چطور اعتماد كنيم كه 124 هزار پيامبر و امامان وجود داشته و از طرف خدا آمدهاند؟
پاسخ
راههاي علم و آگاهي پيدا كردن نسبت به حقائق، مختلف: بعضي مطالب با براهين و استدلالهاي عقلي و برخي نيز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت ميشوند؛ امّا نبايد فراموش كرد كه تنها راه علم و آگاهي پيدا كردن به يك حقيقت، تعقّل و انديشيدن و يا تجربه نيست. چه بسا مطالبي كه قابل تجربه نبوده و با براهين و ادلة عقلي نيز ثابت نميشوند همانند تاريخ و سرگذشت پيشينيان.به خوبي روشن است كه كسي از راه تجربه و يا تفكّر و انديشيدن نميتواند نسبت به تاريخ گذشته آگاهي پيدا كند در اينگونه موارد تنها راه كسب اطّلاعات و آگاهي، گوش سپردن به گفته تاريخ نگاران و يا كساني است كه از گذشته به هر طريقي آگاهي دارند و راستگويي آنها مُبَرهن است.مسألة تعداد انبياء و همچنين تعداد امامان و اينكه چه كساني پيامبر يا امام بودهاند. از جمله مواردي اند كه با حس، تجربه و عقل ثابت نميشود.البته اصل ضرورت بعثت انبياء و امامت و مسائلي همچون لزوم عصمت انبياء و امامان و همچنين نيازمندي جامعه بشري به انبيا و امامان متعدد، با ادلة عقلي ثابت ميشوند، چنانکه علماي علم كلام اين ادله را ذكر نمودهاند[1] و در روايات هم بر اين ادله عقلي تأكيد شده است و معصومين ـ عليهم السّلام ـ نيز در موارد متعدد به اين ادله عقلي استدلال نمودهاند.[2]امّا اينكه پيامبران و امامان چند نفر و چه كساني بودهاند مسلّماً خارج از حوزة عقل و تجربه است. تنها راه آگاهي از اين مسأله گوش سپردن به گفته هاي مورّخين و كتب تاريخي و يا گوش سپردن به كساني است كه خداوند آگاهي و دانش اين مطالب را به آنها ارزاني داشته است.البته در اين قسمت بناچار بايد بحث نبوت حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ و همچنين امامت ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ را از بحث نبوت ديگر پيامبران جدا نماييم.نبوت حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ
تاريخ هميشه گواه روشني است بر عظمت و درخشندگي مردان بزرگ. خوشبختانه كتب معتبر تاريخي و غير تاريخي ريز و درشت زندگاني پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ را به نگارش درآوردهاند و دهها كتب تاريخي و غيره همچون تاريخ طبري، كامل ابن اثير، تاريخ يعقوبي و سيرة ابن هشام كوچكترين مسائل زندگي آن حضرت را به رشتة تحرير درآوردهاند كه در بسياري از اين كتب صداقت، امانت، پاكي و معجزات آن حضرت مذكور ميباشد. به جرأت ميتوان گفت كه در اثبات نبوت حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ از تمامي كتب و شهادتهاي تاريخي بينياز هستيم چرا كه هنوز بعد از گذشت تقريباً چهارده قرن از نزول آن، آياتي چون آية 23 سورة بقره، 38 سورة يونس و 13 سورة هود كه دشمنان را به مقابله فراخوانده است بيپاسخ مانده و اين امر عجز دشمنان را نمايان ساخته است. به راستي آيا گواهي محكم و استوارتر از قرآن بر نبوت خاتم پيامبران محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميباشد؟امامت ائمة طاهرين ـ عليهم السّلام ـ
تاريخ زندگاني و سرگذشت امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ هم در روشني و وضوح، دست كمي از تاريخ حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ ندارد، كتب تاريخي همچون الكامل في التاريخ ابن اثير، احتجاج طبرسي، تاريخ يعقوبي و دهها كتاب ديگر به خوبي زندگاني آن حضرات را براي ما مجسّم نمودهاند و چه بسيارند كتب غير تاريخي كه به مناسبتهاي مختلف گوشهاي از تاريخ آن بزرگان را به نگارش درآوردهاند، مثل جلدهاي 48 و 49 و 50 و 51 كتاب بحار الانوار علامه، محمد باقر مجلسي.