از كجا بدانيم خدا به كسي ظلم نمي كند؟ - از كجا بدانيم خدا به كسي ظلم نمي كند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از كجا بدانيم خدا به كسي ظلم نمي كند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از كجا بدانيم خدا به كسي ظلم نمي كند؟

پاسخ

مقدمه

يكي از مسائل اساسي كه در مباحث مربوط به صفات خداوند متعال مطرح مي‏باشد مسأله عدل الهي است و اينكه آن ذات پاك، منزه از هر گونه ظلم و ستمي مي‏باشد. اعتقاد به عدل الهي زندگي را براي انسان گوارا مي‏كند و زمينه‏هاي رشد و تعالي در زندگي فردي و اجتماعي را فراهم مي‏سازد.

قرآن كريم با صراحت هر چه تمام، هر گونه ظلم و ستم را از ساحت مقدس خداي متعال نفي مي‏كند و فرو فرستادن پيامبران و كتب آسماني را براي اجراء عدالت و قيام به قسط و عدل در جامعه بشري مي‏داند.

بررسي و حل مسأله عدل الهي تأثير بسزايي در حل بسياري از بحث‏هاي اعتقادي دارد، به همين خاطر و به خاطر تمايز با گروهي از اهل تسنن بنام اشاعره كه در اين باب نظري خاص دارند، شيعه، صفت عدل خداوند متعال را در رديف ساير اصول دين قرار مي‏دهد.
با ذكر اين مقدّمه كوتاه، اينك به معنا و مفهوم عدل پرداخته، سپس دلائل عدل الهي را بيان مي‏نمائيم.

معنا و مفهوم عدل

گرچه براي عدل چندين معنا ذكر شده است اما آنچه مربوط به اين بحث است و در پاسخ به سؤال مذكور بايد بررسي شود، عدل در مقابل ظلم مي‏باشد.
عرف عام، عدل را به معني رعايت كردن حقوق ديگران و ظلم را به معني تجاوز به حقوق ديگران مي‏داند. البته عدل را به يك معناي وسيع‏تري نيز مي‏توان گرفت كه رعايت حقوق ديگران نيز از مصاديق آن بشمار آيد، و آن اين است كه بگوئيم عدل يعني هر كار را به نحو شايسته انجام دادن.(1)

بهرحال عدل از صفات فعليه خداي متعال مي‏باشد و ذات پاك او از ظلم كردن بر بندگان منزه و پيراسته است و بر اين مدعا چند دليل عقلي و نقلي دلالت دارد.

اولين دليل عقلي

هر انسان عاقلي اين را درك مي‏كند كه قيام به عدل و برقرار كردن عدالت براي هر كسي كمال است، و در مقابل ظلم كردن به ديگران و ناديده گرفتن حقوق آنان نقص محسوب مي‏شود.

عقل آدمي در اين درك، خالق و مخلوق را يكسان مي‏نگرد، يعني عقل، اين واقعيت كلي را درك مي‏كند كه عدل نيكو و ظلم زشت است، چه انجام دهنده آنها انسان باشد يا خداوند، بنابراين عقل براي خدا نيز عدالت را نيكو و ظلم را زشت مي‏داند، و به طور كلي، صفت عدالت را كمال مي‏بيند و صفت ظلم را نوعي نقص و كاستي(2)

با توجه به اين مطلب و با توجه به اينكه ذات مقدس خداوند كمال محض است و منبع تمام كمالات است، هر خير و كمالي كه تصور بشود، ذات پاك او متصف به آن كمال مي‏باشد.
در نتيجه او سرچشمه تمام زيبائي‏ها و صفات نيكو است، هر آنچه را عقل، نوعي كمال بداند خداوند آنرا در حد اعلي و اتم دارا مي‏باشد.
بنابراين، آيا صدور ظلم از موجودي كه همه كمالات را به صورت نامحدود دارد و در ذاتش هيچ گونه نقصي وجود ندارد، قابل تصور هست؟

آيا خورشيدي كه كانون نور و روشنائي است در عين حال مي‏شود ظلمت و تاريكي را به او نسبت داد؟

آيا عقل اين را تجويز مي‏كند؟

دومين دليل عقلي

اصولاً ظلم و ستم از عوامل زير ناشي مي‏شود:

1- جهل و ناداني به ظلم بودن چيزي؛

2- ناداني و ناآگاهي از زشتي ظلم؛

3- احتياج و نياز به انجام آن ظلم؛

4- مجبور بودن در انجام دادن ظلم؛

5- انجام ظلم از روي عبث و هوس.

