پرسش :
در قرآن كريم به چه مكانهايي اشاره شده است؟
پاسخ
در پاسخ، پرسش بايد گفت و اماكني كه در قرآن كريم آمده است، از دو بعد مورد بررسي قرار مي گيرد: اول: اماكني كه براي ما محسوس و قابل مشاهده است و آثار آن را در دنيا ميبينيم. دوم: اماكني كه براي ما غيرمحسوس يا به عبارتي اماكن بهشتي كه در قرآن به كار رفته است. اول ـ اماكن دنيوي است كه اينها در قرآن بسيار زياد است و به بخشهاي مختلفي تقسيم ميشود كه به طور اجمالي به آنها مي پردازيم:1 ـ شهرها. 2 ـ مساجد. 3 ـ سرزمينها. 4 ـ رودخانهها و درياها. 5 ـ كوهها.
1 ـ شهرها
از جمله شهرهايي كه به طور واضح در قرآن به كار رفته است به موارد زير تقسيم ميگردد:الف ـ روم، در سورهي مباركهي روم، آيهي شريفهي2؛ ميفرمايد: «غُلِبَتِ الرُّوم»
( روميان شكست خوردند و مغلوب شدند).
ب ـ مصر، اين نام در دو جاي قرآن آمده است، سورهي بقره آيهي 61 كه ميفرمايد:
(اِهْبِطوُا مِصْراً فَإنَّ لَكُمْ) و مورد بعدي در سورهي يونس آيهي 87.
ج ـ بابل، در سورهي بقره آيهي 102 «وَما اُنْزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هاروُتَ و ماروُتَ».
د ـ بَكَّه (نام ديگر مكه) در سورهي آل عمران آيهي 96 ميفرمايد:
اِنَّ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لِلَّذي بِبَكَّه مُباركاً وهديً لِلْعالَمينَ.
ترجمه: اولين خانهاي كه براي مردم قرار داده شد همان است كه در سرزمين مكه است كه پربركت و مايهي هدايت جهانيان است. البته خود خانهي خدا در آيات متعددي به صورت كنايهاي به كار رفته است. به عنوان مثال در سورهي مباركهي آل عمران آيهي 97 مشاهده ميشود. هـ ـ مدينه، در سورهي منافقين آيهي 8 كه ميفرمايد:
«يَقُولوُنَ لَئِنْ رَجَعنا الي المَدينهِ...» و موارد ديگر.
2 ـ مساجد
اسامي چند مسجد در قرآن به طور واضح به كار رفته كه به آنها اشاره ميشود:الف ـ مسجدالحرام به طوري كه 13 بار در قرآن آمده است؛ از جمله در سورهي مباركهي بقره آيات شريفهي 144، 149، 150 و 217. مائده، 2، انفال، 34، توبه، 19، اسراء، 1 و موارد ديگر.
ب ـ مسجد الاقصي به طور مشهورتر در سورهي اسراي آيهي 1 ميفرمايد:
«سُبْحانَ الَّذي اَسْري بِغبدِه لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِد الحرامِ اِلي الْمسْجِدِ الاقْصَا...» ج ـ مسجد ضرار، در سورهي توبه آيهي 107 ميفرمايد: «وَالّذين اتَّخَذوا مَسْجداً ضِراراً...».
3 ـ سرزمينها
الف ـ سرزمين مَدْيَن[1] در سورهي قصص آيهي 23 ميفرمايد: «وَلَمّا وَرَدَ ماءً مَدْيَنَ...» ب ـ سرزمين احقاف[2]، در سورهي احقاف آيهي 21 ميفرمايد: وَاذْكُرْ أفاعادٍ اِذْ اَنْذَر قَوْمَهُ ما الأحْقافِ وقد خَلَتِ النُّدُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ...» (برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين احقاف بيم داد در حالي كه پيامبران زيادي قبل ازاو در گذشتههاي دور و نزديك آمده بودند.)4 ـ رودخانهها و درياها
الف ـ از جمله رود معروف كه امروز هم اين رود وجود دارد روز نيل است كه در سورهي طه آيهي 39 به كار رفته است؛ آنجا كه ميفرمايد:«اَنِ اقْذِ فيهِ فيِ التّابُوتِ فَاقذِ فيهِ فيِ الْيَمِّ فَلْيُلقِهِ اليَيّمُ يا السّاحِلِ....»
