ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» چه فايده و تأثيري در زندگي انسان دارد؟
پاسخ
از آنجا كه منشأ همه زيبايي ها خداوند است و فطرت خداگونه انسانها نيز، به دنبال اين سرچشمه مي باشد؛ لذا بحث پيرامون خداوند (به هر نحو كه باشد) بسيار لذت بخش و فرح آفرين است.كلمه «حول» در لغت به چند معنا ذکر شده كه آنچه مناسب مقام است معناي «جنبيدن» و «حركت» مي باشد. قُوّة نيز به «نيرو، توانائي و قدرت» معنا شده است.[1]ترجمه آن مي شود: هيچ حركت و نيرو و قدرتي نيست مگر به وسيلة خداي بلند مرتبه و بزرگ. نكته ادبي در اين كلام اينست كه هرگاه نفي و (إلّا) استعمال شود معناي حصر را مي رساند، يعني جنبش و نيرو منحصر در خداوند است.براي اين جمله دو نوع ارتباط با زندگي مي توان لحاظ كرد كه در ادامه به بررسي اجمالي آنها مي پردازيم.1. نشانه توحيد افعالي
در اين بخش در مقام بيان اين مطلب هستيم كه، كسي مي تواند به حقيقت، اين جمله را بكار ببرد كه در پشت آن، اعتقادي عميق به آن داشته باشد، اين جمله و نظائر آن مانند «لا مؤثر في الوجود الا الله» حاكي از توحيد افعالي (كه مرتبه اي توحيد است) مي باشد.توحيد افعالي اين است كه خدا را در كارهايي كه انجام مي دهد، نيازمند به كمك و يار و ياور ندانيم.[2] به ديگر سخن: هر كس هر چه دارد از او و در حيطة قدرت و سلطنت و مالكيت حقيقي و تكويني اوست. و قدرت و مالكيت ديگران در طول قدرت الهي و از فروع آن است، نه اينكه مزاحمتي با آن داشته باشد، چنان كه مالكيت اعتباري «عبد» بر اموالي كه كسب مي كند در طول مالكيت اعتباري «مولي» است؛ پس چگونه ممكن است خداي متعال نيازمند به كمك كساني باشد كه تمام هستي و شئون وجود آنها از او و قائم به او است؟[3]البته عرفاء معناي ديگري از توحيد افعالي اراده مي كنند و آن، استقلال در تأثير است يعني مخلوقات الهي در كارهاي خودشان نيز بي نياز از خداي متعال نيستند و تأثير و تأثرهاي آنها از همديگر به اذن خدا و در سايه نيرويي است كه خداي متعال به آنها عطا فرموده، تنها كسي كه مستقلاً و بدون احتياج به ديگري در همه جا و در همه چيز تأثير مي كند، همان ذات مقدس الهي است و فاعليت ديگران در طول فاعليت اوست.[4]از اين روي همة آثار وجودي كه از هر فاعل مؤثري پديد مي آيد، در مرتبه بالاتري منوط به اذن و ارادة تكويني الهي و مستند به خداي متعال است و اين معناي كلمه «لا حول و لا قوة الّا بالله العلي العظيم» مي باشد.[5] از آنجا كه ما در توحيد افعالي، خالقيت و ربوبيت را از خداوند و به دست او مي بينيم؛ لذا پرستش را نيز مختص به او خواهيم دانست؛ يعني از توحيد افعالي به توحيد در عبادت كه لازمه آن است، خواهيم رسيد.نتيجه ديگري كه از دلِ توحيد افعالي بيرون مي آيد، افزايش اعتماد ما به خدا و توكل به او است؛ پس تنها از او ياري مي خواهيم و ترس و اميدمان از او و به او است. و حتي هنگامي كه اسباب عادي براي تأمين خواسته ها و نيازمندي هايمان فراهم نباشد، نااميد نمي شويم. زيرا خدا مي تواند از راههاي غيرعادي هم نياز ما را تأمين كند.[6]2. آثار و بركات آن در زندگي
علاوه بر بركات حاصل از اعتقاد به اينكه حول و قوه از خداوند است و انسان معتقد، سود فراواني از بهره هاي معنوي آن مي برد؛ بايد دانست كه ذكرها همانند دواها هر كدام اثر خاصي را به دنبال دارند و دردي را درمان مي كنند.[7]در مورد فوائد ذكر «لا حول و لا قوة...» رواياتي وجود دارد كه فقط به ترجمه دو نمونه از آن اشاره مي كنم.1. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: كسي كه لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم گويد، گناهان او از بين مي رود مثل روزي كه از مادر متولد شده و از هفتاد راه فقر حفظ مي شود.[8]2. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند:لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، دواي نود و نه درد است كه آسانترين آنها هَمّ و غم است.[9]نتيجه گيري: (لا حول و لا قوه الا بالله...) در زندگي دو چهره دارد، چهره مخفي آن يعني اعتقاد به توحيد افعالي خداوند در تمام شئون زندگي به همان معنايي كه گذشت و چهرة آشكار آن، اينكه ذكري است از اذكار با بركات و آثار خاص خود مثل: دور كننده حزن و غم، گنجي از گنجهاي بهشت[10]، زائل كننده[11] گناهان و غيره.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم: مؤسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعة المدرسين، بقم المشرفة، 1402، ج 12، ص 37.2. الشيخ عبد علي بن جمعه العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، قم: مؤسسه اسماعيليان، ج 3، ص 362.3. مصباح،محمد تقي،آموزش فلسفه،شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي،1379،ج2،صص387تا394.4. سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، قم، 1376، صص 118 تا 120.
[1] . سياح، فرهنگ بزرگ جامع نوين، تهران، انتشارات اسلام، ذيل ماده «ح و ل» و «ق و ه».[2] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ج3 ـ 1، ص 80.[3] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، ج 1، ص 164.[4] . همان، ص 165.[5] . همان، ص 166.[6] . همان، ص 166.[7] . به شرط اينكه نسخه اين دارو توسط يك استاد اخلاق و داناي به آثار اذكار، پيچيده شود بطوري كه اين استاد درد را به خوبي شناخته باشد و بتواند درمان صحيحي ارائه دهد.[8] . المحقق النوري الطبرسي،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،مؤسسه آل البيت لاحياء التراث،چ2،1320،ج5،ص373.[9] . همان، ص 374.[10] . طباطبايي،محمد حسين،الميزان،قم،النشر الاسلامي التابعه لجماعة المدرسين،ج12،ص37،به نقل از تفسير الميزان.[11] . المحقق النوري الطبرسي،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،مؤسسه آل البيت لاحياء التراث،چ2،1320،ج5،ص373.