خداوند متعال چگونه سخنان خود را به فرشتگان عرضه مي دارد؟
پاسخ
نخست بايد معني و حقيقت تكلم و سخن گفتن روشن شود، و بعد نحوه تكلم خداوند با فرشتگان مورد بررسي قرار بگيرد.معني تكلم و سخن گفتن بشر، و لفظ و كلام او عبارت است از اينكه:«زبان با اصطكاك خود به مخارج حروف، موج در فضاي دهان پديد مي آورد و صداي بنام كلمه و كلام شنيده مي شود»[1]
ولي اين امور، حقيقت تكلم نيست. معني حقيقي تكلم، ظهور معاني نهاني از يك وجود آشكار است. مثلا اگر پزشكي، نقاشي و يا خوش نويسي بوسيله زبان و الفاظ اظهار ما في الضمير خويش كنند و كمال ناپيدائي خود را آشكار نمايند و بگويند: طبيبم، نقاشم و خطاطم آنان در اين صورت متكلّم هستند.
اما، اگر شخصي بوسيله زبان و لفظ چيزي نگويد ولي مريضي را معالجه كند، نقشي زيبا بنگارد و خط خوش بنويسد باز هم متكلم خواهد بود، زيرا اظهار ما في الضمير خود را، به زبان فعل و عمل كرده و فصيح تر و مؤثرتر از اول، اظهار مقام طبّي، نقاشي و خطاطي خويش كرده است.بنابراين، معناي حقيقي تكلم، اظهار كمال غيبي در باطن است چه بواسطه لفظ باشد و يا بدون لفظ، يعني تكلم و سخن گفتن بر دو قسم است، يكي معناي ظاهري كه بواسطه الفاظ تحقق مي يابد و ديگري تكلم حقيقي كه همان اظهار كمال ناپيداي خويشتن است. البته از آن جا كه انسان، از اظهار ما في الضمير خود بدون لفظ و عبارت ناتوان است خداوند به آن تعليم سخن كرده است.[2] تا متوسل به لفظ، صوت و كلمات شوند و به آساني بتوانند به يكديگر نيازها، خواسته ها، انديشه ها و مطالب پنهاني و ما في الضمير خود را اظهار نمايند.اما سخن گفتن خداوند و كلام او، از نوع كلامي نيست كه با تركيب صداها بوجود آيد. به گفته ي مرحوم مظفر: صدا از صفات ممكنات است معقول نيست كه خداوند به آن متصف شود. حق تعالي فقط به صفات وجود بما هو وجود متصف گردد. محال است كه خداوند به صفت ممكن متصف شود اين اوصاف از او سلب مي شود.[3] اين كه خداوند متكلم است ايجاد حرف و صوت در اجسام مي كند چنانكه با موسي تكلم كرد[4] در درخت، كوه و... ايجاد صوت و حرف نمود و با فرشتگان كه خداوند سخن مي گويد نيز به همين معني است.[5]مرحومه علامه طباطبايي نيز چنين مي فرمايد: سخن گفتن خداوند با فرشتگان، با قول است. حقيقت قول، أثر و خاصيت آن، فهماندن معناي مقصود است. صدور قول از خداوند عبارتست از ايجاد امري كه دلالت بر معناي مقصود داشته باشد كه در امور تكويني، چيزي را كه خداوند آفريده هم موجود و مخلوق است و هم قول خداوند است؛ زيرا با وجود خود، دلالت بر اراده پروردگار مي كند. [6]پس قول خداوند در تكوينات و در مورد فرشتگان، همان فعل يعني ايجاد خداوند است و آن، همان وجود و همان خود شيء است. اما در غير تكوينات مانند گفتن به انسان، قول عبارت است از ايجاد صوت از طرف صاحب قول و شنيدن آن از طرف مقابل.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ معارف قرآن در الميزان، ج3، تأليف سيد مهدي امين (چاپ اول) ص58ـ57.2ـ آموزش كلام اسلامي (خداشناسي، ج1) تأليف محمد سعيدي مهر (چاپ اول) ص270ـ269.
[1] . سبحاني، جعفر، راه خداشناسي و شناخت صفات او، چاپ اول، 1375، ص466.[2] . علمه البيان، قرآن كريم، رحمن/4.[3] . مظفر، محمد رضا، فلسفه و كلام اسلامي، مترجم محمد محمد رضايي، ابوالفضل محمودي، چاپ اول، ص75.[4] . و لما جاء موسي لميقاتنا و كلمه ربه، اعراف/143.[5] . الهي قمشه اي، مهدي، حكمت الهي عام و خاص، چاپ سوم، ص 287 ـ 285.[6] . طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، چاپ چهارم، چاپ گلشن، ج2، ص 449 ـ 448، (تلخيص).