هر ظلمي كه به وقوع مي‏پيوندد مي‏تواند در اثر يكي از عوامل باشد اما از آنجا كه خداوند عالِم مطلق مي‏باشد و مورد اول منتفي مي‏شود، و چون خدا بي نياز مطلق و قادر مطلق است، مورد سوم و چهارم هم در ذات مقدس الهي راه ندارد و از طرف ديگر چون خداوند حكيم است كار عبث از او صادر نمي‏شود و وقتي هيچ يك از عوامل صدور ظلم در مورد خداوند معقول نيست بنابراين تصور ارتكاب ظلم از ذات خداوند متعال منتفي مي‏شود.(3)

دليل نقلي: آيات فراواني در قرآن كريم وجود دارد كه تصريح بر عدل الهي مي‏كند و هر گونه ظلمي را از ساحت مقدسش نفي مي‏نمايد، از باب نمونه دو آيه از آيات نوراني قرآن را ذكر مي‏كنيم:"... وَ قُضِي بَيْنَهُم بِالْقِسطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُون"

"ميان آنان به عدالت داوري شود و بر ايشان ستم نرود"(4)

" و نَضَعُ التوازينَ القِسْط لِيَومِ القِيامَة فَلا تظلم نَفْسٌ شَيئاً..."

"و ترازوهاي عدالت را در روز رستاخيز مي‏نهيم پس هيچ كس (در) چيزي ستم نمي‏بيند..."(5)

نكته‏اي قابل توجه: هر مطلبي كه به صورت عقلي و قطعي به اثبات برسد، ديگر قابل تخصيص نمي‏باشد، در نتيجه اگر مواردي جزئي مشاهده شود كه ظاهراً مغاير با محتواي دليل عقلي مي‏باشند، بايد آن موارد جزئي را مورد تحليل و بررسي قرار داد تا عدم مغايرت روشن شود، لذا بعد از اين كه ما، عقلاً حكمت و عدالت خداوند متعال را به اثبات رسانديم، بايد مواردي را كه به ظاهر با حكمت و عدالت خداي متعال ناسازگاري دارند بررسي كنيم تا شبهه ناسازگاري مرتفع شود.

بنابراين بعضي از رويدادهاي به ظاهر ناگوار مثل: طوفانهاي سهمگين، سيل، زلزله و... را بايد در مقياس وسيع و با نظام كلي آفرينش سنجيد، سپس درباره آن داوري نمود، مثلاً طوفاني كه در مسير خود درختان و خانه‏هائي را ويران مي‏كند، اگر در علل پيدايش آن دقت شود، چه بسا اين طوفان معلول وزش باد مفيد و سودمندي در هزاران هكتار زمين بوده كه قطعات ابر را از سواحل دريا با خود همراه داشته و به بيابانهاي سوزان و سرزمين آماده‏اي رسانيده است، زيرا آنچه اصالةً مورد اراده الهي قرار گرفته رساندن خير و كمال بيشتر به ديگران است، گرچه در اين مسير حادثه‏اي به ظاهر ناخوشايند اتفاق افتد كه با يك ديد محدود زيانبار جلوه مي‏كند اما با نظام كلي جهان هماهنگ مي‏باشد، در اين صورت چنين حادثه‏اي خلاف حكمت و عدالت نمي‏باشد.

