آيا عدم پذيرش اعمال خير از غير مسلمان، خلاف عدل الهي نيست؟ - آيا عدم پذيرش اعمال خير از غير مسلمان، خلاف عدل الهي نيست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا عدم پذيرش اعمال خير از غير مسلمان، خلاف عدل الهي نيست؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا عدم پذيرش اعمال خير از غير مسلمان، خلاف عدل الهي نيست؟

پاسخ

قبل از اين‎كه وارد بحث اصلي شويم ذكر اين مطلب ضروري است كه عدل بر دو قسم است:

1. عدل بشري

كه داراي معاني متفاوتي است ولي بخاطر رعايت اختصار به يكي از آنها كه مهم‎تر است اشاره مي‎شود. يعني احترام به حقوق ديگران و عدم تجاوز و تصرف در حقوق افراد ديگر.

2. عدل الهي

يعني خداوند فضل و كرمش را نسبت به موجودي كه استحقاق دريافت آن‎را دارد دريغ نكند. به عبارت ديگر عدل خداوند عين فضل اوست.[1]

پس از اشارة كوتاه به معناي عدل الهي، مي‎پردازيم به اين مطلب كه آيا اعمال خير از غير مسلمانان پذيرفته مي‎شود يا خير؟ در صورت پذيرش فرق ميان مسلمانان و غير مسلمان در چيست و در صورت عدم پذيرش و عدم تعلق پاداش به آن اعمال، با عدل الهي چگونه سازگار است؟ به عبارت ديگر، از يك سو چنين به نظر مي‎رسد كه اعمال صالح فقط از افراد مسلمان و مؤمن پذيرفته مي‎شود. از سوي ديگر وقتي زندگي برخي از مخترعين و مكتشفيني كه مسلمان نيستند مورد مطالعه قرار مي‎گيرد مشخّص مي‎گردد كه آنها خدمات بسيار با ارزشي به بشريت كرده‎اند و به همين خاطر مستحق دريافت پاداش به نظر مي‎آيند. اين دو حالت مذكور باعث بوجود آمدن ابهام و سردرگمي در مسأله مي‎شود.

نكته‎اي كه در روشن شدن بحث، بايد به آن توجّه اين است كه ما نمي‎خواهيم دقيقاً مشخص كنيم كه چه كسي اهل بهشت است و چه كسي اهل جهنم. چون چنين كاري از هيچ كسي غير از خداوند امكان پذير نيست. فقط خداوند از نيات و باطن افراد خبر دارد و مي‎تواند بصورت قطعي حكم كند كه عمل چه كسي پاداش دارد و عمل چه كسي پاداش ندارد. البتّه فقط دربارة افرادي مي‎توان اظهار نظر قطعي كرد كه اولياء الهي سرنوشت نهائي آنها را مشخص كرده باشند.

اكنون به بررسي و توضيح مشروح سؤال مذكور مي‎پردازيم. در مورد اين بحث دو ديدگاه و طرز تفكر وجود دارد كه كاملاً مخالف و مقابل يكديگر مي‎باشند. ما پس از بيان و بررسي اين دو طرز تفكر به ديدگاه سومي مي‎رسيم كه بيانگر حقيقت در بحث مورد نظر مي‎باشد. طرز تفكر اول مربوط به كساني است كه معتقدند هيچ فرقي ميان مسلمانان و غيرمسلمانان نيست و هر كس عمل صالح و خيري انجام دهد، نظير احسان به خلق، خدمات بهداشتي و امثال اين‎ها، مستحق پاداش از جانب خداوند مي‎باشد. اين گروه براي ادعاي خود دو نوع استدلال عقلي و نقلي مي‎آورند كه ما بصورت خيلي خلاصه به آن‎ها اشاره مي‎كنيم. دليل عقلي داراي دو مقدمه است.

مقدمه اول

خداوند بين موجودات تبعيض قائل نمي‎شود بلكه نسبت خدا با همه موجودات يكسان است. به همين خاطر عدالت خداوند اقتضا مي‎كند كه هر كس ـ مسلمان يا غيرمسلمان ـ اگر عمل نيكي انجام داد پاداش دهد.

مقدمه دوم

حُسْن و قُبح اعمال، واقعي و ذاتي است نه قراردادي. از اين دو مقدمه چنين نتيجه گرفته مي‎شود كه خداوند بين بندگانش فرق نمي‎گذارد و عمل خير و صالحِ هر كسي را پاداش مي‎دهد. در بيان دليل نقلي، آياتي را بعنوان نمونه مي‎آورند كه در آنها اصل عدم فرق و تبعيض ميان انسان‌ها، در پاداش داشتن براي عمل خير و كيفر داشتن براي عمل شر را بيان مي‎كند. برخلاف دستة اول، گروه ديگري هستند كه معتقدند اكثر قريب به اتفاق مردم اهل جهنم مي‎باشند و بايد مجازات شوند. اين گروه نيز دو نوع استدلال عقلي و نقلي دارند كه بصورت گذار به آنها اشاره مي‎شود.

دليل عقلي

در صورتي كه خداوند كارهاي نيك غيرمسلمانان را بپذيرد پس مسلمان با غيرمسلمان تفاوتي نمي‎كند. و اگر فرقي بين مسلمان و غيرمسلمان نباشد اصلاً اسلام و ايمان اثر نخواهد داشت و بي‎فايده مي‎شود. در حالي كه اين‎گونه نيست و فقط اعمال مسلمانان پذيرفته مي‎شود. اين گروه حتي بسياري از مسلمانان را هم به دلايل مختلف مستحق عذاب مي‎دانند و اعمال خير آنها را مردود اعلام مي‎كنند.