گذشته از كتب تاريخي، امامت، تعداد و نامهاي ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ به وضوح در كلمات حضرت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به چشم ميخورد. بارزترين اين كلمات حديث شريف غدير است که در بسياري از كتب شيعه و سنّي مذكور است. دانشمند وارسته، علّامه اميني نام بسياري از اين كتب را در كتاب الغدير آورده است و با استفاده از نوشته ها و سخنان مخالفان اهل بيت حقانيت خاندان وحي را ثابت نموده است. امامت و نامهاي ديگر معصومين (غير از حضرت علي (ص) ) نيز به خوبي از كلمات[3] حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ به دست ميآيد و آن حضرت بارها تأكيد نموده است كه جانشينان من دوازده نفرند كه اولين آنها علي بن ابيطالب و آخرين آنها مهدي است به عنوان نمونه يكي از اين روايات را ذكر ميكنيم:ابن عباس ميگويد: فردي يهودي به نام نعثل نزد پيامبر آمد و مسائلي را از او پرسيد و سرانجام مسلمان شد. يكي از مسائل او در مورد تعداد و نام جانشينان پيامبر بود كه حضرت پاسخ دادند: جانشينان من دوازده نفرند سپس آنها را با نام به شرح زير معرفي كردند: 1ـ علي بن ابيطالب. 2ـ حسن بن علي. 3ـ حسين بن علي. 4ـ علي بن حسين. 5ـ محمد بن علي. 6ـ جعفر بن محمد. 7ـ موسي بن جعفر. 8ـ علي بن موسي. 9ـ محمد بن علي. 10ـ علي بن محمد. 11ـ حسن بن علي. 12ـ مهدي فرزند امام يازدهم.[4]نبوت انبياي ديگر
اثبات وجود پيامبران نيز از دو طريق امكانپذير است: 1. نقل. 2. عقل.دليل نقلي
نقل تاريخي در صورتي كه به حد تواتر برسد؛ يعني عدد ناقلين به اندازهاي باشد كه توافق آنها بر كذب محال باشد، موجب يقين به آن موضوع تاريخي خواهد بود. با مراجعه به تاريخ اديان آسماني، هيچ شكي در اصل وجود پيامبران باقي نميماند.[5] آنها در جوامع انساني و فرهنگ و تاريخ بشري، تحولات بزرگي را ايجاد نموده و آثار پايداري را باقي گذاردهاند و مورّخين متعدّد و مورد اعتمادي با عقايد مختلف و در مكانها و زمانهاي مختلف، تاريخ آنها را نقل نموده و در اصل وجود پيامبران اتفاق نظر دارند.[6]دليل عقلي و مطابقت آن با نقل
عقل انسان ميفهمد كه خداوند متعال بايد پيامبراني براي راهنمايي بشر بفرستد، و بايد ارسال پيامبران به گونهاي باشد كه انسانهاي خواهان كمال بتوانند در هر زمان و مكان از راهنمايي آنها بهره گيرند وگرنه نقض غرض آفرينش انسان كه رسيدن به كمال است خواهد بود.[7] و آن با حکمت خداوند سازگاري ندارد اين دليل عقلي را نقل، تأييد ميكند؛ يعني ميگويد: اين پيامبران راهنماي انسان، در طول تاريخ، بوده و نقش خويش را ايفاء نمودهاند. يکي از کتابهايي که در کنار عقل و مؤيد آن است، قرآن است.قرآن كريم، سند زنده نبوت و بهترين ناقل تاريخ پيامبران است. هر طالب حقّي بايد در قرآن و مدارك اسلامي بينديشد، در صورت باور به نبوت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حقّانيت قرآن، ميتواند پيامبران گذشته را هم، تصديق نمايد.[8] قرآن مي فرمايد: براي هر قومي پيامبري فرستاديم.[9] پس با توجه به ادلة حقانيت قرآن، و نبوت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرآن و سنت پيامبر از منابع مهم اثبات نبوت و وجود پيامبران پيشين است. درباره تعداد پيامبران نيز روايات زيادي از پيامبر (ص) نقل شده است که تعداد پيامبران را صد و بيست و چهار هزار دانسته است.[10]نتيجه آن که اصل وجود پيامبران الهي و امامان، از دو طريق عقل و نقل معتبر اثبات مي شود و تعداد پيامبران الهي را نيز منابع اسلامي بيان کرده است.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. راهنما شناسي، از استاد آيت الله مصباح يزدي، نشر: مركز مديريت حوزه علميّه قم، چاپ اول، 1367.2. آموزش عقائد، نويسنده: آيت الله مصباح يزدي.3. عقائد استدلالي، نويسنده: استاد ربّاني گلپايگاني.[1] . ر.ک: مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقائد، ج2-1.[2] . فيض كاشاني، ملامحسن، الوافي، اصفهان، چاپ مؤسسة امير المؤمنين، ص 21، باب اضطرار الي الحجة، ح 1.[3] . صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر (در آن بيش از هفتاد روايت به اين مضمون آمده)؛ ينابيع المودّة، ص 443؛ صحيح بخاري، 398؛ و مسند احمد، ص 406.[4] . خويني خراساني، محمد ابراهيم، فرائد السمطين.[5] . مصباح يزدي، محمد تقي، راهنما شناسي، انتشارات قم، مركز مديريت حوزة علميّة، چاپ اول، 1367، ص 198.[6] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 17 و 18، و كشف الفصل، در تاريخ انبياء و معجزات آنها.[7] . طباطبايي، قرآن در اسلام، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1361، ص 16.[8] . همان، ص 17.[9]. فاطر/24؛ نحل/36.[10]. ر.ک: صدوق، رساله ي اعتقادات، صص 96-97؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ج11، صص 28، 30، 32 و 42.