مكان بهشت و جهنم در كجا است؟
پاسخ
صاحب دلي به مدرسه آمد ز خانقاه
گفتم ميان عالم و عابد چه فرق بود
گفت آن گليم خويش بدر ميبرد ز موج
وين جهد ميكند كه بگيرد غريق را
بشكست عهد صحبت اهل طريق را
تا اختيار كردي از آن اين فريق را
وين جهد ميكند كه بگيرد غريق را
وين جهد ميكند كه بگيرد غريق را
براي اين موضوع ميتوان مثالي ذكر كرد: فرض كنيد فرستندة نيرومندي در يك نقطه زمين وجود داشته باشد كه به كمك ماهوارههاي فضائي امواج آن به سراسر زمين پخش شود و به وسيلة آن نغمة دل انگيز تلاوت قرآن با صدائي فوق العاده دلنشين و روحپرور در همه جا پخش گردد، و در نقطه ديگري از زمين فرستنده ديگري با همان قدرت وجود داشته باشد كه صدائي فوق العاده گوش خراش و ناراحت كننده روي امواج ديگري در همه جا پراكنده شود.هنگامي كه ما در يك مجلس عادي نشستهايم صداي گفتگوي اطرافيان خود را ميشنويم امّا آن دو دسته امواج «روحپرور» و «آزار دهنده» كه در درون محيط ما است و همه جا را پر كرده است هيچ خبري نداريم، ولي اگر دستگاه گيرندهاي ميداشتيم كه موج آن با يكي از اين دو فرستنده تطبيق ميكرد فوراً در برابر ما آشكار ميشدند امّا دستگاه شنوائي
ما در حال عادي ازدرك آنها عاجز است.قول ديگر اين كه: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محيط بر اين عالم است، و به اصطلاح اين جهان در شكم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنين كه در درون عالم دنيا است، زيرا ميدانيم عالم جنين براي خود عالم مستقلي است، امّا جداي از اين عالمي كه در آن هستيم نيست، بلكه در درون آن واقع شده است، عالم دنيا نيز نسبت به عالم آخرت، همين حال را دارد، يعني در درون آن قرار گرفته است.اگر ميبينيم قرآن ميگويد وسعت بهشت به اندازة وسعت آسمانها و زمين است به خاطر آن است كه انسان چيزي وسيعتر از آسمان و زمين نميشناسد تا مقياس سنجش قرار داده شود، لذا قرآن براي اين كه وسعت و عظمت بهشت را ترسيم كند آن را به پهنه آسمانها و زمين تشبيه كرده است، و چارهاي غير از اين نبوده، همانطور كه اگر كودكي كه در شكم مادر قرار دارد عقل ميداشت و ميخواستيم با او سخن بگوئيم بايد با منطقي صحبت كنيم كه براي او در آن محيط قابل درك باشد.از آنچه گفتيم پاسخ اين سؤال نيز روشن شد كه اگر وسعت بهشت به اندازه زمين و آسمانها است پس دوزخ كجاست؟ زيرا طبق نظر اوّل دوزخ نيز در درون همين جهان قرار گرفته و وجود آن در درون اين جهان منافاتي با وجود بهشت در درون آن ندارد (همانطور كه در مثال امواج فرستندة صوتي ذكر شد) و امّا طبق پاسخ دوّم كه بهشت و دوزخ محيط بر اين جهان باشند جواب باز هم روشنتر است زيرا دوزخ ميتواند محيط بر اين جهان باشد و بهشت محيط بر آن، و از آن هم وسيعتر.[1]جايگاه بهشت انساني كه در نشئه مادة عنصري زندگي ميكند بسياري از داوريها و انتظارات و صبغة عنصري و مادي دارد. او براي هر چيز، جا و مكان مادي تصور ميكند و فرايند همه او را در راستاي زمان و مكان طبيعي مينگرد. حال اگر از او پرسيده شود جاي مسئلة 4 = 2 + 2 كجاست؟ خواهد گفت براي اين مسائل جائي نيست اساساً علوم و دانشهاي بشري ذاتاً مجرد از ماده است و زمان و مكان ندارد و از جان انسان بيرون نيست ـ بهشت و جهنم نينز از محدودة تاريخ دنياي و زمان و مكان خارج است و قبل، بعإ .كي و كجاي دنيوي بر نهي دارد،....بنابراين ديدگاه نبايد بهشت و جهنم و بسياري از معارف قطعي اسلام را در چارچوب زمان و مكان دنيايي ارزيابي كرد. آنها آسماني است و انديشة آسماني ميطلبد و براي نامحرمان هرگز درهاي آسمان گشوده نخواهد شد، .... مراد از آسمانها همان مقام يا مقامهاي عالي انسانيت است كه بهشت را در خود جاي داده است،[2]...مشهور بين متكلمين دين است كه بهشت در آسمانها و زير عرش قرار دارد امّا جهنم زير طبقات زمين ميباشد. از خواجه نصير طوسي نقل شده كه از مكان بهشت و جهنم اطلاع نداريم امّا ممكن است از آيه (عندها جنة المأوي) عند سررة المنتهي استفاده شود در آسمانها است و همچنين از (و في اسماء رزقكم و ما توعدون)[3]در كتاب گرانسنگ بحارالانوار ميفرمايند: دليل روشني در رابطه با مكان بهشت و جهنم نداريم اكثر بزرگان ميگويند در بالاي آسمانها و زير عرش قرار دارد زيرا كه خداوند ميفرمايند: «عند سددة المنتهي عندها جنة المأوي» و پيامبر فرموده: سقف بهشت عرش خداوند است و امّا جهنم زير طبقات زمين است. امّا خود علامة مجلسي ميفرمايند: حق اين است كه بگوييم علم اينها در انحصار خداوند است ما نميدانيم.[4] و همچنين سعدالدين تفتازاني ميفرمايند: ما قطع نداريم به مكان بهشت و جهنم ولي اكثر علما ميگويند بهشت در بالاي آسمانها و جهنم در زير طبقات زمين قرار دارد.[5]براي مطالعه بيشتر به كتابهاي زير مراجعه نمائيد.1. تفسير نمونه، آية الله مكارم و عدهاي از نويسندگان، تهران، دارالكتب الاسلامية، جلد 3، ذيل آيه 134، سورة آل عمران.2. معاد و جهان پس از مرگ، آيه الله مكارم شيرازي، قم، انتشارات هدف، ص 39 و بعد از آن.3. تاريخ جهنم، جورج مينوا، ترجمه حسين علي عربي، قم، ناشر مؤسسه پژوهش امام خميني، 1379.
[1] . تفسير نمونه، آية الله مكارم و عدهاي از نويسندگان، تهران، دارالكتب الاسلامية، جلد 3، ذيل آيه 134، سورة آل عمران.[2] . معاد در قرآن، آيت الله جوادي آملي، (قم: نشر اسراء، ج 5، ص 242 ـ 244، 1381)، چاپخانه اسوه.[3] . محاضرات في الالهيات، سبحاني، (قم: انتشارات جامعه مدرسين)، ص 668.[4] . بحارالانوار، علامه مجلسي، (مؤسسة الوفا، بيروت: لبنان)، ج 8، ص 206.[5] . شرح المقاصد، تفتازاني، (عالم الكتب ، بيروت)، جزء 5، ص 112.