استراتژي جمهوري اسلامي در برابر استكبار - استراتژي جمهوري اسلامي در برابر استكبار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

استراتژي جمهوري اسلامي در برابر استكبار - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استراتژي جمهوري اسلامي در برابر استكبار

اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ را با دست هاي خود ويران نمايد آن وقت ممكن است جهان خواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بي فرهنگ به رسميت بشناسند ولي در همان حدي كه آنها آقا باشند و ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند و ما ضعيف، آنها ولي و قيم باشند و ما جيره خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايراني ـ اسلامي بلكه ايراني كه شناسنامه اش را آمريكا و شوروي صادر كند ايراني كه ارابه سياست آمريكا يا شوروي را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاي آمريكا و شوري و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت الحمايگي آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مي كند.»[1]

ـ امروز چهره واقعي آمريكا را بايد در تكبر سلطه طلبي و در يك كلام به تعبير قرآن كريم «شجره خبيثه» بودن آن دولت استكباري جستجو كرد. بي دليل نبود كه بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران، آمريكا را به شيطان بزرگ توصيف نمود زيرا ابليس نخستين مستكبر عالم بود كه به مشيت الهي معترض و در برابر فرمان خداوند سرپيچي و تكبر نمود و با توهم برتري اش بر مخلوقات خداوند، آنان را شايسته بندگي خويش دانست و از اين رو خداوند شيطان و همه پيروان او را به گرفتاري در عذاب اليم وعده داد. مهم ترين ويژگي قدرتهاي استكباري و در رأس آنان آمريكا در كبر، مادي گري و غفلت از ياد خداست. اين ويژگي است كه اين گونه آنان را به تقلاي سلطه بر نظام هستي و ملت هاي مظلوم جهان واداشته است.

هم اينك مصداق بارز استكبار در روح ابرقدرتي شيطان بزرگ آمريكا مجسم است. اين روح استكباري است كه دولت آمريكا را در پناه شعار دموكراسي، آزادي و مردم سالاري اين گونه به اقدامات تجاوزگرانه سوق داده است و مع الاسف به رغم تمام شواهد موجود كه بر عوام فريبانه بودن اين شعار گواهي مي دهند، هنوز برخي به ماهيت واقعي آمريكا پي نبرده اند هنوز عدّه اي تصور مي كنند كه دغدغه اصلي ايالات متحده دفاع از آزادي و دموكراسي است و هنوز برخي مي پندارند منافع آمريكا در جامعه جهاني با ترويج دموكراسي و حاكميّت يافتن رژيم هاي مردمي گره خورده است.[2]

و اين در حالي است كه هيچ يك از شواهد موجود مؤيد اين ادعا نيست بطوري كه هم اينك در نظام بين الملل مي بينيم هر رژيم ديكتاتوري كه حافظ منافع آمريكا باشد از حمايت ايالات متحده برخوردار مي باشد. همچنان كه رژيم ديكتاتور صدام تا زماني كه منافع آمريكا را به خطر نيانداخته بود از حمايت هاي مالي و تسليحاتي آمريكا برخوردار بود ـ و از طرف ديگر هر رژيم ولو كاملاً مردمي كه منافع استكباري ايالات متحده را به خطر اندازد به بهانه هاي مختلف هدف انواع كينه توزي ها و دخالت هاي خصمانه آمريكا قرار مي گيرد.

فراموش نكنيم كشور ايران در دوران سياه سلطنت استبدادي پهلوي به ويژه سلطه محمد رضا شاه از حمايت هاي بي دريغ مالي و تسليحاتي آمريكا و غرب برخوردار بود اما با پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 57 و برقراري حكومت مردمي و ضد غربي جمهوري اسلامي هدف انواع كينه توزي ها و مداخلات خصمانه ايالات متحده قرار گرفت با اين حال چگونه مي توان ادعا كرد كه آمريكا به دنبال برقراري حكومت دموكراسي و مردم سالاري در ايران است؟! آيا چنين حكومتي مخالف سلطه آمريكا در ايران نبوده است؟ پس بايد پرسيد اختلاف اساسي ميان ايران و آمريكا بر سر چيست و چه عواملي باعث ايجاد خصومت و كينه توزي ايالات متحده نسبت به ايران گرديده است؟ اگر كمي تأمل كنيم مي توانيم از پشت شعارهاي عوام فريبانه مبارزه با تروريسم، دفاع از حقوق بشر، آزادي و دموكراسي به دلايل اصلي دشمني آمريكا با ايران پي ببريم:

