چه مقام هايي براي پيامبران وجود دارد و آيا مراتب آن ها متفاوت است؟
پاسخ
مقام هاي متعددي براي پيامبران وجود دارد؛ چنان كه مراتب آن ها نيز متفاوت است. تعدادي از پيامبران تنها برخي از آن مقام ها را دارا بوده و شماري ديگر، مقام هاي بالاتري را داشته اند، و پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) تمامي آن مقام ها را دارا بوده است.[1] برخي از آن مقام ها عبارتند از:1. مقام نبوت؛2. مقام رسالت؛
3. مقام سلطنت و حكومت؛
4. مقام قضاوت؛
5. مقام اولوالعزم؛
6. مقام امامت، و مقام هاي ديگر.ابتدا به تعريف اين مقام ها پرداخته و سپس تفاوت برخي از آن ها را بيان مي كنيم.
مقام نبوت
مقامي است عمومي كه خداوند به تمامي پيامبران داده و آن ها به وسيله ي آن با جهان غيب ارتباط برقرار مي كردند و خبرهايي را از جانب پروردگار، دريافت مي نمودند. دارنده ي اين مقام را «نبي» مي گويند.لفظ «نبي» مشتق از نبأ (خبر) و به اصطلاح ادبي، صفت مشبهه است، به معناي خبر دار و آگاه از خبر.
مقام رسالت
مقامي است كه خداوند به برخي از پيامبران (براساس برخي روايات، 313 نفر[2]) عطا فرموده، و دارندگان آن (رسول = فرستاده) پيام را از جهان غيب مي گرفتند و براي ابلاغ و ارسال آن به مردم مأمور مي شدند.مقام حكومت و سلطنت
از قرآن مجيد استفاده مي شود كه خداوند، همه ي رسولانش را فرستاده تا مردم در همه ي امور از آنان اطاعت كنند و آن ها به نوعي بر مردم حكومت داشته باشند.(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ)؛[3]
و ما هيچ رسولي را نفرستاديم، مگر آن كه به اذن خدا اطاعت شود. البته از آن جا كه شرط تحقّق خارجي اين مقام پذيرش و اقبال مردم است، در عمل تنها براي برخي از پيامبران تحقق يافت؛ مانند حضرت داود و حضرت سليمان(عليهما السلام)[4].
مقام قضاوت
مقام قضاوت و رفع خصومت، مقامي است كه خداوند از وقوع آن براي برخي از پيامبران خبر داده است؛ براي مثال در باره ي حضرت داود(عليه السلام)در قرآن آمده است:(يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ)[5]؛
اي داود! ما تو را در زمين خليفه قرار داديم؛ پس بين مردم به حق حكم كن. اين مقام به صراحت براي داود(عليه السلام) بيان شده است، ولي با توجه به قرايني، مي توان آن را براي پيامبران ديگري، مانند حضرت سليمان(عليه السلام)، اثبات كرد[6].
مقام اولوالعزم
مقامي است كه خداوند به پنج نفر از كساني كه داراي مقام رسالت بوده اند، عطا فرموده است و آنان عبارتند از:نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و محمد ـ علي نبينا و آله عليهم السلام ـ.[7]
مقام امامت
مقام امامت و پيشوايي، مقام مهمي است كه به برخي از پيامبران، پس از گذراندن مرتبه ي نبوت و رسالت، داده شده است.حضرت ابراهيم(عليه السلام)يكي از آن پيامبران است:
(وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً)؛[8]
و هنگامي كه ابراهيم را پروردگارش به چند چيز امتحان كرد و (او) آن ها را تمام كرد، (خدا) گفت: به درستي كه من تو را امام مردم قرار دادم.همچنين در سوره ي انبيا، خداي متعال، پس از آن كه نام چند تن از پيامبران را برشمارد، مي فرمايد:
(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا)؛[9]
و ما آن ها را اماماني قرار داديم كه (مردم را) به امر ما هدايت كنند.در جايي ديگر، اين مقام رفيع را به برخي از پيامبران نسبت داده، مي فرمايد: (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا)؛[10]
و از آنان اماماني قرار داديم كه به امر ما هدايت كنند.از مجموع اين آيات و روايات در اين زمينه، به دست مي آيد كه مقام امامت، آخرين مقام و درجه اي است كه خداوند به برخي از پيامبران داده است؛ البته لازمه ي رسيدن به اين مقام، دارا بودن همه ي منصب ها و مقام هاي پيامبران نيست؛ چرا كه ـ براي مثال ـ ممكن است پيامبري، مانند حضرت ابراهيم(عليه السلام)، مقام حكومت ظاهري را آن چنان كه حضرت سليمان(عليه السلام) دارا بود، دارا نباشد، اما به مقام والاي امامت رسيده باشد؛ همان گونه كه جانشينان پيامبر اسلام(عليهم السلام)به مقام امامت رسيدند، ولي بسياري از آنان حكومت ظاهري جامعه را در اختيار نداشتند.[11]
تفاوت مقام نبوت با رسالت
از روايات استفاده مي شود كه مقام نبوت عام و شامل همه ي پيامبران الهي بوده، ولي مقام رسالت خاصّ و تنها از آن برخي از پيامبران بوده است؛[12]بنابراين، هر رسولي نبي هم هست، ولي هر نبي اي رسول نيست؛ همچنين در روايات صحيح و معتبر آمده است: نبي كسي است كه در خواب به او وحي مي شود و يا صداي فرشته ي وحي را مي شنود، ولي او را نمي بيند، و رسول كسي است كه در خواب و بيداري به او وحي مي شود و فرشته ي وحي را نيز مي بيند و صدايش را مي شنود[13].تفاوت هاي ديگري را نيز دانشمندان اسلامي بيان كرده اند، ولي به جهت رعايت اختصار (و نيز وجود نداشتن دليلي محكم بر آن ها) از نقل آن ها صرف نظر مي شود.
