اسلام فردي گزينه اي خودساخته در برابر اسلام سياسي و حكومتي
از جمله ويژگي هاي برجسته اي كه دين اسلام را از ساير اديان و مكاتب تعريف شده موجود متمايز مي سازد خصلت اجتماعي بودن اين آخرين مكتب آسماني و الهي است. گرچه برخي با الگو گرفتن از شيوه معمول در مكاتب منسوخ غيراسلامي تلاش مي كنند اسلام را نيز در چهارچوب يكسري اعتقادات ذهني خشك و بي ارتباط با سياست، حكومت و روابط اجتماعي ميان انسان ها تعريف كنند اما شايد بتوان چنين دين خودساخته را به وهميات ذهني و باورهاي خرافي بيشتر شبيه دانست تا آن دين واقعي كه خداوند بر خاتم انبياء خويش فرو فرستاد و نقطه كمال آن را در يوم غدير، زمان اعلام جانشيني حاكميت سياسي و ولايي اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ از سوي پيامبر گرامي اسلام قرار داد.[1]اسلام دين زندگي است، زندگي انسان جدا از ابعاد سياسي و حكومتي و تنظيم روابط اجتماعي قوام نمي يابد. چنانچه گذري بر مجموعه قوانين و تكاليف اسلامي داشته باشيم، خواهيم ديد كه غالب آن ها در ارتباط انسان با جامعه معني مي يابد. تأكيد اسلام بر تكاليف فرديِ انسان و خودسازي، تزكيه و تهذيب نفس وي مقدمه اي است بر خودسازي جامعه و تنظيم صحيح مناسبات اجتماعي. از اين رو عبادت و بندگيِ انسان ها به سوي خداوند در تعامل و ايجاد مسئوليت آنان نسبت به يكديگر است و رشد و تحكيم ارزش هاي انساني و كمالات معنوي كه لازمه رسيدن به سعادت حقيقي است نيز تنها در سايه ارتباط با ديگران ميسر مي گردد.صرف نظر از ارتباط مستقيم بخش اعظمي از تكاليف الهي با امور اجتماعي، حتي انجام بسياري از اعمال عبادي به ظاهر فردي نظير نماز نيز به صورت جمعي مورد تأكيد قرار گرفته است. در اين راه حتي عبادت مستحبي اعتكاف نيز كه به ظاهر بيشترين اوصاف يك عبادت فردي و كناره گيري از جامعه را داراست و در آن نهايت توجه به خويشتن و تزكيه و تهذيب فردي مدّنظر قرار مي گيرد، استثنا نگرديده است. زيرا اولاً شرط اين عبادت آن است كه در مساجد ـ آن هم حتي الامكان مساجد جامع شهر ـ انجام شود و ثانياً اهتمام اسلام به گسترش روابط اجتماعي به حدي است كه براي انجام برخي از اين امور مانند عيادت از بيمار و... خروج از مسجد در حال اعتكاف تجويز گرديده است.تأكيد به اهميت اقامه نماز جماعت،[2] نماز جمعه،[3] امر به معروف و نهي از منكر،[4] پرداخت خمس و زكوه،[5] و همچنين مسايلي چون جهاد، شوري، توجه به وحدت مسلمين و اهتمام به امور آنان و... همه دلالت از ابعاد غيرقابل انكار جمعي، سياسي و حكومتي اسلام دارند. از آنچه گذشت مي توان نتيجه گرفت كه ارايه الگويي به نام «اسلام فردي» در برابر اسلام سياسي و حكومتي، ناشي از توهمي بيش نيست زيرا:اولاً در اسلام فرد مسلمان ناچار است از طريق برقراري ارتباط با جامعه به انجام تكاليف و وظايف الهي خويش اقدام كند خداوند افراد جامعه اسلامي را در برابر يكديگر مسئول شناخته و براي آنان در قبال يكديگر، حقوق و تكاليف معيني قرار داده است كه انجام آن به هيچ وجه در قالب اعتقاد به اسلام فردي نمي گنجد.ثانياً احكام الهي اسلام ناظر به يك سلسله اصول اخلاقي و يا قواعد اجتماعي و سياسي است. لزوم حاكميت اين اصول بر روابط اجتماعي مردم با يكديگر، روابط آنان با حكومت و بالعكس ترديدپذير نيست و اين در حقيقت همان سياسي و حكومتي بودن مكتبي است كه داعيه دار جامعيت و جاودانگي است نه مكتبي كه ما به ميل و سليقه خويش ساخته ايم كه «و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الظّالمون.»[6][1] . چندي پيش سردبير نشريه جامعه نو با نگارش يادداشتي تحت عنوان «الگوي اسلام فردي در برابر اسلام سياسي و حكومت» به تقسيم بندي گرايش هاي سياسي موجود در جامعه كنوني ايران پرداخت. ايشان در خلال اين تقسيم بندي با ذكر سه گرايش قايلان به اسلام حكومتي، پيروان اسلام سياسي و نيز معتقدان به اسلام فردي، سعي مي كند اسلام فردي را تنها الگوي مناسب در برابر اسلام سياسي و حكومتي قرار دهد.جامعه نو، دي 83، شماره 23، ص 4.[2] . پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايند: نماز كسي كه در مسجد به همراه مسلمين اقامه نشود پذيرفته نيست مگر آن كه عذري داشته باشد: وسايل الشيعه، ج 8، ص 293.[3] . نماز جمعه كه به جاي نماز ظهر در روز جمعه اقامه مي شود عبادتي ذاتاً جمعي و سياسي است به طوري كه به صورت انفرادي انجام آن ميسر نيست.[4] . اساس تشريع فريضه امر به معروف و نهي از منكر، ايجاد نظارت همگاني بر وضعيت اجتماع و كنترل سلامت اخلاقي جامعه است. از اين فرضيه در برخورد با مسئولين حكومت به اصل «نصيحه ائمه المسلمين» ياد مي شود.[5] . خمس و زكات دو فريضه مهم اجتماعي است كه مسئوليت افراد متمكن جامعه را نسبت به غير آنان مورد تأكيد قرار مي دهد. اين افراد موظف اند مقدار مشخصي از مال خود را براي رفع نيازهاي ضروري جامعه در اختيار حاكم اسلامي قرار دهند. اين امر تا به آن حد مورد تأكيد است كه خداوند در آيات متعدد اين فريضه را در كنار فريضه مهم اقامه نماز قرار داده است: ر.ك: بقره / 43 ـ حج / 41.[6] . مائده، 45.محمد ملك زاده