيمايند، اين قانون در جريان نباتات، حيوانات و بالاخص انسان صادق است». اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در يكي از نامه‌هاي خود به عثمان بن حنيف ... به اين قانون بيولوژيك اشاره مي‌كند: «كه در ناز و نعمت زيستن، موجب ضعف و ناتواني مي‌گردد و برعكس زندگي در شرايط دشوار و ناهموار، آدمي را نيرومند و چابك مي‌سازد و جوهر هستي او را آبديده و توانا مي‌گرداند. آنگاه حضرت توضيح مي‌دهد كه درختان بياباني كه از مراقبت و رسيدگي مرتّب باغبان محروم مي‌باشند، چوب محكم‌تر و بادوام‌تر دارند، درختان باغستان‌ها كه دائماً مراقبت شده‌اند و باغبان به آنها رسيدگي كرده نازك پوست‌تر و بي‌دوام‌ترند».

استاد در ادامه مي‌فرمايد: خدا براي تربيت و پرورش جان انسان‌ها دو برنامة تشريعي و تكويني دارد و در هر برنامه شدايد و سختي‌ها را گنجانيده است. در برنامة تشريعي عبادت را فرض كرده و در برنامة تكويني، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز، شدايدي است كه با تكليف ايجاد گرديده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاي عالي انساني است. گرسنگي، ترس، تلفات مالي وجاني و ... شدايدي است كه در تكوين پديد آورده شده است و بطور قهري انسان را در برمي‌گيرد.[6]

3. آزمايش الهي: يكي از علت‌هاي وجود مشكلات در زندگي به خاطر امتحان انسان است. چنانكه ابراهيم خليل‌الرحمان بارها مورد آزمايش قرار گرفت قرآن مي‌فرمايد: «بياد آر آن زماني را كه خداوند ابراهيم را با يك رشته امور آزمايش كرد و او نيز به خوبي از عهدة آن برآمد و به او گفت: من ترا پيشواي مردم قرار مي‌دهم»[7] ، «همچنين قرآن كريم از افرادي ياد مي‌كند كه در صفا صاحب باغي بودند و تصميم داشتند كه ميوه‌هاي باغ را بگونه‌اي بچينند كه بينوا و بيچاره‌اي از آن آگاه نشود و همه را بدون پرداخت ماليات لازم به فروش برسانند، ناگهان عذاب باغ را فرا گرفت و آن را بصورت سنگلاخي درآورد كه هرگز گياهي در آن نمي‌رويد».[8]

لازم به ذكر است كه مصائب و مشكلات براي ظالمان تأديب و براي مؤمنين آزمايش و براي پيامبران و معصومين ـ عليه السّلام ـ درجه و براي اولياء كرامت و مقام است.[9]

ب) برخي مصائب و مشكلات به خاطر خطاهاي گذشتة انسان است. خود انسان در آن نقش دارد يعني به خاطر اعمال و رفتار ناپسند دامن‌گير انسان مي‌گردد. گاهي چنين مشكلاتي محصول گناهان جمعي است چنانكه قرآن مي‌فرمايد: «فساد در خشكي و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد. تا نتيجة بعضي از اعمال را كه انجام داده‌اند به آنها بچشاند شايد باز گردند»[10]. روشن است كه اين آيه مباركه دربارة جوامع انساني است كه به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانيها مي‌شوند. آيات ديگر گواهي[11] مي‌دهد كه در ميان اعمال انسان و نظام تكويني زندگي او، ارتباط و پيوند نزديكي وجود دارد كه اگر براصول فطرت و قوانين آفرينش گام بردارند مشمول بركات الهي مي‌شوند و هرگاه فاسد شوند زندگي آنها به فساد مي‌گرايد. گاهي مشكلات و مصائب محصول گناه فرد است كه تنها فرد خاص در زندگي شخصي مواجه با مشكلات مي‌شود كه يا مي‌ميرد، يا مريض مي‌شود و يا ترس و گرسنگي و محروميت چرخ زندگيش را از كار مي‌اندازد.

قرآن نيز مي‌فرمايد: «هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام داده‌ايد و بسياري را نيز عفو مي‌كند.»[12]، اين آيه هم خطاب به اجتماع دارد و هم به افراد. گويا بيان‌گر نوعي رابطة خاص ميان انسان‌ها و اعمال آنان است. پيامبر گرامي (ص) نيز در مورد اين آيه «و ما اصابكم من مصيبة ... » مي‌فرمايد: «اين آيه بهترين آيه در قرآن است، اي علي! هر خراشي كه از چوبي برتن انسان وارد مي‌شود و هر لغزش قدمي، بر اثر گناهي است كه از او سر زده ...»[13]. بنابراين برخي از مشكلات و مصائب به خاطر گناهان خود انسان است.

نتيجه اين‌كه: برخي از مصائب و مشكلات با طبيعت زندگي انسان عجين گشته و در لوح محفوظ ثبت است؛ تا بانگ بيدارباش، امتحان و شلاق تكامل براي انسان باشد. برخي از مشكلات بخاطر لغزش‌ها و اعمال ناشايست خود انسان است.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. منشور جاويد تأليف استاد سبحاني، ج1، ص 270 ـ 251.

2. تفسيرنمونه، ج20، ص 447 ـ 439

3. عدل الهي، استاد مطهري، ص 196 ـ 176.


[1] . قرآن كريم، سوره تغابن، آية 11.

[2] . الشيخ عبد علي‌بن جمعة العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، تصحيح و ؟؟؟، سيّدهاشم رسول محلاتي، چاپ ؟؟؟ علميه قم، ج4، ص 580.

[3] . مكارم شيرازي تفسير نمونه، ناشر دارالكتب الاسلاميه، 1369، چاپ هشتم، چاپخانة مدرسة اميرالمؤمنين، ج20، ص 447.

[4] . قرآن، سورة حديد، آية 23.

[5] . قرآن، سورة بلد، آية 4 .

[6] . استاد مطهري، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپخانة علامة طباطبايي، چاپ سوم 1376، ص 178 ـ 179.

[7] . قرآن، سورة بقره 124.

[8] . جعفر سحابي،منشور جاويد،انتشارات كتابخانه عمومي امام اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ،چاپ فرهنگ،ج1،ص255.

[9] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج81، ص 198.

[10] . قرآن، سورة روم 41.

[11] . قرآن، سورة 11.

[12] . قرآن، سوره 30.

[13] . الطبري، مجمع‌البيان في تفسير‌القرآن، چاپ بيروت، ج9، ص 53، ذيل آية 30، سورة شوري.

/ 1