اتهام بزرگ «ناآگاهي» برازندة مردم ايران نيست - اتهام بزرگ «ناآگاهي» برازندة مردم ايران نيست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اتهام بزرگ «ناآگاهي» برازندة مردم ايران نيست - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اتهام بزرگ «ناآگاهي» برازندة مردم ايران نيست

انتخاب نظام جمهوري اسلامي با تكيه بر مباني و آموزه‌هاي ديني حركت آگاهانه‌اي بود كه از سوي مردم مسلمان ايران به منظور ايجاد تزلزل از بنيان تفكر الحادي تمدن معاصر به راه افتاد و زمينه رجعت دوباره انسان را از عبوديت ماده به سمت آرمانهاي والاي دين، معنويت و اخلاق فراهم آورد. انقلاب ايران در حالي اتفاق افتاد كه نظريه پردازان عمده غرب همچون ماركس، وبر و دوركهايم فرآيند عمومي جهان را به سمت سكولاريسم و انزواي دين پيش‌‌بيني مي‌كردند.[1] عليرغم بروز اين رخداد عظيم كه تمامي معادلات جهاني را برهم ريخت، امروزه مشاهده مي‌شود كه برخي از تحليل‌گران داخلي، مردم ايران را به «ناآگاهي» در اين انتخاب متّهم مي‌سازند.[2]

اين تحليل‌گران كه انقلاب مردم ايران را محصول ناآگاهي و فقر فرهنگي توده‌هاي فرودست اجتماعي مي‌دانند يا واقعاً از درك صحيح ماهيت انقلاب اسلامي و انگيزه‌ها و آرمانهاي مردم ايران عاجزند و يا عامدانه چشمان خود را بر روي حقايق بسته‌اند. شايد اگر اين مردم به جاي برقراري نظام ديني در پي تحقق آرمانهاي مكتب ليبراليسم و اومانيسم و پيروي از اميال و هوس‌هاي نفساني حاكم بر فرهنگ غرب برمي‌آمدند اين‌گونه مورد بي‌مهري قرار نمي‌گرفتند و به ناآگاهي و فقر فرهنگي از سوي اين معدود تحليل‌گران متهم نمي‌شدند. اما واقعيت آن است كه اين مردم خود بهتر مي‌دانند كه چه كرده‌اند و چه مي‌خواستند. اگر امروز تمدن غرب سرخورده از تعلقات مادي محض، در ذره ذره وجودش راهي به سوي دين و معنويت جستجو مي‌كند و اگر موج فزاينده دين‌خواهي و گرايشات جهاني به سمت معنويت به راه افتاده است، آيا جز تحت تأثير انقلاب اسلامي و احساس عميق خلاء معنويت در تمدن غرب نيست؟

مردم ايران، با طرح انديشه متعالي اسلام و دعوت جهانيان به سوي آن از طريق انقلاب 57، فصل جديدي در تاريخ حيات ديني و معنوي انسان معاصر گشود. به اعتراف صريح صاحبنظران و انديشمندان جهان، انقلاب اسلامي باعث تجديد حيات ديني و معنوي در جهان گرديد.[3] اگر روزگاري در غرب مردم به بي‌ديني و لائيسم افتخار و مباهات داشتند و دين‌داري را نشاني از تحجر و عقب ماندگي مي‌پنداشتند امروزه تمايلات معنوي و مذهبي مردم در كشورهاي غربي به حدي است كه رؤساي آن كشورها گاه مجبور مي‌شدند عليرغم مخالفت قانون اساسي به دين‌داري تظاهر كنند و يا در مبارزات انتخاباتي خويش براي جلب آراء مردم با شعار تقويت ارزشهاي مذهبي و معنوي در راه اصلاح جامعه، پا به ميدان رقابت گذارند.[4]

حيات مجدد دين در عرصه‌هاي اجتماعي، ‌طرح فزاينده مطالبات ديني مردم از دولتمردان، افزايش مخالفتهاي مردمي با پرده‌دري‌هاي لجام گسيخته اخلاقي، ‌واكنش شديد در برابر شكسته شدن حريم مقدسات مذهبي و... تنها بخشي از نشانه‌هاي ملموس تأثيرات فرهنگي انقلاب اسلامي بر جهان است. آيا واقعا مي‌توان انقلابي را با آن همه عظمت كه اين گونه تأثيرات جهان شمول در پي داشت، دستاورد مردمي ناآگاه و گرفتار فقر فرهنگي خواند؟

آيا اين موج پرشتاب بيداري و تحول جهاني كه در ميان ملل به اصطلاح متمدن غرب به راه افتاد تحت تأثير انقلاب اين مردم نبود؟ و آيا به صرف عدم درك انگيزه‌ها و آرمان‌هاي مطلوب يك ملت، ‌تحليل‌گري مي‌تواند آنان را به ناداني و جهالت در انتخاب راه متهم سازد؟...


[1] . آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، ص 75.

[2] . چندي پيش روزنامه شرق در ارتباط با پديده انقلاب اسلامي به نقل از يك تحليل‌گر، ضمن آن كه مردم ايران را به ناآگاهي و فقر فرهنگي متهم ساخت، مدعي گرديد كه اين مسئله سبب شد انقلاب نتايج مطلوبي در پي نداشته باشد. «پروژه ناتمام، روزنامه شرق، 20/11/82، ص 4.»

[3] . شبكه اول تلويزيون بي‌بي‌سي انگليس كه چندي پيش برنامه‌اي مستند به مناسبت آغاز قرن 21 تهيه كرده بود اذعان نمود آنچه در ايران سال 1979 اتفاق افتاد نه تنها براي ايرانيان بلكه براي تمام اديان جهان نقطه عطف بود نقطه عطفي كه از بازگشت ميليونها نفر در سراسر جهان به اصول‌گرايي مذهبي خبرمي‌دهد. اين شبكه همچنان مي‌افزايد: در سراسر جهان پيروان ديگر اديان مانند مسيحيت، يهوديت، و هندو نيز به اصول‌گرايي مذهبي روي آوردند، حتي در تركيه كه هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، روند بازگشت به اصول اسلامي سرعت گرفته است. خبرگزاري جمهوري اسلامي، 28/11/75.

[4] . به دنبال افزايش تمايلات مذهبي مردم در كشورهاي عربي، تحولات مهمي در صحنه سياسي به ويژه رقابتهاي انتخاباتي پديد آمد، به طوري كه نمايندگان مجلس، نخست وزيري و رياست جمهوري در برخي كشورهاي غربي نظير انگلستان و آمريكا از تبليغات مذهبي و توصيف دين‌داري خويش به منظور جلب رضايت و‌ آراي مردم بهره گرفتند. «مير احمدرضا حاجتي، عصر امام خميني، گزيده و تلخيص، قم، بوستان كتاب، 1382، ص 106 ـ 108.

محمد ملك زاده

/ 1