دليل نقلي

به آيات و رواياتي استدلال مي‎كنند كه در آنها، عمل كافر غيرمقبول شمرده شده است. پس از اشاره كوتاه به اين دو طرز تفكر، نوبت مي‎رسد به توضيح ديدگاه سوم كه نه تفريط گروه اول را دارد و افراط دسته دوم را. آنچنانكه قبلاً‌ هم گفته شد، گروه اول ادعا مي‎كردند كه كارهاي خوب كافران را خداوند مي‎پذيرد. بخاطر اين‎كه خوبي و بدي اعمال ذاتي است و عمل خير حتي اگر از كافر صادر شود، خداوند پاداش مي‎دهد. اين ادعا و دليلي كه براي آن آورده‎اند درست است ولي از يك مطلب بسيار مهم غافل شده‎اند و آن اين‎كه، خوبي و بدي داراي دو بُعد است. بُعد اول، حُسن و قُبح فعلي و بُعد دوم حسن و قبح فاعلي.

حُسن و قبح فعلي عبارت است از: اثر سودمند يا زيان‎بار كاري در جامعه. در استدلال مذكور فقط اين جنبه از حُسن و قبح مورد توجّه واقع شده و نتيجه‎گيري شده است كه به همين خاطر نتيجه نادرست مي‎باشد. حُسن و قبح فاعلي عبارت است از: «انتساب عمل به شخص فاعل و انگيزه‎هاي نفساني و روحي فاعل كه موجب آن عمل شده است.»[2]

پس حسن و قبح فعلي به اثر خارجي عمل مربوط مي‎شود و حسن و قبح فاعلي به چگونگي انجام عمل از سوي فاعل مربوط مي‎شود. براي اين‎كه يك عمل خير باشد تا اين‎كه مستحق دريافت پاداش گردد، سودمند بودن عمل به تنهايي كافي نيست، گرچه اهميتش انكارناپذير است، بلكه بايد ديد فاعل با چه نيّت و چه منظوري و هدفي اقدام به انجام عمل كرده است. اگر داراي نيت و هدف خير باشد كارش خير است يعني حُسن فاعلي هم دارد.[3]

اعمال از جهت ظاهر ممكن است شبيه هم باشند و شايد دو عمل هر دو خير و صالح به نظر آيد و عين هم باشند. يا حتي يكي از آندو خيلي با ارزش‎تر و بزرگ‎تر به نظر آيد ولي انگيزه و نيت است كه اعمال را از هم جدا مي‎كند. لذا ممكن است عملي كه خيلي با ارزش به نظر مي‎رسد در واقع اصلاً ارزشي نداشته باشد و يا برعكس. پس ارزش واقعي اعمال وابستگي جدي به نيّت و انگيزه فاعل دارد.[4] به علت اين‎كه نيّت روح عمل مي‎باشد. نيّت و هدف خير مفهوم واقعي كه داراي اثر باشد، وقتي حاصل مي‎شود كه اعتقاد و ايمان به اصول دين از قبيل توحيد و نبوت و معاد حاصل گردد. «تا عملي از راه ايمان، عقيده و نيّت نورانيت و صفا پيدا نكند، به ملكوت الهي نائل مي‎شود. عمل به اين مرتبه مي‎رسد كه روح داشته باشد، روحِ عمل همان بهرة اخروي و ملكوتي آن است.»[5]

پس كسي كه ايمان و اعتقاد به خداوند نداشته باشد و كافر باشد، عملش اجر و اثري نخواهد داشت، البتّه نكتة بسيار مهمي که نبايد مورد غفلت واقع شود اين است ‎كه همه كافران با هم مساوي نيستند بلكه گاهي كفر از روي عمد و لجاجت است كه در اين صورت شخص كافر با آگاهي و علم، حقيقت را انكار مي‎كند و كفر مي‎ورزد. عمل خير چنين كافري پاداش نخواهد داشت و جايگاهش جهنم است. و گاهي كفر از روي جهل و ناداني است هيچ‎گونه عمل و عنادي وجود ندارد. در اين صورت عمل خير شخص كافر پذيرفته مي‎شود و نزد خداوند معذور خواهد بود. علاوه بر اين‎كه اگر عملي با نيّت خير و به منظور خدمت به بشريت از شخص كافر و مشرك صادر شود در اين صورت هم خداوند عمل شخص را ناديده نمي‎گيرد. چنان‎كه در بعضي از احاديث آمده است كه مشركاني مثل حاتم طائي چون كارهاي خير و نيكو از روي انسان دوستي انجام داده‎اند، دچار عذاب نمي‎شوند و يا در عذابشان كاهش داده مي‎شود.[6]

در پايان اين نكته را متذكر مي‎شويم كه اگر عمل خير غيرمسلمان صلاحيت پاداش گرفتن داشته باشد خداوند دريغ نمي‎كند و الاّ عملش اثري نخواهد داشت و اين از ناحيه خداوند نيست بلكه از ناحية خود عمل است. پس هيچ منافاتي با عدل خداوند ندارد. چون عمل به صورت مطلق ارج و پاداش ندارد بلكه عملِ مشروط به شرايطِ خاص داراي پاداش است.


[1] . ر.ك، مطهري، مرتضي، عدل الهي، قم، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزة علميه، 1361، ص 48 ـ 50.

[2] . همان، ص 291.

[3] . همان، از ص 261 ـ 293.

[4] . ر.ك، به عدل الهي از ديدگاه امام خميني (ره)، استخراج و تنظيم: معاونت پژوهشي مؤسسه تنظيم و نشر امام خميني (ره) موسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، چاپ اول، 1378، ص 94 ـ 196.

[5] . مطهري، مرتضي، عدل الهي، ص 301.

[6] . ر.ك، مطهري، مرتضي، عدل الهي، ص 297 ـ 305.

/ 1