اگر آخرتي در كار نباشد، چه كسي ضرر مي‌كند، انسان دين‌دار يا بي‌دين كه در اين دنيا لذت برده است؟ - پرسش: اگر آخرتي در كار نباشد، چه كسي ضرر مي‌كند، انسان دين‌دار يا بي دين كه در اين دنيا لذت برده است؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش: اگر آخرتي در كار نباشد، چه كسي ضرر مي‌كند، انسان دين‌دار يا بي دين كه در اين دنيا لذت برده است؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر آخرتي در كار نباشد، چه كسي ضرر مي‌كند، انسان دين‌دار يا بي‌دين كه در اين دنيا لذت برده است؟

پاسخ

براي جواب دادن به اين سؤال بايد به دين و فوايد آن توجه كنيم. آيا فايدة دين‌داري فقط در آخرت نصيب انسان مي‌شود يا نه؟ عمل به آموزه‌هاي ديني فوايد دنيوي هم دارد؟

با توجه به احكام دين و قرآن و مسائل رواني مسلماً جواب دوم صحيح است. براي جواب تفصيلي اين سؤال ما فوايد دين را از دو ديدگاه اسلامي و روانشناسي مورد بررسي قرار مي‌دهيم و ثابت مي‌كنيم كه هم از لحاظ ديني و هم رواني شخص ديندار در اين دنيا (با فرض عدم وجود آخرت) راحت‌تر و با آرامش بيشتري زندگي مي‌كند.

الف. فوايد دين از نگاه ديني

1. فايده روزه

امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارة علت روزه گرفتن مي‌فرمايند: علت روزه آن است كه غني و فقير مساوي گردند، زيرا غني هيچ گاه گرسنگي را نديده است تا به فقير رحم كند...[1]

2. فايدة قصاص

در قرآن سوره بقره آية 179 آمده است: در قصاص كردن براي شما حيات است و حيات اجتماعي از ثمرات قصاص است. امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در تفسير اين آيه مي‌فرمايند: ... زير آن كسي كه به قتل همت مي‌گمارد و بداند كه به سبب آن قصاص مي‌شود، از قتل دست مي‌شود و اين امر باعث زنده ماندن شخص مي‌شود كه بنا بود به قتل برسد...[2]

3. فايدة زكات

امام رضا ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: علت تشريع زكات آن است كه در پرتو آن غذاي مستمندان تأمين و اموال توان‌گران حفظ گردد.[3]

4. فايدة حكم حرمت زنا

از جمله ضررهاي زنا انقطاع نسل و نسب،[4] نفي خويشاوندي، زوال حقوق نسبي و سببي، سرگرداني و حيراني كودكان و... مي‌باشد.[5] همچنين موارد بسياري ديگر است كه خواننده را به كتاب علل الشرايع و كتابهاي فلسفه ديني و كاركردهاي دين ارجاع مي دهيم.

ب. فوايد از نگاه روانشناسي

1. پاسخ به احساس تنهايي

يكي از احساسات مشترك ما با ساير انسانها احساس تنهايي است. همة انسانها از تنهايي رنج مي‌برن. با سير در دل خود اين را در مي‌يابيم، تنهايي فيزيكي، تنهايي در معاشرت و تنهايي عاطفي و تنهايي مصيبتي گريبانگيرما هستند.

2. كاهش دادن ترس از مرگ

ترس از مرگ حالتي رواني است كه بسياري از انسانها را دچار حيرت و بحران مي‌نمايد. دين با تفسير صحيح مرگ و تعريف آخرت آن را براي مؤمنان آسوده مي‌كند.

3. كاهش رنج

مي‌دانيد كه دنيا پر از رنج و سختي است. دين با تفسير حقيقت رنج و اينكه آن باعث تكامل انسان مي‌شود و كفارة گناهان است، سختي آن را كاهش مي‌دهد و انسان مقاوم‌تر مي‌شود. همانگونه كه در سوره بقره، آية 216 و سوره انشراح آية 5 و 6 و... آمده است.

4. كنترل افراد جامعه

دين، ‌انسانها را از تجاوز به حقوق ديگران و ظلم به ديگران شديداً نهي مي‌كند و همين باعث مي‌شود كه جامعه دين‌دار با آرامش بيشتري زندگي كند.

5. حل تنازع و تعارض آدميان

زندگي دنيوي و مادي انسانها همراه با كشمكش و چالشهاي رنج‌آور همراه است. مسائلي مانند: ثروت و قدرت و ساير امور دنيوي، رقابت پذير و كشمكش‌‌زايند و تنها امور معنوي هستند كه در كاهش تعداد نزاعها و تخفيف رنجها توفيق دارند. براين اساس دين، به سبقت در خيرات توصيه مي‌كند.[6]

اما برتري‌طلبي در امور مادي را از آن رو كه ماية خصومت است نهي مي‌كند و همچنين به قول «ياسپرس» گناه موجب كشمكش است و دين با نهي از گناه اين نزاعها را كاهش مي‌دهد. نتيجه آن كه گرايش افراطي به امور مادي و ارتكاب گناه، منشأ نزاع آدميان است و دين از هر دو عنصر نهي نموده است.[7]

