خيلي از كشورهاي جهان، داعية حكومت اسلامي دارند، دليل اينكه جمهوري اسلامي ايران به حق نزديك‎تر است چيست؟ - خيلي از كشورهاي جهان، داعية حكومت اسلامي دارند، دليل اينكه جمهوري اسلامي ايران به حق نزديك‎تر است چيست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خيلي از كشورهاي جهان، داعية حكومت اسلامي دارند، دليل اينكه جمهوري اسلامي ايران به حق نزديك‎تر است چيست؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خيلي از كشورهاي جهان، داعية حكومت اسلامي دارند، دليل اينكه جمهوري اسلامي ايران به حق نزديك‎تر است چيست؟

پاسخ

مقدمه

بر اساس اعتقاد ديني، حاكميت حق انحصاري خداوند متعال است و حكومت بر جهان و انسان‎ها مختص به ذات احديت مي‎باشد «ان الحكم الا الله» و «له ملك السموات و الارض» اما بدليل اينكه حاكميت مستقيم و به واسطة خداوند بر جهان و انسان امكان‎پذير نمي‎باشد، در واقع آنچه در عالم بيرون اتفاق مي‎افتد، حاكميت الهي به معناي حاكميت قوانين و احكام الهي است كه برخاسته از ربوبيت تشريعي خداوند مي‎باشد. و تنفيذ ارادة تشريعي الهي از طريق اصل خلافت الهي در زمين محقق مي‎شود.

انسان خليفة خدا در زمين است و از آفرينش بشر تاكنون اين امر، محور حاكميت الهي بوده است. ناگفته پيداست كه تمام افراد بشر صلاحيت چنين مقامي را ندارند و از سويي التزام به انحصار اين مقام در جمعي محدود، مثلاً انبياء عظام الهي، تا حدي موجب نقض غرض خواهد بود، لذا راه حل معقول و منطقي اين است كه در تمام زمان‎‎ها و دوران‎ها، در ميان جوامع بشري، به ويژه ديني، گروهي با داشتن ويژگي‎هاي خليفه الهي حاكميت، وجود دارند كه از اداي اين رسالت هم برمي‎آيند.

بر اين اساس، انبيا الهي به عنوان شايسته‎ترين خلفاي الهي در زمين، حاكميت تفويضي را از سوي خداوند متعال در راستاي تطبيق و اجراي شريعت بر عهده داشتند. اما پس از اين كه جامعه بشري، به ويژه مسلمانان از نعمت حيات فيزيكي رسول مكرم اسلام _ صلّي الله عليه و آله _ محروم شدند، بنا به دلايلي، در باب جانشيني آن حضرت اختلافي پديد آمد و در اثر آن دو نظريه امامت و خلافت مطرح گرديد كه طبعاً هر كدام مباني، منابع، ويژگي‎ها و شاخصه‎هاي خاص به خود را دارد.

بر اساس اعتقاد شيعي، خلافت از شئون امامت است و امام يا همان متصدي منصب امامت، منصوب خداوند متعال و برخوردار از گوهر گران بهاي عصمت و مصونيت از خطا و انحراف است. به عبارت ديگر، امامت ادامه نبوت است؛ زيرا تبليغ آن از سوي رسول الله _ صلّي الله عليه و آله _ اكمال دين و اتمام نعمت خوانده شده است. از اين رو نزديكترين حكومت به حق، حكومت رسول اكرم _ صلّي الله عليه و آله _ مي‎باشد و پس از آن، حكومتي به حق نزديكتر است كه ضمن دارا بودن شاخصه‎ها و ويژگي‎هاي حكومت نبوي _ صلّي الله عليه و آله _ ، ادامه و دنباله آن به شمار آيد.

در عصر حاضر كه به اعتقاد شيعيان دوران غيبت امام معصوم ـ عليه السلام ـ ناميده مي‎شود، بدليل محروميت از فيض حضور مستقيم و بي واسطه امام معصوم ـ عليه السّلام ـ و ضرورت تشكيل حكومت اسلامي و اقامه عدل و بسط معنويت و فراهم نمودن زمينه رشد و تعالي انسان‎ها، حكومتي بحق نزديكتر است كه از سوي امام معصوم ـ عليه السلام ـ كه خود جانشين و قائم مقام رسول خدا در تمام امور است، مورد تأييد واقع شود.

بنابراين، حكومت‎هاي اسلامي موجود در عصر حاضر را مي‎توان به قرار ذيل دسته‎بندي كرد:

1. حكومتي كه تمام اركان آن بر اساس دين شكل گرفته باشد. چنين حكومتي نه تنها قوانين و مقررات آن برگرفته از احكام دين است بلكه مجريان آن نيز، يا به اذن عام يا به اذن خاص، از طرف خداوند منصوب مي‎باشند.

2. حكومتي كه در آن احكام ديني رعايت شود، يعني چنين حكومتي فقط در دايرة تدوين و اجراي قوانين به شريعت و احكام دين متكي است، اما مجريان و مسئولان آن از پشتوانه انتصاب الهي بهره ندارند.

3. حكومتي كه بر جامعه دينداران فرمانروايي دارد. در اين گونه حكومت‎ها نه قوانين شريعت رعايت مي‎شود و نه زمامداران آن از سوي خداوند متعال مأذونند. بلكه صرفاً‌ به دليل متدين بودن مردم تحت حاكميت، مسامحتاً حكومت هم ديني خوانده مي‎شود.

واضح است كه از ميان اين سه دسته از حكومت ديني، دستة اول نوع مطلوب و ايده‎آل است و مي‎توان گفت حكومت انبياء عظام الهي، اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ و در زمان غيبت، حكومت فقهاء جامع الشرايط كه از طرف امام معصوم ـ عليه السلام ـ مورد تأييد قرار مي‎گيرند و پشتوانه انتصاب الهي را، ولو با چند واسطه و غير مستقيم، به همراه دارند، در دستة اول جاي مي‎گيرد.[1]

در نتيجه، بر اساس مشروعيت الهي حكومت و بنابر معتقدات كلامي شيعيان، در زمان حاضر حكومتي كه از مصاديق دستة اول باشد، از حق و صواب نزديك تر است لذا، نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل دارا بودن ويژگي‎هاي عمده دستة اول؛ يعني انتصاب حاكم به اذن عام الهي و تدوين قوانين و مقررات بر محور شريعت اسلامي، به حق نزديكتر است و به نظر مي‎رسد در ميان كشورهاي اسلامي كه داعيه ديني و اسلامي بودن دارند، سايرين كمتر اين ويژگي‎ها را دارند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. حقوق و سياست، محمد تقي مصباح يزدي.

2. ولايت فقيه، عبدالله جوادي آملي.

3. ولايت فقيه، حضرت امام خميني (ره).


[1] . مصباح يزدي، محمدتقي، پرسشها و پاسخها، قم، انتشارات مؤسسة امام خميني، 1378، ج 1، ص 45 ـ 47.




/ 1