اختلاف مراتب پيامبران
اختلاف مراتب ميان پيامبران الهي، امري است كه در قرآن مجيد نيز به آن تصريح شده است:(تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي بَعْض)؛[14]
برخي از آن فرستادگان را بر برخي ديگر برتري داديم.ممكن است اين پرسش مطرح شود كه با وجود اختلاف مراتبي كه در قرآن و روايات به آن تصريح شده، چرا در قرآن مي خوانيم:
(لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَد مِنْ رُسُلِهِ)؛[15]
ما (مؤمنان) ميان هيچ يك از پيامبران او (خداوند) فرق نمي گذاريم.در پاسخ بايد گفت: مراد از آيه ـ چنان كه از صدر و ذيل آن به روشني استفاده مي شود ـ اين است كه مؤمنان بايد معتقد باشند و بگويند: كه ما به همه ي فرستادگان خداوند ايمان آورده، به دور از هر گونه تعصب نسبت به پيامبري خاص، همه را مبعوث خداوند مي دانيم، و نيز بدانند كه آنان داراي يك هدف بوده و آن هدايت بشر به سوي توحيد و كمال ها است.بنابراين، بين آيات بيان كننده ي اختلاف مراتب و آيات نفي كننده ي آن در ايمان، منافاتي وجود ندارد؛ آيات دسته ي اول، اختلاف مرتبه ها و درجه هاي پيامبران را از سوي خداوند، اثبات مي كند و مي فرمايد: خداوند آنان را در يك درجه و مرتبه قرار نداده و برخي را بر برخي ديگر برتري داده است؛و دسته ي دوم مي فرمايد: با وجود اختلاف در مرتبه ها و درجه هاي پيامبران، مؤمنان وظيفه دارند به يكايك آن ها ايمان آورده، و در پذيرفتن پيام توحيد و اين كه آنان فرستاده ي خداوند هستند، فرقي قائل نشوند و اين گونه نباشند كه (نُؤمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفِرُ بِبَعْض)؛[16] به بعضي آيات ايمان آورده و به بعضي از آنها كفر ميورزيم.البته مؤمنان در عين حال كه به همه ي پيامبران الهي ايمان آورده، آنان را فرستاده ي خداوند مي دانند، بر اساس آيات و روايات ياد شده، بر اين باورند كه همه ي آن ها در يك درجه نيستند؛ براي مثال، پيامبران اولوالعزم بر ساير پيامبران و پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) بر تمامي پيامبران برتري دارند.منابعي براي آگاهي بيشتر:1. راهنماشناسي، ص272 ـ 268.2. منشور جاويد، ج10، ص 277ـ257.
[1]. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: خداوند صد و بيست و چهار هزار پيامبر آفريد و من از همه ي آن ها نزد خداوند گرامي ترم و با اين حال، فخر نمي فروشم. (ر. ك: بحار الانوار، ج11، ص30.)[2]. ر.ك: مقاله تعداد پيامبران، همين كتاب.[3]. نساء، 64.[4]. درباره ي حضرت داود(عليه السلام) مراجعه شود به سوره ي ص، آيه 26، و درباره ي حضرت سليمان(عليه السلام) مراجعه شود به سوره ي بقره، آيه102 و سوره ي انبيا، آيه 79.[5]. ص، 26.[6]. قرايني در سوره ي انبياء، آيه ي 78 و 79 و سوره ي نمل، آيه ي 16 وجود دارد.[7]. براي آگاهي بيشتر ر.ك: مقاله اولواالعزم، همين كتاب.[8]. بقره، 124.[9]. انبيا، 73.[10]. سجده، 24.[11]. براي آگاهي بيشتر از مقام امامت و حقيقت آن ر.ك: تفسير الميزان، ج1، ص271 به بعد.[12]. مانند روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در بحار الانوار، ج11، ص32.[13]. ر. ك: بحار الانوار، ج11، ص41 به نقل از اصول كافي، ج1، ص230
.(كتاب الحجة، باب الفرق بين الرسول و النبي و المحدث).[14]. بقره، 253.[15]. بقره، 285، و نيز ر. ك: آل عمران، 84.[16]. نساء، 150. و ترجمه ي آيه: «كساني كه خدا و پيامبران او را انكار مي كنند و مي خواهند در ميان آن ها تبعيض قائل شوند، و مي گويند: به بعضي ايمان داريم و بعضي را انكار مي كنيم و مي خواهند در ميان اين دوگانگي، راهي براي خود انتخاب كنند» و در آيه ي بعد آمده است: «آن ها كافران حقيقي اند و براي كافران مجازات توهين آميزي فراهم ساخته ايم.»