شهيد مطهري دربارة خودكشي صادق هدايت مي‌نويسد: صادق هدايت چرا خودكشي كرد؟ يكي از علل خودكشي او اين بود كه اشراف زاده بود او پول توجيبي بيش از حد كفايت داشت، اما فكر صحيح و منظم نداشت. او از موهبت ايمان بي‌بهره بود، جهان را مانند خود بوالهوس و گزافه‌كار و ابله مي‌دانست. از آن نوع لذتهايي كه او با آنها آشنا بود، ديگر چيزي باقي نمانده بود كه هستي و زندگي ارزش انتظار آنها را داشته باشد. او ديگر نتوانست از جهان لذت ببرد.[8]

ضمناً بايد به اين مهم نيز توجه شود كه لذتهاي دنيوي، گذرا و آني هستند و خيلي از لذتهايش منشأ درد و ناراحتي و بيماري مي‌شود، مثلاً خوردن زياد و يا خوابيدن زياد و...
اما لذتهاي معنوي و ديني و همچنين لذتهاي عقلاني و روحي بسيار شيرين و نشاط‌آور هستند و نه تنها باعث افسردگي نمي‌شود، بلكه باعث شادي و نشاط حقيقي روح و جسم انسان مي‌شوند.

لذتي كه انسانهاي عارف و متديّن از عبادت و مناجاتِ با خدا مي‌برند بسيار بالاتر از لذات دنيوي است و اصلاً قابل قياس با هم نيستند. همچنين لذتي كه يك عالم از كسب علم مي‌برد، بسيار بالاتر از لذات دنيوي هست. شهيد مطهري در اين باره مي‌گويد: «فلسفه ديگر زهد اين است كه اگر انسان غرق در لذت مادي (حتي لذات حلال) شود در همين دنيا از لذات معنوي محروم مي‌شود... آن لذتي كه يك نفر نماز شب‌خوانِ واقعي از نماز شبِ خودش مي‌برد و آن لذتي كه از يارب يارب گفتن‌ها مي‌برد را هيچ وقت يك آدم عياش كه در كاباره‌ها مي‌گردد، احساس نمي‌كند. لذت آن نماز شب خوان، خيلي عميقتر و نيرومندتر و نشاط بخش‌تر است...[9]

خوانندة محترم پرواضح است كه اگر طبق فرض شما آخرتي هم براي دين‌داران نباشد باز آنها ضرر نكرده‌اند چرا كه دنيايي كه دين‌داران از آن لذت مي‌برند خيلي بهتر از دنياي بي‌دينان است، زيرا نتيجه بي‌ديني چيزي خودكشي، ظلم و تجاوز به حقوق ديگران، سلب آرامش، عدم امنيت و ... است. چون آدم بي‌دين به هيچ چيزي پايبندي ندارد. لذا قانون جنگل (كه هر كس بيشتر زور و زر داشت او هر كاري كه ميل دارد مي‌تواند انجام بدهد و حاكم شود. و روشن است كه با حاكم شدن اين قانون 99% افراد جامعه در سختي و بدبختي زندگي مي‌كنند. اما جامعه‌اي كه دين در آنجا حاكم باشد، (البته اگر حقيقتاً دين حاكم باشد) خبري از دزدي و آدمكشي و تجاوز و... نيست، چون دين به شدت از اين مسائل نهي مي‌كند و روشن است در جامعه‌اي كه اين مسائل نباشد، مدينة فاضله و جامعه بهشت خواهد شد و تمام مردم همين زندگي دنيا را به خوبي سر مي‌كنند.

منابع ديگر:

1. فلسفه دين، محمد تقي جعفري، پژوهشگاه فرهنگ اسلامي.

2. فلسفه دين، احمد بهشتي، چ اول، بوستان كتاب.

3. آيا دين براي سلامتي شما سودمند است؟ هارولد جي كونيگ، ‌ترجمه بتول نجفي، پژوهشگاه علوم انساني، چ ؟؟؟

قال علي ـ عليه السّلام ـ :
لاتسترضِعوا الحَمْقاء فانّ البلا يغلبَ الطباع؛

فرزندانتان را براي شيرخواري به زنهاي احمق نسپاريد، چرا كه شير بر طبيعتها غلبه مي‌كند. (مستدرك نهج البلاغه، ص 171)


[1] . علل الشرايع، صدوق، ج 2، ص 79، موسسه دارالحجة للثقافة.

[2] . همان، ص 221.

[3] . احتجاج، ج 2، ص 155، ابومنصور طبرسي، انتشارات اسوه.

[4] . علل الشرايع، ج 1، ص 179.

[5] . كلام جديد، ص 274، عبدالحسين خسرو پناه، چ دوم، مركز مطالعات و پژوهش حوزه علميه قم.

[6] . بقره، 148.

[7] . كلام جديد، ص 265.

[8] . عدل الهي، ص 161، مرتضي مطهري، چ چهارم، انتشارات صدرا.

[9] . حق و باطل به ضميمة احياي تفكر اسلامي، ص 171، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، چ سوم، علامه طباطبايي.

/ 1