(او را در صندوقي بيفكن و آن صندوق را به دريا بينداز تا دريا آن را به ساحل افكند) كه منظور رود نيل است. ب ـ مجمع البحرين، در سورهي كهف آيهي 61 به صورت «مجمع» به كار رفته است كه مفسران آن را تعبير به مجمع البحرين يعني محل تلاقي دو دريا ذكر ميكنند[3]. و مواردي از اين قبيل كه در قرآن وجود دارد.
5 ـ كوهها
اسامي چندين كوه در قرآن آمده است كه به اعم آنها پرداخته ميشود:الف ـ غار كهف، در سورهي مباركهي كهف آيات 9، 10، 11، 16 و 25 به كار رفته است و منظور از اسم كهف غار و كوه ميباشد. ب ـ كوه طور، كه در چند جاي قرآن به كار رفته از آن جمله، سورهي مباركهي نساء آيهي 154، مؤمنون آيهي 20، تين آيهي 2. ج ـ كوه صفا و مروه، كه در سورهي مباركهي بقره آيهي 158 ميفرمايد: «اِنَّ الصَّفاء اَلْمَروَهِ...»
دوم
اماكني كه براي ما غير محسوس و در واقع اماكن بهشتي است که در قرآن آمده است که؛ كلاً 21 نام ذكر شده كه به آنها اشاره ميشود:الف ـ 1 ـ جنات عدن، توبه، 74.
2 ـ جناتِ الفردوس، كهف آيهي 107.
3 ـ جنات المَأوي، سجده، 19،
4 ـ جنات النعيم، مائده، 65.
5 ـ جنة الخلد، فرقان، 15.
6 ـ جنة الماوي، نجم آيات 13 و 15.
7 ـ جنهٍ عاليه، حاقّه آيات 21 و 22.
8 ـ جنهُ نعيم ، واقعه، 89.
9 ـ حسني، نساء، 95.
10 ـ الدارُ الاخره، قصص، 83.
11 ـ دارُالسّلام، انعام، 127.
12 ـ دارُ القرار، غافر. 39.
13 ـ دارُ المتقين، نمل، 30.
14 ـ دارُ المقُامه، فاطر، 35.
15 ـ روضات الجنّات، شوري، 22.
16 ـ طُوبي، رعد، 29.
17 ـ عليّون، مطففين، 18.
18 ـ فردوس، مؤمنون، 11.
19 ـ فضل، مؤمنون،
11. مفسران فضل را بهشت دانستهاند.
20 ـ عين، واقعه، 27. بسياري از مفسرين مراد از عين را بهشت دانستهاند.[4] معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1 ـ دكتر محمود راميار، تاريخ قرآن كريم، (تهران، انتشارات اميركبير، 79 ش)، ص 771 ـ 775. 2 ـ پروفسور عباس شوشتري، فرهنگ لغات قرآن، (تهران، انتشارات گنجينه، 59 ش). 3 ـ الياس كلانتري، لغات قرآن در تفسير مجمع البيان، (تهران، انتشارات بيان، 63 ش). 4 ـ مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، (تهران، انتشارات محيا، 1375 ش).
[1]. اسرار، مصطفي، دانستنيهاي قرآن، تهران، انتشارات محيا، 1375 ش، ص 136 و 138. [2]. همان. [3]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، 1373 ش، جلد 12، ص 480. [4]. خرمشاهي، بهاءالدين، دانشنامهي علوم قرآني، تهران، انتشارات دوستان، 1377، ج1، ص 399 و 400.