علم الهي از چه گستره‎اي برخوردار است؟ چرا خداوند عالم است؟ و لوازم علم الهي كدامند؟ - علم الهي از چه گستره‎اي برخوردار است؟ چرا خداوند عالم است؟ و لوازم علم الهي كدامند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علم الهي از چه گستره‎اي برخوردار است؟ چرا خداوند عالم است؟ و لوازم علم الهي كدامند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علم الهي از چه گستره‎اي برخوردار است؟ چرا خداوند عالم است؟ و لوازم علم الهي كدامند؟

پاسخ

علم الهي يكي از صفات بارز خداوندي است. او داناي مطلق است و هيچ گونه جهل و ناداني دامن او را آلوده نمي سازد. دانشي كه هم به ذات و هم به تمام افعال و هم به تمام عالم از ريزترين تا درشت ترين موجودات، در تمام زمان ها تعلق دارد، علم نامحدود و عين ذات اوست كه قبل از تحقق عالم نيز، به صورت تفصيلي، وجود داشته است. حال به نكات دقيقي كه درباره ي علم الهي از آيات قرآن به دست مي آوريم، مي پردازيم:

1. همه ي امور متعلق علم الهي است. اين مطلب به اجمال و تفصيل، در قرآن بيان شده است؛ مثلا مي فرمايد:

(وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ)؛[1]

بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است.

اين آيه، به طور اجمال، عموميت علم الهي را بيان مي كند و آيات ذيل، مصاديق متعلق علم حق تعالي را توضيح مي دهند:

(وَهُوَ اللّهُ فِي السَّماوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ)؛[2]

اوست خداوند در آسمان و زمين، كه پنهان و آشكار شما را مي داند و از آنچه انجام مي دهيد با خبر است.

(وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَيَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَة إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّة فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلاَ رَطْب وَلاَ يَابِس إِلاَّ فِي كِتَاب مُبِين)؛[3]

و كليدهاي غيب، تنها در نزد اوست و جز او كسي آن را نمي داند. آنچه را در خشكي و درياست مي داند. هيچ برگي نمي افتد، مگر اين كه از آن آگاه است و هيچ دانه اي در مخفيگاه زمين و هيچ تر و خشكي وجود ندارد، جز اين كه در كتابِ آشكار ثبت است.

(قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّماواتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ واللهُ علي كلِّ شيء قَديرٌ)؛[4]

بگو آنچه در سينه هاي شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مي داند و از آنچه در آسمان و زمين است آگاه است و خداوند بر هر چيزي تواناست.

(أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوب)؛[5]

آيا نمي دانستند كه خداوند اسرار و سخنانِ در گوشي آنها را مي داند و خداوند از همه ي غيوب آگاه است؟

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد)؛[6]

ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را مي دانيم؛ و ما به او از رگ قلبش نزديك تريم.

برخي از آيات قرآن در صدد اثبات علم الهي هستند؛ براي نمونه، آيه ي 14 سوره ي ملك مي فرمايد:

(أَلاَ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ)؛

آيا آن كسي كه موجودات را آفريده است از حال آنها آگاه نيست؟

در حالي كه او لطيف و آگاه است؟

نتيجه ي اين استدلال اين است كه، وقتي خالقيت و شمول آن براي حق تعالي ثابت شد، بدون شك، چون داراي اختيار و اراده است، نسبت به كاري كه انجام مي دهد آگاهي نيز دارد. علاوه بر اين استدلال، مي توان از طريق برهان نظم و هماهنگي و اعجاب هاي پيچيده ي عالم و نيز نامتناهي بودن ذات واجب الوجود و علت العلل و احاطه ي كامل او به جهان، به علم نامحدود او پي برد؛ زيرا علم خداوند از سنخ تصورات و مفاهيم ذهني و از نوع علم حصولي نيست؛ بلكه خداوند بدون وساطت مفاهيم با حقايق خارجي ارتباط دارد؛ لذا علم او از نوع علم حضوري است. شايان ذكر است كه خداوند، هم قبل از آفرينش موجودات و هم بعد از آنها به همه ي آنها داناست؛ بعد از تحقق آنها به علت احاطه ي تام به آنها عالم است؛ و قبل از تحققشان از آن جهت كه خداوند واجد تمام كمالات موجودات است، به تمام آنها احاطه دارد؛ پس در آن مقام نيز علم به تمام كمالات و موجودات را داراست.

حال كه مفهوم علم الهي تا حدودي روشن شد، اينك به مراتب و لوازم علم الهي، كه عبارت اند از سمع، بصر، حكمت، اراده و مشيت، مي پردازيم:
متكلمان اسلامي عموماً حق تعالي را به اوصاف سميع و بصير ستوده اند و شايد بدان جهت باشد كه از اين دو صفت در قرآن به طور فراوان ياد شده است. اشاعره صفات سمع و بصر را همانند علم و قدرت و اراده و حيات و تكلم، صفات زايد برذات و قديم دانسته اند، كه مستلزم تعدد قديم و شرك در ذات واجب الوجود است؛ ولي ساير متكلمان اسلامي، سمع و بصر را به علم الهي به مسموعات و مبصرات تفسير كرده اند كه در اين صورت، سميع و بصير دو مرتبه از مراتب و درجات علم حق تعالي به شمار مي آيند. برخي از آيات اين باب عبارت اند از:

(إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ)؛[7]

خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست.

(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصِيرُ)؛[8]

همانند او چيزي نيست و او شنوا و بيناست.

(وَاعْلَمُوْا أَنَّ اللّهَ سَميعٌ عَلِيمٌ)؛[9]

و بدانيد كه خداوند شنوا و داناست.

(هُنالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ)؛[10]

در آن هنگام كه زكريا پروردگارش را خواند و گفت:

خدايا، از سوي خود، فرزند پاكيزه اي بر من عطا فرما، كه تو شنونده ي دعا هستي.

در حديثي از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه فرموده اند:

خداوند سميع و بصير است، ولي بدون نياز به عضو بينايي و شنوايي؛ بلكه بذاته شنوا و بيناست.[11]

نگارنده ي اين سطور در باب اين كه چرا خداوند علاوه بر آيات علم، به آيات مربوط به سمع و بصر نيز اشاره كرده است، چنين احتمال مي دهد كه، شايد كساني گمان كنند خداوند فقط به امور كلي علم دارد و نسبت به جزئيات و امور محسوس احاطه و علمي ندارد؛ در اين صورت، آيات مربوط به سمع و بصر اين احتمال را دفع مي كنند.

سومين صفتي كه از لوازم علم الهي شمرده مي شود، صفت حكمت است كه در آيات (إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)[12] و (كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَدُنْ حَكِيم خَبِير)[13] و (وَكَانَ اللّهُ وَاسِعَاً حَكِيماً)[14] بيان شده است.

حكمت در كتاب هاي لغت، مانند: العين خليل بن احمد، مفردات راغب، لسان العرب و صحاح اللغة، به معناي علم و دانش و داوري به حق و انجام عمل صحيح و حساب شده و شناخت بهترين اشيا با كيفيت برتر به كار رفته است؛ و به هر حال، كار حكيمانه و داراي غرض و هدف و از روي مصلحت، بدون علم و آگاهي تحقق پذير نيست؛ و از آن رو كه علم خداوند به تمام امور تعلق مي گيرد، پس تمام افعالش با حكمت آميخته است. شايان ذكر است كه هدف داري خداوند به فعل الهي تعلق دارد، نه به ذات او؛ يعني خداوند داراي هدف فاعلي نيست؛ زيرا اين هدف مستلزم نقص و استكمال است، بلكه هدف او فعلي است؛ يعني براي رفع نواقص از فعل به چنين اقدامي دست مي زند؛ گرچه در نهايت، اين اهداف به حبّ ذات فاعل بر مي گردد.

چهارمين صفتي كه از لوازم علم الهي شمرده ميشود، اراده و مشيت حق تعالي است. بدون شك، خداوند افعالش را از روي اراده و اختيار انجام مي دهد و اراده ي او به دو نوع اراده ي تكويني و اراده ي تشريعي ظهور مي كند. اراده ي تكويني به صورت ظهور افعال او در عالم تكوين تحقق مي يابد؛ و اراده ي تشريعي توسط اوامر و نواهي موجود در شريعت كشف مي شود. اراده به معناي دوست داشتن و پسنديدن، تصميم گرفتن و قصد كردن و تصميم برخاسته از ترجيح عقلاني، و اختيار به معناي خواست و گزينشِ يكي از دو گرايش متضاد، بدون اكراه و اضطرار به كار رفته است و اراده و اختيار در حق تعالي به معناي دوست داشتن و نفي اكراه و اضطرار است.[15]

به عبارت ديگر، اراده ي خداوند به دو قسم ذاتي و فعلي قابل تقسيم است. اراده ي ذاتي، همان علم به نظام اصلح در جهان آفرينش، يا حب به كمالات؛ و اراده ي فعلي، عين ايجاد مي باشد؛ در اين صورت، اراده ي ذاتي عين علم، و اراده ي فعل جزء صفات فعلي به شمار مي روند.

و اما آيات مربوط به اراده ي الهي عبارت اند از:

(إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْء إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ)؛[16]

هنگامي كه چيزي را اراده مي كنيم، فقط به آن ميگوييم موجود باش، پس موجود مي شود.

اين آيه بر اين نكته دلالت دارد كه بين اراده ي الهي و تحقق فعل، هيچ فاصله ي زماني اي وجود ندارد.

(قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعَاً بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً)؛[17]

بگو چه كسي در برابر خداوند مي تواند از شما دفاع كند، اگر زياني براي شما بخواهد و يا اگر نفعي را اراده كند؟

بلكه خداوند به تمام اعمالي كه انجام مي دهيد، آگاه است.

آياتي از قرآن، مرادهاي الهي را توضيح و تبيين مي كند؛ همانند:

(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)؛[18]

اراده ي ما بر اين است كه به مستضعفان نعمت بخشيم و آنان را وارثان و پيشوايان زمين قرار دهيم.

(يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ)؛[19]

خداوند راحتي شما را اراده مي كند و زحمت شما را اراده نمي كند.

و آيه ي زير بر مشيت الهي و عموميت آن دلالت دارد: (يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ)؛[20]

خداوند هر چه را اراده كند مي آفريند؛ چرا كه خدا بر همه چيز تواناست.


[1]. بقره: 23.

[2]. انعام: 3.

[3]. انعام: 59.

[4]. آل عمران: 29.

[5]. توبه: 78.

[6]. ق: 16.

[7]. فاطر: 31.

[8]. شوري: 11.

[9]. بقره: 244.

[10]. آل عمران: 38.

[11]. اصول كافي، ج 1، ص 83، ح 6.

[12]. توبه: 71.

[13]. هود: 1.

[14]. نساء: 130.

[15]. ر.ك: آموزش فلسفه، ج 2، ص 90ـ91.

[16]. نحل: 40.

[17]. فتح: 11.

[18]. قصص: 5.

[19]. بقره: 185.

[20]. نور: 45.



/ 1