آيا جوانان ايران وطن‌فروش و فراري هستند؟! - آيا جوانان ايران وطن‌فروش و فراري هستند؟! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا جوانان ايران وطن‌فروش و فراري هستند؟! - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا جوانان ايران وطن‌فروش و فراري هستند؟!

در تاريخ 26/6/81 مصاحبه‌اي در يكي از روزنامه‌ها[1]درج شده بود، در عين اشتمال بر نكات مثبت، ملاحظاتي نيز بر آن وارد بود كه به آنها مي‌پردازيم:

مصاحبه شونده در اين گفتگو جوانان ايراني را اين‌گونه معرفي كرده بود، «امروزه فرزندان اين آب و خاك تنها به فكر فرار از مرزهاي اين كشور هستند.»[2] مشخص نيست منظور از مطلق گويي كه همه جوانان را در بر مي‌گيرد كدام جوانان است؟ آيا جوانان وطن‌دوست و دين مداري كه در اين مملكت زندگي مي‌كنند، همه به فكر فرار از كشور هستند؟

آيا بسيج بيست ميليوني كه اكثر جوانان ايران، كارزاران بيشه شيران هستند و دشمن را از اين مملكت فراري دادند خود در حال فرار مي‌باشند؟ آيا با وجود اين همه جوان شاداب و عاشق دين و مكتب خويش، كه در اقصي نقاط اين مملكت در شغل‌ها و رشته‌هاي مختلف و عرصه‌هاي گوناگون، به عشق فروزان ماندن شمع وطن، مشغول كار و تلاش و افتخارآفريني هستند اينگونه قضاوت كردن تأمل برانيز نيست؟ و آيا بديدن يا ناديده گرفتن دانشجويان جوان و متعهد كه در محدوده علمي و دين محوريِ دانشگاه در حال دانش‌اندوزي هستند و با حضور در تشكل‌هاي سياسي اجتماعي و فرهنگي دانشگاه‌ها در آينده كشور تأثيرگذارند غفلت از يك امر مهم و يا تغافل محسوب نمي‌شود؟ اگر به همين ترتيب جوانان خداجو و وطن دوست را جدا كنيم مصداق سخن شما چيزي نمي‌ماند، مگر تعدادي اندك كه آن هم به عنوان يك پديده اجتماعي علل متعددي دارد نه يك عامل بخصوص تا از ديگر اسباب چشم‌پوشي شود.

در قسمتي ديگر از مصاحبه مردم نيز از اتهام چنين نسبت‌هايي بي‌نصيب نمانده‌اند آنجا كه گفته شده:

«امروز مردم و به ويژه جوانان خودشان را از مملكت، ملّت و خاكشان جدا احساس مي‌كنند.».[3]

آيا منظور همين مردمي است كه در طول تاريخ حماسه‌هاي بزرگي را خلق كردند و ملتي كه مسير تاريخ دنيا و معادلات كارشناسان جهان را برهم زدند و الگويي براي پابرهنگان گيتي شدند، همان كساني كه با تعصب ديني و عرق ملي خود چنان شاهكارهايي آفريدند، كه آن پير سفر كرده در شأن و مقامشان فرمود: «نظير جوان‌هاي اين زمان از اول تاريخ تا حالا نبوده است، اگر آنها بوده‌اند امّا كم بودند.»[4] پس اين گونه نسبت‌ها به مردمي كه به تعبير گوينده محترم «قوم برتر دنيا هستند و در هر كجاي دنيا كه باشد بهترين‌اند.»[5] جز اهانتي آشكار نمي‌باشد.

در گوشه‌اي ديگر از مصاحبه، سخن به جمهوري اسلامي كشانده شده است آنجا كه آمده است:

«بايد ببينيم اين دو دهه (پس از انقلاب) چه اتفاقي افتاده كه جوانان ما اين گونه زيرورو شده‌اند.»[6]

اگر مراد از زيرورو شدن و متحول گرديدن جوانان، از انحراف و بي‌عفتي به دين‌مداري و خدامحوري و از خودبيگانگي به جواناني تأثيرگذار در سرنوشت آينده خود و مملكت خويش مي‌باشد، كه حقاً انقلاب اسلامي با نفس مسيحايي حضرت روح الله حرارت خاموش نشدني را در دل مردمان اين مرز و بوم ايجاد كرد، همان گونه كه آن پير پرچمدار نيز در اين باره چنين فرمود:

«اين اسلام (انقلاب اسلامي) است كه جوان‌ها را از آن چاه‌هايي كه برايشان كنده بودند نجات داد و به سعادت رساند، اين فرهنگ اين كار را كرد.»[7]

پس آيا اين سخن زير سؤال بردن آن همه ارزش‌ها، عزت‌ها و سربلندي‌هايي كه از بركت همين انقلاب به دست آورديم نمي‌باشد؟
آيا چنين دست و پا زدن و غوغاسالاري و اغواپردازي، بي‌مهري به آرمان‌هاي مقدس اسلام و مردم متدين نيست؟

در پايان تأكيد مي‌گردد، چه خوب بود در ارائه چنين ديدگاه‌هايي، حقايق و واقعيت‌هاي جامعه در نظر گرفته مي‌شد و اين گونه بر دست‌آوردها و پيشرفت‌هاي مملكت خويش چوب حراج نمي‌زديم.


[1]. روزنامه اعتماد.

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. جوانان از ديدگاه امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار، چاپ اول 1377، ص 6.

[5]. روزنامه اعتماد 26/6/81.

[6]. همان.

[7]. امام خميني (ره) ، صحيفه نور، ج 17، ص 149.

مسلم محمدي

/ 1