چند نوع جهنم داريم؟ - چند نوع جهنم داريم؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چند نوع جهنم داريم؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند نوع جهنم داريم؟

پاسخ

در قرآن الفاظى كه نسبت به دوزخ به كار رفته دو نوع مى باشد 1ـ الفاظى كه اسم مجموع مراتب جهنم و عذابها است مانند لفظ سقر، كه نام جهنم است[1] كه در 4 آيه بكار رفته است[2] و مانند لفظ جهنم كه به معناى آتش گر گرفته است[3] كه در حدود 83 نوبت در آيات قرآن ذكر شده است و جحيم كه حالت فوران آتش است[4] كه 26 نوبت در قرآن مطرح شده است.

2ـ الفاظى كه بيانگر مرتبه اى از آتش جهنم است، مانند هاويه به معناى آتش[5] و لفظى (شعله زياد) و....

نكته ديگر كه قابل ياد آورى مى باشد اين است كه بهشت داراى درجات است چنانكه از بعضى آيات استفاده مى شود[6]و در بعضى روايات دارد كه داراى درجات عرضى است[7] و جهنم داراى دركات رو به پائين مى باشد، چنانكه قرآن مى فرمايد «منافقين در پائين ترين و سخت ترين طبقات قرار دارند[8]» پس بهشت درجه ها دارد. و دوزخ در كه ها[9] و از بعضى روايات هم مى توان اين مطلب استفاده كرد كه بعداً نقل مى شود.

بعد از اين مقدمه جواب اين استكه اگر مراد از نوع جهنم، مجموع مراتب جهنم باشد يك نوع جهنم بيشتر نداريم منتهى اسم هاى مختلفى دارد، و اگر مراد از نوع مراتب جهنم باشد جهنم داراى هفت طبقه (دركه) و هفت مرتبه مى باشد، كه هر مرتبه اسم خاص خودش را دارد، چنان كه امير المؤمنين عليه السلام فرمود: «جهنم داراى هفت در است كه هر يك مخصوص طبقه از طبقات جهنم است كه روى هم قرار گرفته اند. و يكى از دستهاى خود را روى دست ديگر قرار داده فرمود: طبقات جهنم به اين صورت است و اما بهشت را در عرض هم قرار داده است ولى آتش داراى هفت طبقه مى باشد، 1ـ طبقه زيرين آن جهنم است، 2ـ بعد از آن نطى (شعله زياد) است و بعد از آن حطمه[10] و بعد از آن سقر و بالاتر از سقر، جحيم[11] و بعد از آن سعير[12] و بالاترين طبقه آن هاويه باشد[13] در بعضى روايات دارد كه بالاترين طبقه جهنم است و پائين ترين آن هاويه است[14] (نكته كه قابل ذكر است اين استكه اين روايت با آنچه كه ما در مقدمه گفتيم كه جهنم اسم مجموع مراتب است تنافى ندارد و چون ممكن است گاهى اسم مجموع يك چيز بر بعض آن هم گفته شود، مثل اينكه به گردن انسان، انسان گفته شود، و يا بر عكس گردن (رقبه) بر انسان اطلاق شود).

و مؤيد اين مطلب (كه جهنم داراى هفت طبقه مى باشد) رواياتى است كه مى فرمايند: بهشت داراى هشت در (چون هشت درجه دارد) و جهنم داراى هفت درب مى باشد كه هر گروهى از يكى از آن درها وارد جهنم مى شود.

قابل ياد آورى است كه هر طبقه ممكن است كه داراى مراتب و نقاط مختلفى باشد چنانكه مى خوانيم و پل چاهى است در جهنم[15] يا «حصينه» شهرى است در يكى از طبقات جهنم[16] و يا سجّين زندان بدكاران است در يكى از مرتبه ها[17] و...

خلاصه اين شد كه جهنم داراى اسمهاى مختلفى مى باشد و گاهى هم اسم بعضى مرتبه ها و قسمت ها در قرآن آمده، اگر مراد از نوع در سئوال مجموع مراتب باشد فقط يك جهنم داريم و اگر مراد مراتب جهنم باشد، داراى هفت طبقه و هفت مرتبه مى باشد و هر مرتبه ممكن است داراى مراتبى باشد.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1ـ آية الله مكارم شيرازى و همكاران ـ تفسير نمونه (ناشر: دار الكتب الاسلامية چاپ هشتم تاريخ نشر 1370 ش) ج27/19/11/23/22 و... 18/21/ و... 20....

2ـ نهج البلاغه ـ مترجم محمد دشتى (ناشر مؤسسه فرهنگى تحقيقاتى امير المؤمنين).

نامه 27/3 ـ خطبه 109 و خطبه 120 و خطبه 83/54 و خطبه 183/15.

3ـ محسن قرائتى ـ معاد (ناشر جامعه مدرسين).

4ـ آقا نجفى قوچانى ـ سياحت غرب سرنوشت ارواح بعد از مرگ (ناشر نشر روح ـ تاريخ انتشار تابستان 1376).


[1]- رااغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن (ناشر: دفتر دنشر الكتاب چاپ دوم 1404) ص235.

[2]- قمر/48،......./26/27/42.

[3]- المفردات فى غريب القرآن ص 234.

[4]- همان، ص88.

[5]- همان، ص548.

[6]- آل عمران/163، انفال /4، ط/75.

[7]- شيخ عبد على بن جمعه حويزى ـ تفسير نور الثقلين، بالتعليقه رسولى محلاتى (ناشر مطبقة الحكمه قم) ج4، ص504، متن روايت اسن است (و ان وضع الخبك على الوض...).

[8]- نساء/145.

[9]- محسن قرائتى (ناشر جامعه مدرسين ـ مؤسسه در راه حق) ص 370.

[10]- آتشى كه از درون شعله ور مى شود.

[11]- شيخ عبد على بن جمعه حويزى با تعليقه رسولى محلاتى ـ تفسير نور الثقلين (ناشر مطبعة الحكمة قم) ج4، ص504.

[12]-

[13]-

[14]-

[15]- تفسير نمونه ـ آية الله مكارم شيرازى و همكاران (ناشر دار الكتب الاسلامية زمستان 1370) ج22، ص402.

[16]- همان، ج22، ص46.

[17]- همان مدرك، ج26، ص256.

/ 1