همچنين لازمه عدالت، اين نيست كه استعداد افراد يكنواخت و همگون باشند، اختلاف استعدادها مايه بقاء زندگي اجتماعي انسان است، آنچه مهم است كشف استعدادهاي افراد در زمينه‏هاي مختلف مي‏باشد، در اين صورت مأيوس‏ترين افراد مي‏توانند در كاري كه شروع مي‏كنند پيروزي كامل به دست آورند.

همچنين عوامل گوناگوني چون تلاش نكردن و يا تسلط گروهي ستمگر و يا بكار نبردن فكر و انديشه، مي‏تواند فقر و تنگدستي را به دنبال خود بياورد و مايه رنج و بدبختي فراواني در جامعه شود.(6)
تمام اين موارد و موارد ديگري كه ذكر نكرديم، هيچكدام با حكمت و عدالت خداوند متعالي مغايرت ندارند و اصلاً بسياري از آنها را نبايد به حساب خداوند متعال گذاشت بلكه نتيجه عملكرد خود انسانها مي‏باشد.
آنچه كه ما در اين نوشتار آورديم اجمالي بيش نبود لذا در صورت تمايل به پيگيري و بررسي بيشتر، شما مي‏توانيد به كتب زير مراجعه فرمائيد.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1- استاد محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد

2- خدا و صفات جمال و جلال، جعفر سبحاني

3- عدل الهي، شهيد مطهري

از كجا بدانيم خدا به كسي ظلم نمي‏كند؟

پاسخ كوتاه

در عرف مردم عدل يعني رعايت حقوق ديگران، در مقابل اين معني ظلم قرار دارد.

البته عدل را اگر به معني "هر كاري را به نحو شايسته انجام دادن" بگيريم، مرادف با حكمت مي‏شود.
عقل صفت عدالت را كمال و صفت ظلم را نوعي نقص مي‏بيند. بنابراين صدور ظلم از موجودي كه كمال محض است عقلاً محال مي‏باشد.

صفات ذاتيه خداوند همچون علم و قدرت و محبت به كمال و خير موجب رفتار حكيمانه و عادلانه او مي‏باشد، پس هيچ صفتي كه اقتضاي ظلم و ستم يا لغو و عبث داشته باشد در ذات او راه ندارد، عواملي كه باعث ارتكاب ظلم و ستم مي‏شوند در ذات پاك خداوند راه ندارند، او نه جاهل است و نه مجبور و نيازمند.

قرآن كريم با صراحت تمام هر گونه ظلمي را از ساحت مقدس خداوند نفي مي‏كند.

اگر مطلبي به صورت عقلي به اثبات رسيد، موارد به ظاهر مغاير با محتواي دليل عقلي را بايد مورد تحليل و بررسي قرار داد تا عدم مغايرت روشن شود زيرا دليل عقلي تخصيص بردار نيست. حوادث و رويدادهاي به ظاهر ناخوشايند را بايد با نظام كلي آفرينش سنجيد، در اين صورت هيچ حادثه‏اي خلاف حكمت و عدالت نمي‏باشد.

لازمه عدالت الهي اين نيست كه همه استعدادها را يكسان قرار بدهد زيرا در اين صورت زندگي اجتماعي دوامي نخواهد داشت و اين مغاير با حكمت الهي مي‏باشد.

فقر و بسياري ديگر از ناگواريها نتيجه عملكرد خود انسانها مي‏باشد و نبايد آنها را به حساب خداوند متعال گذاشت.



1) در اين صورت، عدل، مرادف با حكمت مي‏باشد. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، ج 1، درس بيستم.

2) جعفر سبحاني، الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، شيخ حسن محمد مكي العاملي (قم، المركز العالمي للدراسات الاسلاميه، الثالثه، 1411) ج 1، ص 287.

3) جعفر سبحاني، خداوند صفات جمال و جلال (قم، توحيد، 1359) درس پانزدهم.

4) يونس: 54.

5) انبياء: 47.

6) جعفر سبحاني، خدا و صفات جمال و جلال (قم، توحيد، 1359) درس 16 و 17.

/ 1