اسامي و تعداد قاريان صدر اسلام را بنويسيد؟
پاسخ
افرادي كه قرآن را حفظ و همت خويش را در حفظ و قرائت و ياد دادن قرآن كريم به ديگران مصروفمي داشتند و از تشويقات معنوي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ برخوردار بودند معروف به «قراء» بودند.قاريان اولية اسلام عبارت بودند:از علي ـ عليه السّلام ـ ، عثمان بن عفان، ابي بن كعب، زيد بن ثابت، عبدالله بن سعود، ابوالدّرداء و ابو موسي و ...[1]منابع تاريخي علاوه بر اين تعداد از مصعب بن عمير و ابن ام مكتوم نيز ياد كرده اند كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ او آنها را براي تعليم قرآن به سوي مدينه رهسپار نمود.[2]اولين قاري قرآن بنابر صراحت قرآن كريم، خود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه نسبت به ياد دادن، صيانت و محفوظ بودن آن بسيار تلاش و جديت مي نمود. و خداوند متعال به آن حضرت اطمينان خاطر داد كه حافظ قرآن خداوند است و تو آن را هرگز فراموش نخواهي كرد و در يادگيري آن از جبرئيل شتاب نكن و پس از قرائت او، قرائت كن.[3]جمله مورخين و مؤلفين علوم قرآني، علي ـ عليه السّلام ـ را در صدر اسلام از حفاظ و قاريان قرآن كريم يادكرده اند.[4]
كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به آن حضرت دستور داد تا قرآن را جمع آوري نمايد تا در معرض نابودي قرار نگيرد.[5]در بين قاريان قرآن پس از علي ـ عليه السّلام ـ ، ابي بن كعب و عبدالله بن سعود از همه داناتر و مهارت بيشتري داشتند كه پيامبر اكرم قرائت آنها را مورد تأييد قرار مي داد، چنانچه به ابي بن كعب مي فرمود: قرآن را براي من بخوان و درباره او فرمود: « اُبي اقرأ كم» يعني قاري ترين شما ابي مي باشد.[6]گفتني است علاوه بر اين قرّاء معروف، 140 نفر از قاريان و حافظان قرآن كريم در جنگ بئر معونه و روز يمامه به شهادت رسيدند و اين فاجعه براي پيامبر اكرم سنگين بود.[7]از جمله قاريان قرآن كه بايد از او ياد كرد بانويي است به نام امّ ورقه دختر عبدالله بن حارث كه او نيز از جمله قاريان و حافظان معروف قرآن بود كه مورد عنايت و احترام پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بود چنانچه به او لقب شهيده داده بودند.[8]برخي از نويسندگان علوم قرآني و تاريخ قرآن نام قراءِ صحابه را چنين نوشته اند:
از مهاجرين، علي، عثمان، عمر، ابوبكر، طلحه، سعد، ابن مسعود، حذيفه، سالم، ابو هريره، عبدالله بن سائب و العبادة.از زنان، امّ سلمه، عايشه، حفصه، و از انصار، عبادة بن الصامت معاذ، مجمّع بن جاريه، نضاله بن عبيد و سلمة بن مخلد.[9]اما از تابعين كه اهتمام به يادگيري قرآن از صحابه خصوصاَ قارئين چهارگانه:
عبارت بودند از ابي بن كعب، عبدالله بن مسعود، انس بن مالك و معاذ بن جيل.[10]مرحوم علامه طباطبائي قاريان را اينگونه طبقه بندي كرده است.1. بزرگان صحابه كه قرآن را به طور كلي دريافت نموده و به ديگران تعليم دادند و قرائت نمودند كه سرآمد همة آنها امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ است كه علاوه بر علم قرائت، تفسير و ساير علوم قرآني را به ديگران آموخت و شاگرداني چون ابن عباس و ابو اسود دئلي و ... را تربيت كرد.2. طبقة دوم از شاگردان طبقة اول تشكيل مي شدند و در شهرهاي مختلف حضور مي يافتند و به تابعين تعليم مي دادند. مثلاً در مكّه، عبيد بن عمير و عكرمه و مجاهد، در مدينه، ابن مسيب و عروه و سالم. در كوفه، علقمه و اسود و عبيده و حارث بن قيس. در بصره نصر بن عاصم و حسن بصري و ابن سيرين و قتاده. در شام، مغير بن ابي شهاب كه از شاگردان ابوذر داء بودند.3. طبقة سوم، مشاهير ائمه قرائت بودند و به همان ترتيب در شهرهاي مختلف حضور داشتند، شكل گيري قراء سبعه در همين دوره بوده است. مثلاَ در مكه، عبدالله بن كثير (يكي از قرّاء سبعه). در مدينه، نافع به نعيم (يكي از قرّاء سبعه). در كوفه، حمزه (يكي از قرّاء سبعه). عاصم، (يكي از قرّاء سبعه). در بصره، ابن علاء (يكي از قرّاء سبعه) و ... در شام، عبدالله بن عامر (يكي از قرّاء سبعه) و ...4. طبقة چهارم قاريان، شاگردان طبقة پيشين بوده اند.[11]5. طبقة پنجم، طبقه اي بودند كه دربارة علوم قرآن و قرائت بحث و تأليف داشتند و صحاب نظر بودند. افرادي چون ابو عبيد قاسم بن سلام و احمد بن جير كوفي و پس او ابو جعفر ابن جرير طبري. پس از اينها دامنة بحث و تحقيق متصل شد و افرادي چون شاطبي كتب و رسائل بي شماري نوشتند و طبقات قرّاء سبعه (هفتگانه)، قرّاءِ عشر (دهگانه)، قرّاء اربعه عشر (چهاردهگانه) شكل گرفت.[12] و آنچه امروز در ميان مردم معروف است، مطابق قرائت عاصم است كه حفص آن را نقل نموده، عاصم قرائت را از عبدالرحمن سلمي ياد گرفت و عبدالرحمن از شاگردان امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي باشد.[13]
[1] . كمالي دزفولي، سيد علي، شناخت قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم، 1369، ص 164.[2] . زنجاني، ابو عبدالله، تاريخ القرآن، ترجمة ابوالقاسم سحاب، تبريز، كتابفروشي سروش، چاپ اول، 1341، ص 49.[3] . قيامت/ 17 ـ 19. و تفسير مجمع البيان، چاپ اسلاميه، ج10، ص 475.[4] . طباطبائي، محمد حسين، قرآن در اسلام، مشهد، انتشارات طلوع، چاپ اول، بي تا، ص 174.[5] . زنجاني، پيشين، ص 51 ـ 54 .[6] . زنجاني، پيشين، ص 42.[7] . سيوطي، الاتقان، ترجمه حائري، انتشارات امير كبير، چاپ اول، 1363، ج1، ص240 و آيتي، ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، دانشگاه، چاپ چهارم، 1366، ص360 .[8] . طباطبائي، محمدحسين، پيشين، ص 173. و سيوطي الانقان، پيشين، ص 244.[9] . سيوطي، پيشين، ص 243.[10] . طباطبائي، محمدحسين، پيشين، ص174.[11] . طباطبائي، محمدحسين، پيشين، ص 176ـ 175 و سيوطي، پيشين، ج1، ص 262.[12] . حجتي، محمد باقر، تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ پنجم، 1368، ص 353ـ 356.[13] . طباطبائي، پيشين، ص177.