جابر بن عبدالله - جابر بن عبدالله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جابر بن عبدالله - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جابر بن عبدالله

جابر پسر عبدالله انصاري، صحابي معروف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و از ياران امام علي و حسنين و امام زين العابدين عليهم السلام است. جابر امام باقر عليه السلام را نيز ديده است، امّا قبل از امامت امام باقر عليه السلام در سن 94 سالگي به سال 78 ه. ق درگذشته است. امام صادق درباره جابر فرمود:

«او آخرين بازمانده اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و شيفته و دلداده ما أهل بيت بود.»

جابر بنا بر روايتي كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيده بود، در انتظار ديدن امام باقر عليه السلام بي تاب بود و در مسجد در حالي كه عمامه اي سياه بر سر داشت مي نشست و ندا مي داد: «يا باقر العلم! يا باقر العلم!» مردم مدينه كه اين حال جابر را مي ديدند، او را به هذيان گويي متهم مي كردند، ولي جابر مي گفت: «به خدا قسم هذيان نمي گويم. از پيامبر شنيدم كه فرمود: تو مردي از خاندان مرا مي بيني. نام او نام من وشمايل او شمايل من است. او شكافنده علم است. اين سخن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است كه مرا بر اين گفته وا مي دارد.»

شأن ومنزلت جابر چنان است كه امام باقر عليه السلام فرمود: «جابر از رسول خدا براي من حديث كرد و جابر دروغ نمي گويد.» او در عشق و ارادت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ثابت قدم بود و در محله هاي مدينه رفت و آمد مي كرد و مي گفت: «علي خَيرُ البَشَر فَمَن أَبي فَقَد كَفَر».

جابر در حالي كه پيرمرد سالخورده اي شده بود به ديدن امام باقر عليه السلام ـ كه نوجوان بودند ـ شتافت.

امام را در آغوش گرفت و سر مبارك او را بوسيد و گفت: «رسول خدا مرا فرمان داد كه سلام او را به تو برسانم.»

و امام فرمود: «بر او و بر تو سلام باد.»

آنگاه جابر متواضعانه گفت: «پدر و مادرم فداي تو، براي من شفاعت روز قيامت را ضمانت كن»

و امام فرمود: «چنين كردم اي جابر».

جابر از شمار افرادي بود كه تأويل آيه «ان الّذي فرض عليك القرآن لرادّك إلي معاد» را مي دانست؛ يعني به رجعت معتقد بود. در قرن اوّل كمتر كسي به رجعت اعتقاد داشت. أبو حمزه ثمالي، أبو زبير، جابر بن يزيد و بسياري ديگر از او روايت نقل كرده اند.

سايت hadith.net

/ 1