مخالفت ايران در قبال اشغال سرزمين فلسطين و قتل عام فلسطينان مظلوم، مخالفت با سلطه آمريكا در خليج فارس و خاورميانه، مخالفت با توهين به مقدسات ديني و اعلام برائت از مشركان و ستمگران، مخالفت با آزادي به مفهوم لا ابالي گري، بي بندوباري و تضييع ارزش هاي انساني، حمايت و دلجويي ايران از مستضعفان و محرومان تحت ستم جهان در برابر سلطه قدرتهاي استكباري، به خطر انداختن منافع نامشروع استكبار و در يك جمله دفاع از اسلام ناب محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ از مهم ترين اين دلايل است.

آري به راستي مي توان دليل اصلي دشمني آمريكا به عنوان مظهر استكبار جهاني را با نظام جمهوري اسلامي در اعلام حمايت اين نظام از اسلام ناب محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ دانست و همين عامل است كه ماهيت جمهوري اسلامي را به قطبي مخالف و سازش ناپذير با آمريكا مبدل ساخته است آنان كه در پي جلب رضايت و دوستي آمريكا نسبت به جمهوري اسلامي ايران مي باشند راهي جز ارايه استراتژي تسليم كامل و بدون قيد و شرط ايران در برابر آمريكا و تغيير ماهوي نظام جمهوري اسلامي كه همان دست برداشتن از اصول استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي است، ندارند و البته پيش بيني پيامد اتخاذ اين استراتژي كار چندان هم مشكلي نيست زيرا روشن است كه نتيجه آن زيرپا نهادن تمام تلاش ها و زحمات چندين و چند ساله و حركت در مسير قهقرايي است.

بديهي است با اتخاذ اين استراتژي تمام عظمت، عزت و افتخارات خود را كه به واسطه آزادي از قيود بندگي و ايستادگي در برابر سلطه استكبار بدست آورده ايم به يكباره از دست خواهيم داد بي آن كه بتوانيم وضعيت امنيتي و سازمان يابي اوضاع اجتماعي خود را نيز تضمين كنيم زيرا با توجه به روحيات مذهبي قوي و ويژگي استكبار ستيزانه ايرانيان ترديدي نيست كه به مرور اعترافات داخلي و تنفر از سلطه بيگانگان فزوني خواهد يافت تا انجا كه به مرحله انفجار و انقلابي مجدد بيانجامد. بنابراين منطقي ترين استراتژي جمهوري اسلامي در برابر سلطه استكبار، تداوم همان استراتژي ايستادگي و مقاومت است و به طور حتم اين تنها راهي است كه مستكبران را به زانوي مذلّت خواهد نشاند. انشاء الله.


[1] . صحيفه نور، ج 20، ص 237 ـ 238.

[2] . چندي پيش خانم الهه كولايي در مصاحبه اي با يكي از نشريات گفت: «ايالات متحده براي حفظ منافع خود در جامعه جهاني ضروري تشخيص مي دهد كه دموكراسي گسترش يابد.» وي همچنين با اشاره به عملكرد مجلس ششم در ارتباط با سياست داخلي و خارجي جمهوري اسلامي ايران تأكيد كرد كه اكثر نمايندگان مجلس ششم بر اين باور بودند كه از طريق توجه به دموكراسي مي توان از رفتار مداخله جويانه و خصمانه آمريكا در امور كشورمان در امان ماند. الهه كولايي، تقويت واقع گرايي در سياست خارجي، روزنامه اعتماد، 16/9/83، ص 7 و 8.

محمد ملك زاده

/ 1